پیشینه و مبانی نظری پيدايش و سر تحول فناوری اطلاعات در سازمانها (docx) 64 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 64 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
2-1- مقدمه18
2-2- پيدايش و سر تحول فناوری اطلاعات در سازمانها20
2-2-1- سير تحول کاربرد سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات21
2-2-2- سيرتحول زيرساختها و معماري فناوري اطلاعات22
2-2-3- اعصار سيستمهاي اطلاعاتي23
2-2-4- سير تحول در طراحي و توسعه سيستمهاي اطلاعاتي26
2-2-5- سير تحول در نقش واحد سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات26
2-3- تعریف فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی28
2-3-1- قلمروی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات28
2-3-2- تعریف سیستمهای اطلاعاتی31
2-3-3- سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات32
2-4- نگرش استراتژيک به سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات34
2-4-1- تعريف مديريت استراتژيک 34
2-4-2- فرآيند مديريت استراتژيک34
2-4-3- سطوح مديريت استراتژيک36
2-5- چارچوبها و الگوهای استراتژی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات39
2-5-1- چارچوب وارد و پپارد40
2-5-2- ماتريس سوليوان40
2-5-3- شبکه استراتژيک42
2-5-4- سبد کاربردها47
2-5-5- استراتژيهاي عمومي فناوري اطلاعات (پارسونز) 49
2-6- کارکردها و زیرسیستمهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات53
2-6-1- زیر کارکردهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات در سازمان54
2-6-2- استراتژی تامین کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی58
2-6-3- استراتژی ساخت یا خرید کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی59
2-6-4- استراتژی مدیریت سبد کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی61
2-6-5- استراتژی ساخت و توسعه کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی62
2-6-6- استراتژی مدیریت و ارائه خدمات فناوری اطلاعات 64
2-6-7- استراتژيهاي مديريت زيرساخت و فناوري67
2-7- درباره سازمان مدیریت صنعتی71
2-7-1- تاريخچه سازمان مدیریت صنعتی71
2-7-2- ماموريت سازمان73
2-7-3- اهداف73
2-7-4- ساختار سازمانی73
2-7-5- خدمات مشاورهاي و پژوهشی سازمان مديريت صنعتي74
2-7-6- اصول محوري در ارايه خدمات مشاورهاي75
2-7-7- انواع خدمات مشاورهای75
2-8 الگوی مفهومي پژوهش76
2-1- مقدمه
با رشد و توسعه بهکارگيري فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي در سازمانها و مشاهده کاربردهاي نوآورانه و استراتژيک آن در خلق و حفظ مزيت رقابتي، برخي از مديران کسبوکارها به اين فکر افتادند که فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي وراي کاربردهاي عملياتي و روزمره آن شايد بتواند کاربردهايي عميقتر، بلندنظرانهتر و تحول آفرين نيز در برداشته باشد.
در اواخر دهه 1970 برخي از سازمانها شروع به بهکارگيري فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي براي تغيير در روشهاي مديريت کسب وکار خود نمودند. اين تغييرات ساختار قدرت در صنعت و بازيگران آن يعني مشتريان، تامين کنندگان و رقبا را تحت تاثير قرار داد. بهکارگيري فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي بر روي جايگاه رقابتي اين سازمانها تاثير بسزايي گذاشت و به عنوان اسلحهاي استراتژيک براي بهبود رقابتپذيري آنها در بازار خود را نشان داد و از اينجا بود که ارتباط ميان سرمايهگذاريهاي فناوري اطلاعات و سيستم هاي اطلاعاتي و رشد و توسعه استراتژيک مطرح شد.
در پژوهشي كه توسط مجله معتبر سي. آي. او در سال 2003 از ميان 500 مدير ارشد اطلاعات سازمانها انجام شد، نشان داد که مهمترين مسئله از نظر آنان «تفكر و برنامهريزي استراتژيك» بود. اين مسئله دو سال پيش از اين نيز مسئله نخست اين مديران بوده است. شايد اين عجيب باشد كه در ميان مديران فناوري اطلاعات، مسائل فني و اطلاعاتي نقش اصلي را بازي نميكند، بلكه به زعم آنان تفكر و برنامهريزي استراتژيك در فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي از اهميت اساسي برخوردار است.
شرکت معتبر گارتنر نيز در گزارش سالانه خود در سال 2007 که با عنوان «وضعيت موجود و جهتگيريهاي آينده در صنعت فناوري اطلاعات» ارائه نمود، به اين نکته اشاره داشت که انتظار از مديران ارشد اطلاعات و واحد فناوري اطلاعات براي بهبود فرآيندهاي موجود در کوتاه مدت و ايجاد تواناييهاي جديد استراتژيک براي شرکت در بلند مدت، به شدت در حال افزايش است و مديران عامل سازمانها در مدت زمان کوتاهتري نسبت به گذشته انتظار دارند که اين دو مهم اتفاق بيفتد؛ و چالش پيش روي مديران ارشد اطلاعات در سازمانها کوتاهتر شدن برنامههاي بلند مدت است.
اين گزارش 31 صفحهاي همچنين اشاره دارد به اين نکته که انتظارات کسبوکار از مديران ارشد اطلاعات و واحد فناوري اطلاعات در سه سال اخير تغيير يافته است، به طوري که عوامل اساسي موفقيت از مديريت فناوري به تغيير و تحول در تواناييهاي سازمان و رقابتپذيري آن مبدل شدهاست. اين بدان معناست که آينده واحد فناوري اطلاعات به توانايي آن در تغيير و تحول فرآيندها براي مديريت ساختار هزينه و در نهايت جذب مشتريان و استفاده مؤثرتر از اطلاعات وابسته است.
در این فصل سعی شده است تا به تعاریف مختلف موجود برای استراتژی فناوری اطلاعات، سیستمهای اطلاعات، کارکردها یا زیرسیستمهای فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی پرداخته شود و در انتهای فصل به بررسی تحقیقاتی که با عناوین نزدیک به عنوان این پژوهش صورت گرفته است، پرداخته شود.
2-2- پيدايش و سر تحول فناوری اطلاعات در سازمانها
بهمنظور مديريت مؤثر و استراتژيک سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات، پيش از هر چيز لازم است که با روند تحول نقش و کاربرد سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات در سازمان بيشتر آشنا شويم. طبيعي است که سازمانها خواهان دقت و بلندنظري بيشتري در سرمايهگذاريهاي سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات خود هستند. وضعيت موجود آنها ريشه در تصميمات و اقدامات ديروز آنها دارد. شايد برخي از آنها آرزو کنند که از نو براي سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات برنامهريزي کنند؛ اما متاسفانه وجود سيستمهاي قديمي به ما يادآوري ميکند که چنين آرزوهايي دور از واقعيت است و سيستمها و سختافزارهايي که اکنون به ما ارث رسيده است، حاصل همان تصمیمات و اقدامات پیشین ما بوده است. بسياري از بانکها، شرکتهاي بيمه و سازمانهاي بزرگ ملي و جهاني، هنوز به سيستمهايي وابسته هستند که براي اولين بار نزديک به 20 تا 30 سال پيش ايجاد شدهاند. اين را هم ميدانيم که چيزي که ديروز سبب موفقيت ما شده است، لزوماً در آينده عامل موفقيت ما نخواهد بود، مگر آنکه قابليتها و دانش ما در طول زمان رشد و توسعه يافته باشد. يادگيري از تجربيات گذشته اعم از موفقيتها و شکستهاي کسب شده، بخش مهمي از رويکرد استراتژيک ميباشد. ارل نکتهاي را در پژوهشهاي خود متذکر شده است مبني بر اين که، قابليتهاي نهفته در سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات بيشتر از طريق تجربه و سعي و خطا بهدست آمده و هرگاه سازمانها با چالشي مواجه شدهاند مجبور به يافتن راهکاري براي رفع آن بودهاند. بدين گونه مديريت سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات به طور مرتب در حال يادگيري است.
نيروهاي متعددي بر پيشبرد و تحول کاربرد سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات در سازمانها مؤثر بودهاند. ارتباط و وزن هر يک از آنها در طول زمان متفاوت بوده است، همچنين از سازماني به سازماني ديگر، اين نيروها متفاوت بودهاند. نيروهايي مانند قابليتهاي فناوري، اقتصاد فناوري، کاربردهاي در دسترس و امکان پذير آن، مهارتها و تواناييهاي موجود در داخل سازمان يا بيرون سازمان براي توسعه و ايجاد کاربردها؛ مهارتها و تواناييهاي موجود در سازمان براي بهکارگيري کاربردها و فشار بر سازمانهايي خاص و يا بر صنعتي خاص براي بهبود عملکرد خود؛ بخشي از نيروهاي شناخته شدهاي هستند که بر اين تحول و سير پويا تاثير بسزايي گذاشتهاند.
جدول 1-1- نيروهاي مهم تاثيرگذار بر رشد کاربرد فناوري اطلاعات (وارد و پپارد 2002)
قابليتهاي فناوري
اقتصاد فناوري
کاربردهاي در دسترس و امکان پذير فناوري
مهارتها و تواناييهاي موجود براي توسعه و ايجاد کاربردها
مهارتها و تواناييهاي موجود در سازمان براي بهکارگيري کاربردها
فشار بر سازمانهايي خاص و يا بر صنعتي خاص براي بهبود عملکرد خود
2-2-1- سير تحول کاربرد سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات
سيستمها و فناوريهاي اطلاعاتي از بدو ورود خود به دنياي سازمانها و کسبوکارها، سير تحول و تغيير پرشتابي را داشتهاند. اين تغيير و تحول شتابان را از چند منظر ميتوان مورد مداقه قرار داد. نخست از منظر کاربردها و کارکردهاي سيستمها و فناوريهاي اطلاعاتي در سازمان و سپس از منظر تحولات فناورانه (تکنولوژيک) مرتبط و يا تغيير در نقش واحد فناوري اطلاعات در سازمانها. شناخت اين سير تحول به ما کمک خواهد کرد تا بتوانيم روند و سير بلوغ سازمانها در کاربرد سيستمهاي اطلاعاتي و فناوری اطلاعات را بهتر درک کنيم. در اين قسمت سير تحول سيستمهاي اطلاعاتي و فناوری اطلاعات از منظرهاي متفاوت به طور اجمالي معرفي ميشود.
سير تحول تکنولوژيک و سختافزاري در اين حوزه را ميتوان به پنج دوره تقسيم کرد:
1- عصر نخستين: سالهاي پيش از 1960
2- عصر کامپيوترهاي مين فريم: دهه 60 و 70 ميلادي
3- عصر پيش از کامپيوترهاي شخصي: دهه 60 و 70 ميلادي
4- عصر کامپيوترهاي شخصي: اواخر دهه 70 و دهه 80 ميلادي
5- عصر شبکه: دهه 90 ميلادي تاکنون
نمودار 1-1- اعصار گوناگون کامپيوتر
97155166370عصر نخستینعصر کامپیوترهای مینفریمعصر پیش از کامپیوترهای شخصیعصر کامپیوترهای شخصیعصر شبکه00عصر نخستینعصر کامپیوترهای مینفریمعصر پیش از کامپیوترهای شخصیعصر کامپیوترهای شخصیعصر شبکه5568951845310200019901980197019600020001990198019701960
2-2-2- سيرتحول زيرساختها و معماري فناوري اطلاعات
سير تاريخي تحول در معماري فناوري اطلاعات در سازمانها در نمودار 1-2 نشان داده شده است. در روزهاي نخستين بهکارگيري کامپيوتر در سازمان، معماري اصلي متشکل از دو جزء اساسي کامپيوترهاي مينفريم و پايانههاي متصل به آن بود، اما اين معماري در طي سالها و با توسعه زيرساختها و فناوريها تغيير نمود، به طوري که در دهه 80 ميلادي معماري رايج سيستمهاي کامپيوتري شخصي توزيع شده بود و در اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90 ميلادي به صورت سيستمهاي کامپيوتري خدمت دهنده/ خدمتگيرنده در آمد و اکنون نيز با معماري پيچيدهتري روبهرو هستيم که از امکانات شبکه اينترنت و سيستمهاي کامپيوتري خدمت دهنده/ خدمت گيرنده به نحو مناسبي استفاده ميکند.
2-2-3- اعصار سيستمهاي اطلاعاتي
از منظري ديگر، همانطور که گفته شد، کاربردها و کارکردهاي سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات در سازمانها نيز دچار تحول و تغيير شده است. از اين منظر سه عصر متفاوت قابل شناسايي است. وارد و پپارد (1990) اين سه عصر را «عصر پردازش دادهها» ، «عصر سيستمهاي اطلاعات مديريت» و «عصر سيستمهاي اطلاعات استراتژيک» نامگذاري کردهاند. اهداف اساسي بهکارگيري سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات در هر يک از اين اعصار متفاوت است.
نمودار 1-2- سير تحول زيرساختهاي فناوري اطلاعات در سازمان
مکفارلن، مککني، اپلگيت 2007:282
در عصر پردازش دادهها، هدف، بهبود کارآيي عملياتي بهوسيله اتوماسيون فرآيندهاي اطلاعات و داده محور بود. در عصر سيستمهاي اطلاعات مديريت، هدف افزايش اثربخشي مديريت بهوسيله فراهم نمودن اطلاعات و برآوردن نيازهاي اطلاعاتي مديران براي تصميمگيري بود، برخي از صاحبنظران (گاليرز و سيموگي، 1987) نام عصر «خدمات مديريت» را بر اين دوره نهادهاند. در سومين دوره، يعني عصر سيستمهاي اطلاعات استراتژيک، هدف سازمانها از بهکارگيري سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات، بهبود و ارتقا رقابت پذيري از طريق تغيير در الگو و ماهيت اداره کسب وکار بوده است. ويژگيهاي هر يک از اعصار در جدول 1-2 نشان داده شده است.
جدول 1-2- ويژگيهاي اعصار سیستمهای اطلاعاتی
عصر پردازش دادههاعصر سيستمهاي اطلاعات مديريتعصر سيستمهاي اطلاعات استراتژيکماهيت فناوريکامپيوترهافرآيندهاي توزيع شدهشبکه هاجدا از همبه هم متصليکپارچه و مجتمعمحدوديت سختافزاريمحدوديت نرمافزاريمحدوديت چشمانداز، ذهنيت و مهارتهاي کارکنانماهيت عملياتدور از کاربران و کنترل متمرکز توسط واحد پردازش دادههاقانون مدار بهوسيله خدمات مديريتدر دسترس کاربران و پشتيباني کننده آنهاموضوعات مهم در توسعه سيستمهاموضوعات فني(برنامهنويسي و مديريت پروژه)پشتيباني از نيازهاي کسبوکار کاربران(مديريت اطلاعات)ارتباط با استراتژي کسبوکاردلايل بهکارگيري فناوريکاهش هزينه(بهويژه هزينههاي اداري)مبتني بر فناوريپشتيباني از کسبوکار (بهويژه مديران)مبتني بر نيازهاي کاربرانتوانمندسازي کسبوکارمبتني بر کسبوکارويژگيهاي سيستمهاداخلي، عملياتيتطبيقي، کنترلمنعطف، خارجي و استراتژيک
گالیرز و سوموگیی (1987)
2-2-4- سير تحول در طراحي و توسعه سيستمهاي اطلاعاتي
تغيير و تحول در سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات تنها مختص به سختافزارها، نرمافزارها و کاربردهاي آن در سازمانها نبود، بلکه روشها و رويکردهاي طراحي و توسعه سيستمهاي اطلاعاتي نيز دچار تغييراتي گرديد. در ابتداي طراحي و توسعه سيستمها، با رويکردي مهندسي و نگرشي کارکردگرا و ساختارمند مواجه بوديم، ولي برخي از پژوهشگران دورانديش مانند کلارک، لند و مامفورد در انگلستان، آگارين در آمريکا، اندرسون در دانمارک، سيبورا در ايتاليا و ديگران، با زيرسوال بردن رويکردهاي تقليلگرا و مهندسي در طراحي سيستمها، رويکردهاي نوين و جديدي را براي خلق و طراحي سيستمهاي اطلاعاتي ابداع نمودند. ويژگي مشترک آنها توجه و تمرکز بيشتر به مسائل انساني و اجتماعي در هنگام طراحي و توسعه سيستمها بود. آنها تاکيد داشتند که سيستمهاي اطلاعاتي، سيستمهاي مهندسي و کارکردگرا نيستند و نبايد آنها را تنها از رويکرد سخت يا مهندسي نگريست بلکه سيستمهاي اطلاعاتي، سيستمهايي اجتماعي و متشکل از انسانها هستند که در محيط و زمينه سازمان طراحي و توسعه مييابند و در نهايت در همين محيط نيز کار ميکنند. خلق روشهايي مانند اتيکس، ديدگاه چندگانه و بهکارگيري روشهاي «برنامهريزي تعاملي» ايکاف و «روششناسي سيستمهاي نرم» چکلند در تحليل و طراحي سيستمها شاهدي بر اين مدعا هستند.
2-2-5- سير تحول در نقش واحد سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات
نقش واحد سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات در سازمانها نيز در چند دهه اخير دچار تحولات بسياري شده است. تغيير در نقش و وظايف واحد سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات در جدول 1-3 به اجمال نشان داده شده است.
جدول 1-3- کارکردها و وظایف سنتی و جدید سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
کارکردها و وظايف سنتي سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعاتمديريت توسعه سيستمهاي اطلاعاتي و مديريت پروژه سيستمهامديريت عمليات کامپيوتري از جمله مديريت مرکز کامپيوتراستخدام، آموزش و توسعه مهارتهاي سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعاتارائه خدمات فنيکارکردها و وظايف جديد سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعاتبرنامهريزي و طراحي سيستمهاي اطلاعاتي استراتژيک ويژهبرنامهريزي، توسعه و کنترل زيرساختبهکارگيري اينترنت و تجارت الکترونيک در کسبوکارمديريت يکپارچگي سيستم شامل اينترنت، اينترانت و اکسترانتآموزش مديران غيرفناوري اطلاعات سازمان درباره فناوري اطلاعاتآموزش کارکنان سيستمهاي اطلاعاتي درباره کسبوکارپشتيباني از کار کاربران نهاييمشارکت با مديران ارشد کسبوکارمديريت برونسپاريبهکارگيري دورانديشانه و پوياي دانش فني و کسبوکار با هدف خلق ايدههاي نوآورانه در زمينه فناوري اطلاعاتايجاد مشارکتهاي کسبوکاري با پيمانکاران و واحدهاي سيستمهاي اطلاعاتي ديگر سازمانها
وارد و پپارد (2007)
2-3- تعریف فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی
2-3-1- قلمروی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
پیش از آنکه بخواهیم تعریفی از سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات ارائه دهیم، لازم است تا قلمرو یا محدوده سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات را مشخص سازیم.
از حدود ربع قرن پیش تلاش بسیاری از پژوهشگران صرف شناسایی و ترسیم قلمروی سیستمهای اطلاعاتی شده است، اما به رغم تلاشهای فراوان هنوز اتفاق نظر در این زمینه وجود ندارد. منظور از تعریف قلمروی سیستمهای اطلاعاتی، تبیین و تعیین حدود و ثغور سیستمهای اطلاعاتی، بیان و تعریف مشخص از آن و نشان دادن مرزهای آن با دیگر قلمروهای شناخته شده میباشد. به دلیل اینکه اتفاق نظر در تعریف این قلمرو وجود ندارد، لذا تعریف جامع، مانع، روشن و عامهپسندی از سیستمهای اطلاعاتی وجود ندارد. ماهیت تغییر پذیر این حوزه به همراه چند رشتهای بودن آن موجب بروز این پیچیدگی و مشکل در تعریف قلمروی آن شده است.
آکادمی سیستمهای اطلاعاتی بریتانیا تعریف زیر را از سیستمهای اطلاعاتی ارائه داده است:
سیستمهای اطلاعاتی و توسعه آن یک موضوع چند رشتهای (چند قلمرویی) است و موضوعات در سطوح متفاوت استراتژیک، مدیریتی و فعالیتهای عملیاتی همچون گردآوری، پردازش، ذخیره، توزیع و بکارگیری اطلاعات و فناوریهای مرتبط با آن در جوامع و سازمانها را شامل میشود.
چنین به نظر میرسد که بسیاری از صاحبنظران بر این جزء از تعریف اتفاق نظر دارند که سیستمهای اطلاعاتی قلمرویی چند رشتهای یا حوزهای چند قلمرویی است. اما در خصوص این قلمروها یا رشتهها اتفاق نظر وجود ندارد. پژوهشها نشان میدهد که به طور کلی میتوان ادعا کرد قلمروی سیستمهای اطلاعاتی با دو قلمروی مرتبط با فناوری اطلاعاتی و علوم اجتماعی در ارتباط است. سیستمهای اطلاعاتی از فناوری اطلاعات دو مفهوم مجزا هستند. نمودار 2-1قلمروی سیستمهای اطلاعاتی را در ارتباط با قلمروی فناوری اطلاعات و همچنین بر روی پیوستار محض و کاربردی بودن و نرم یا سخت بودن نشان میدهد. همانطور که از شکل بر میآید سیستمهای اطلاعاتی بر کاربرد فناوری بیشتر تاکید دارند تا نظریهها و یا مبانی فناوری، به بیانی دیگر بر تعامل میان افراد و سازمانها (موضوعات نرم) با فناوری تمرکز دارند تا بر صرف فناوریها (موضوعات سخت). یک مهندس کامپیوتر یا مهندس سیستم بر فناوری به طور محض متمرکز است در حالیکه پژوهشگر سیستمهای اطلاعاتی نه بر کامپیوتر بلکه بر تاثیر آن به عنوان یک فناوری بر سازمان و افراد، متمرکز است.
نمودار 2-1- تمایز قلمروی سیستمهای اطلاعاتی از فناوری اطلاعات
نرمسختکاربردیمحضمهندسی سیستمهای کامپیوتریعلم کامپیوترسیستمهای اطلاعاتینرمسختکاربردیمحضمهندسی سیستمهای کامپیوتریعلم کامپیوترسیستمهای اطلاعاتی
آویسون و الیوت (2005)
به همین طریق یک مهندس نرمافزار به فناوری نرمافزار بیشتر توجه دارد در حالیکه تحلیلگر سیستم به سازمان و کسبوکار توجه دارد. این تمرکز سیستمهای اطلاعاتی بر موضوعات ذاتاً نرم یا انسانی و سازمانی، ما را به این نتیجه رهنمون میسازد که قلمروی سیستمهای اطلاعاتی بیشتر نزدیک به علوم اجتماعی است تا علوم مهندسی.
منظور از نرم در پیوستار بالا توجه به مسائل انسانی و اجتماعی و همچنین رویکرد غیر مهندسی در برابر رویکرد سخت یا رویکرد جزمی و مهندسی است.
در نمودار 2-2 تمایز قلمروی سیستمهای اطلاعاتی با رشتههای علوم اجتماعی و بر روی همان پیوستار نمودار 2-1 نشان داده شده است.
654050289560سختنرمکاربردیمحضجامعه شناسیروانشناسیسیستمهای اطلاعاتیمردم شناسی00سختنرمکاربردیمحضجامعه شناسیروانشناسیسیستمهای اطلاعاتیمردم شناسینمودار 2-2- تمایز قلمروی سیستمهای اطلاعاتی از دیگر رشتههای علوم اجتماعی
آویسون و الیوت (2005)
شکل 2-3 رشتههایی را که گمان میرود با قلمروی سیستمهای اطلاعاتی در ارتباط هستند، نشان میدهد.
28194046672500نمودار 2-3- ارتباط رشتههای دیگر با قلمرو سیستمهای اطلاعاتی
باسکرویل و مایرز (2002)
2-3-2- تعریف سیستمهای اطلاعاتی
سازمانها به دنبال "سیستمهايی" هستند که دستاوردهای عینی از حیث هزینه، کارآیی و اثربخشی یا خیلی خاصتر، از هر سه جهت داشته باشد. مدیریت سیستمهای اطلاعاتی عبارت از طراحی، توسعه و مدیریت راهحلهای مبتنی بر فناوری برای مشکلات شناسایی شده است، در حالیکه به آن به عنوان تلاشی غالباً فنی مینگرند؛ با وجود این، مدیریت سیستمهای اطلاعاتی باید در چارچوب اجتماعیِ مشخصی کار کنند.
نخستین تعریفی که از سیستمهای اطلاعاتی ارائه میشود توسط اویسون و فیتزجرالد (2003) مطرح شده است:
" طراحی، ارائه، بکارگیری و تاثیر اثربخش (موثر) فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در سازمانها و جامعه."
این تعریف به بخش بسیار مهمی از سیستمهای اطلاعاتی اشاره دارد که همانا توسعه کاربردهای فناوری اطلاعات در زمینه سازمانها و جوامع میباشد. قلمروی سیستمهای اطلاعاتی در ابتدای شکلگیری خود بیشتر فناوری محور بود اما با گذشت زمان و توسعه آن به قلمرویی یکپارچه و به هم پیوسته از فناوری، مدیریت، سازمان و اجتماع تغییر یافته است.
مرجع دیگری (AS 4390) سیستمهای اطلاعاتی را چنین تعریف نموده است:
نام رسمي براي بخش دادهپردازي يك شركت با علامت اختصاري IS و نامهاي ديگر آن:
Data Processing, Information Services, Information Technology, Information Processing, Management Information Systems, Management Information Services,
میباشد و عبارت است از مجموعهای به هم پیوسته و ساختارمند از سختافزارها، نرمافزارها، خطمشیها، رویهها و افراد که کار ذخیره، پردازش و دسترسی به اطلاعات را قادر میسازند. (AS 4390 Part 1 Clause)
2-3-3- سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات
واقعيت اين است که سيستمهاي اطلاعاتي سالها پيش از اختراع واژه فناوري اطلاعات در سازمانها حضور داشتند و حتي امروز نيز حضور دارند. در حالي كه فناوري اطلاعات به طور خاص به فناوري مانند سختافزارها، نرمافزارها و شبکههاي مخابراتي اشاره دارد، که هم ميتواند قابل لمس (مانند سرور، کامپيوتر شخصي، رهياب، و کابلهاي شبکه) و هم غيرقابل لمس (مانند انواع نرمافزارها) باشد. فناوري اطلاعات اخذ، پردازش، ذخيره، تحويل و به اشتراکگذاري اطلاعات و ديگر محتواهاي ديجيتالي را امکانپذير ساخته و تسهيل ميکند. در اتحاديه اروپا از واژه فناوري اطلاعات و ارتباطات به جاي فناوري اطلاعات براي تشخيص و تمايز آن از تلقي سنتي از فناوري اطلاعات و مخابرات استفاده ميشود.
برنامههاي کاربردي که از اين پس به اختصار آنرا «کاربردها» ميناميم نيز واژهي ديگريست که از آن بسيار استفاده خواهد شد. در اصل کاربرد اشاره به استفاده از فناوري اطلاعات در فرآيندها و فعاليتهاي کسبوکار دارد. برنامههاي کاربردي مطابق نمودار 2-4 به دو دسته تقسيم ميشوند.
379730378460کاربردهابرنامههای عمومیآماده برنامههایی خاص فرآیندهای سازمانواژه پردازها: MS Wordصفحه گستردهها: MS Excelپست الکترونیکی: MS Outlookحسابداری و انبارداریبرنامهریزی تولیدرزرواسیون هتل00کاربردهابرنامههای عمومیآماده برنامههایی خاص فرآیندهای سازمانواژه پردازها: MS Wordصفحه گستردهها: MS Excelپست الکترونیکی: MS Outlookحسابداری و انبارداریبرنامهریزی تولیدرزرواسیون هتلنمودار 2-4- انواع کاربردها
کاربردها به شکل بستههاي نرمافزاري آماده يا به صورت برنامههاي ويژه براي پوششدهي به مقاصد خاص برنامهنويسي تهيه ميشوند.
چکلند و هولوِل (1998) به اين نکته اشاره کردهاند که بسياري از مردم درک تفاوت ميان سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات برايشان بسيار مشکل است، به اين دليل که فناوري سبب ميشود برداشت سختافزاري از آن داشته باشند و به سيستمهاي اطلاعاتي نيز تعميم دهند در حالي كه فناوري پشتيان سيستمهاي اطلاعاتي محسوب ميشود.
چکلند (1981) همچنين متذکر شده است که علت وجودي سيستمهاي اطلاعاتي ارائه خدمت، کمک و پشتيباني از مردم در زندگي روزمره است. او خاطر نشان کرده است که براي خلق يک سيستم که به نحو مؤثري از کاربر پشتيباني کند، ابتدا لازم است تا مفهومسازي و مشخص شود که چه چيزي بايد پشتيباني شود (سيستم اطلاعاتي) و سپس بر اساس آن تعيين شود که چگونه از آن حمايت شود (فناوري اطلاعات).
2-4- نگرش استراتژيک به سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات
2-4-1- تعريف مديريت استراتژيک
مانند ساير مباحث مديريت، تاكنون تعاريف و برداشتهاي متعددي از مفهوم مديريت استراتژيك ارائه شده است. در اينجا به تعريف فرد آر. ديويد اشاره ميشود: مديريت استراتژيک هنر و علم تدوين، اجرا و ارزيابي تصميمات وظيفهاي چندگانهاي است كه سازمان را قادر ميسازد به هدفهاي بلند مدت خود دست يابد (ديويد، 1382، 24). همانگونه که در تعريف مشخص شده است، مديريت استراتژيک براي کسب موفقيت سازماني نياز به هماهنگ کردن کارکردها و وظايف گوناگون سازمان مانند بازاريابي، توليد و عمليات، مالي و حسابداري، تحقيق و توسعه و ديگر وظايف سازماني دارد.
2-4-2- فرآيند مديريت استراتژيک
فرآيند مديريت استراتژيک در برگيرنده سه مرحله اساسي است: تدوين استراتژي، اجراي استراتژي و کنترل (ارزيابي) استراتژي. تدوين استراتژي که به آن برنامهريزي استراتژيک هم گفته ميشود، شامل تعيين و تدوين ماموريت و چشمانداز سازمان،تعیین اهداف استراتژیک، تحليل عوامل خارجي مؤثر بر سازمان براي شناخت فرصتها و تهديدهاي محيطي و همچنين تحليل عوامل داخلي براي شناخت نقاط قوت و ضعف سازمان و در نهايت انتخاب استراتژيهاي برتر براي ادامه فعاليت ميباشد.
نمودار 2-5 - فرآيند مديريت استراتژيک (ديويد 1999)
140081041910تدوین استراتژیاجرای استراتژیکنترل استراتژیمدیریت استراتژیک00تدوین استراتژیاجرای استراتژیکنترل استراتژیمدیریت استراتژیک
اجراي استراتژي اشاره به تعيين اهداف کوتاه مدت و ساليانه منبعث از اهداف استراتژیک، تعيين سياستها و ايجاد انگيزه و تخصيص مناسب منابع براي تحقق استراتژيها و دستيابي به اهداف دارد.
کنترل يا ارزيابي استراتژي مرحله آخر فرآيند مديريت استراتژيک ميباشد که شامل سه فعاليت عمده است، ارزيابي و پايش عوامل داخلي و خارجي که پايهي استراتژيهاي کنوني است؛ محاسبه و سنجش عملکردها و اقدامات اصلاحي براي اصلاح انحرافات و انجام تغييرات در صورت نياز. الگوي جامع مديريت استراتژيک در نمودار 2-6 نشان داده شده است.
17907064071500
نمودار 2-6 - الگوي جامع مديريت استراتژيک (ديويد: 1988)
2-4-3- سطوح مديريت استراتژيک
فرآيند مديريت استراتژيك داراي سه سطح ميباشد. بدين معني که در سازمانهاي بزرگ با ساختارهاي بلند، استراتژيها در سه سطح از سازمان/ شرکت تعيين ميشوند؛ در سازمانهايي كه كوچك بوده و از ساختار تختتري برخوردارند، ممكن است در دو سطح تعيين شوند (معمولاً سطح كل سازمان/ شركت و سطح واحدهاي كسب و كار يكي است).
سطوح سهگانه مديريت استراتژيك عبارتند از:
سطح کل سازمان/ شرکت: هدف از تدوين استراتژي در اين سطح، هدايت كل مجموعه و تخصيص بهينه منابع در آن است. در واقع جهت حركت كل گروه سازماني در اين سطح مشخص ميشود و اهداف و مقاصد عمومي به منظور نيل به آنها تعيين ميشوند. استراتژيهاي اين سطح را استراتژيهاي کل شرکت/سازمان مينامند.
سطح بخشي/ واحد کسبوکار استراتژيک : در سازمانهاي بزرگ که داراي واحدهاي مستقل مختلفي هستند، در راستاي اهداف و استراتژيهاي سطح کل سازمان، براي هر کدام از بخشها یا کسبوكارهای استراتژيک سازمان نيز اهداف و استراتژيهايي تعيين ميشود. به استراتژيهاي اين سطح استراتژيهاي کسب و کار اطلاق ميشود.
سطح وظيفهاي/کارکردی: در اين سطح نيز بر اساس اهداف و استراتژيهاي سطوح بالاتر براي هر کدام از وظايف واحدهاي کسبوکار استراتژيک، استراتژي وظيفهاي تعيين ميشود. مسئوليت بزرگتر و اصلي مديران اين سطح، اجرا يا پياده كردن استراتژيها و برنامههاي استراتژيك سازمان است. براي سطح وظيفهاي ممكن است مجموعهاي از استراتژيها وجود داشته باشد كه هر كدام در جهت استفاده بهينه از منابع در دسترس به منظور كمك به استراتژيهاي واحد کسبوکار تدوين ميشوند. استراتژيهاي اين سطح را استراتژيهاي وظيفهاي ميگويند.
بايد توجه داشت كه بين سه سطح سازماني، واحد کسب وکار و وظيفهاي، تعامل و وابستگي بسيار نزديكي وجود دارد و بايد بهصورت يك كل در نظر گرفته شوند تا منجر به موفقيت سازمان شوند و نيز بايد هدفهاي همديگر را پوشش دهند و ميانشان سازگاري و هماهنگي برقرار باشد. اين سه سطح در نمودار 2-7 نشان داده شده است.
نمودار 2-7 - سطوح مديريت استراتژيك
106362559562900-1524013055600068580128270استراتژي سطح وظيفهايشيوههاي عمده رقابت در هر يك از بخشها و فعاليتهاي اصلي سازماناستراتژي سطح سازمانجهتهايي كه سازمان بايد عقب كنداستراتژي سطح واحد کسبوکارشيوههاي عمده رقابت در هر يك از بخشها و فعاليتهاي اصلي سازمانسازمانSBU3SBU2SBU1ماليبازاريابيتوليد و عملياتفناوری اطلاعات00استراتژي سطح وظيفهايشيوههاي عمده رقابت در هر يك از بخشها و فعاليتهاي اصلي سازماناستراتژي سطح سازمانجهتهايي كه سازمان بايد عقب كنداستراتژي سطح واحد کسبوکارشيوههاي عمده رقابت در هر يك از بخشها و فعاليتهاي اصلي سازمانسازمانSBU3SBU2SBU1ماليبازاريابيتوليد و عملياتفناوری اطلاعات-171456731000
نگرش استراتژيک را ميتوان يک نگرش عام دانست زيرا به مقوله ها و موضوعات گوناگون ميتوان از منظري استراتژيک نگريست. به طور مثال ميتوان به اقتصاد، پزشکي و يا اداره يک کشور از منظري استراتژيک نگريست و همينطور به فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي. يکي از نتايج نگرش استراتژيک به مديريت سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات را ميتوان در جدا نمودن آن به دو سطح استراتژيک و عملياتي دانست (البته اين جدايي انتزاعي است). از ويژگيهاي بارز سطح استراتژيک مديريت سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات، آيندهنگري، آرمانگرايي و بلندنظري است و از ويژگيهاي سطح مديريت عملياتي سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات، کوتاه مدت بودن، حال بيني و حال نگري است. تفاوت اين دو سطح، در نمودار 2-8 مشخص شده است.
نمودار 2-8 - نگرش استراتژيک به مديريت سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
66230580010مدیریت سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعاتاستراتژیکعملیاتیآرمانگرابلندمدتدورنگرتغییرات عمیقبلندنظرذهنیعینینزدیک بینبهبودهای مقطعیکوتاه مدتحالگراحال نگرآیندهگرا00مدیریت سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعاتاستراتژیکعملیاتیآرمانگرابلندمدتدورنگرتغییرات عمیقبلندنظرذهنیعینینزدیک بینبهبودهای مقطعیکوتاه مدتحالگراحال نگرآیندهگرا
2-5- چارچوبها و الگوهای استراتژی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
چارچوبها و الگوهای گوناگونی تاکنون برای تحلیل، برنامهریزی و مدیریت استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات فراهم شده و توسعه یافتهاند. با بررسی ادبیات این موضوع برخی از پرکاربردترین و معتبرترین چارچوبها و الگوها در این فصل گردآوری و تشریح شدهاند. این چارچوبها و الگوها عبارتاند از:
چارچوب وارد و پپارد
ماتریس سولیوان
شبکه استراتژیک
سبد کاربردها
استراتژیها عمومی پارسونز
این پنج چارچوب و الگوی مفید و پرکاربرد در ادامه تشریح شدهاند.
2-5-1- چارچوب وارد و پپارد
وارد و پپارد (2002) چارچوب سادهاي را براي تفکيک و مشخص کردن استراتژيهاي فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي مدون نمودند. اين الگو و ارتباط اجزاي الگو با يکديگر در نمودار 2-15 نشان داده شده است.
نمودار 2-15- ارتباط ميان استراتژيهاي کسبوکار، سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات
21145526035استراتژی کسب وکارتصمیمات کسب وکاراهداف و جهتگیریهاتغییر و تحولاستراتژی سیستمهای اطلاعاتیمبتنی بر کسب وکارتقاضا محورمتمرکز بر کاربردهااستراتژی فناوری اطلاعاتمبتنی بر فعالیتعرضه محورمتمرکز بر فناوریپتانسیل تاثیرات سازمانی فناوری اطلاعات بر صنعت و کسب وکار نیازها و اولویت هاخدمات و زیرساختهاجهتگیریهای کسبوکارپشتیبانی از کسبوکار کسبوکار به کجا می رود و چرا؟چه چیزی برای رسیدن به آنجا لازم است؟چگونه تحویل و فراهم شود؟00استراتژی کسب وکارتصمیمات کسب وکاراهداف و جهتگیریهاتغییر و تحولاستراتژی سیستمهای اطلاعاتیمبتنی بر کسب وکارتقاضا محورمتمرکز بر کاربردهااستراتژی فناوری اطلاعاتمبتنی بر فعالیتعرضه محورمتمرکز بر فناوریپتانسیل تاثیرات سازمانی فناوری اطلاعات بر صنعت و کسب وکار نیازها و اولویت هاخدمات و زیرساختهاجهتگیریهای کسبوکارپشتیبانی از کسبوکار کسبوکار به کجا می رود و چرا؟چه چیزی برای رسیدن به آنجا لازم است؟چگونه تحویل و فراهم شود؟
وارد و پپارد، 2002:41
2-5-2- ماتريس سوليوان
سوليوان (1985) ماتريس دو در دوي سادهاي را براي نشان دادن تاثير نيروهاي خارج از کنترل سازمانها بر محيط استراتژيک فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي ارائه نمود. اين ماتريس از دو بعد متفاوت تشکيل شده است:
ميزان وابستگي سازمان به سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات براي اجراي عمليات کليدي و مديريت کسبوکار خود
ميزان تمرکز و يا عدم تمرکز در تصميمگيري براي فناوري اطلاعات
شکل 6-8- ماتريس سوليوان
32385039370ستون فقراتپیچیدهسنتیفرصت طلبمیزان وابستگی سازمان به فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتیمیزان عدم تمرکز در تصمیم گیری درخصوص فناوری اطلاعاتوابستگی زیادوابستگی کمکنترل متمرکزکنترل نامتمرکز00ستون فقراتپیچیدهسنتیفرصت طلبمیزان وابستگی سازمان به فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتیمیزان عدم تمرکز در تصمیم گیری درخصوص فناوری اطلاعاتوابستگی زیادوابستگی کمکنترل متمرکزکنترل نامتمرکز
وارد و پپارد (2002)
براساس عوامل تعيين شده از سوي سوليوان ميتوان چهار گونه سازمان با استراتژی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات متفاوت را شناسايي نمود. سازمانهايي که ميزان وابستگي آنها به فناوري اطلاعات براي انجام امور کليدي خود و همچنين ميزان عدمتمرکز در تصميمگيري فناوري اطلاعات پائين باشد، عنوان "سنتي" بر آنها ميگذاريم. اينگونه از سازمانها تنها کاربردي که از فناوري اطلاعات انتظار دارند بهبود در کارآيي فرآيندهايشان در قالب سيستمهاي جداگانه ميباشد.
سازمانهايي که از کنترل متمرکز زيادي بر فناوري اطلاعات اعمال ميکنند، اما کسبوکارشان وابستگي زيادي به فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي دارد، فناوري اطلاعات نقش "ستون فقرات" کسبوکار را بازي ميکند. در چنين سازمانهايي اگر سيستمهاي اطلاعاتي و زيرساختهاي فناوري دچار وقفه و مشکل شوند، کسبوکار آنها دچار مشکل خواهد شد. بنايراين به کيفيت بسيار بالايي از خدمات و زيرساختهاي اطلاعاتي نياز ميباشد.
از طرفي ديگر سازمانهايي هم يافت ميشوند که به ميزان زيادي از عدم تمرکز در فناوري اطلاعات برخوردارند اما کسبوکارشان وابستگي اندکي به فناوري اطلاعات دارد. اينگونه از سازمانها رويکردي "فرصتطلبانه" در مقابل فناوري اطلاعات دارند، که ناشي از اولويتهاي کوتاه مدت مديران آن براي کسب مزيت در برخي از زمينههاي کسبوکار است.
گونه آخر، سازمانهايي هستند که از کنترل نامتمرکز در تصميمگيريهاي فناوري اطلاعات برخوردارند و کسبوکارشان وابستگي زيادي به فناوري اطلاعات براي انجام امور و فرآيندهاي اصلي خود دارند. سوليوان چنين شرايطي را "پيچيده" نام نهاده است. در محيط "پيچيده" مديريت متمرکز بيش از اندازه براي جلوگيري از سرمايهگذاريهاي ضعيف، از نوآوري جلوگيري خواهد کرد و سبب از دست دادن فرصتهاي استراتژيک خواهد شد.
هدف از معرفي الگوي سوليوان آشنايي با دو نقطه مرجع استراتژيک در فناوري اطلاعات بود. در اين الگو دو نقطه مرجع استراتژيک از نظر سوليوان « ميزان کنترل در تصميمگيري هاي فناوري اطلاعات» و «ميزان وابستگي کسبوکار به فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي» براي انجام امور روزمره خود ميباشد. مرجع نخست با يکي از نقاط مرجع اشاره شده در الگوي هال (ميزان تمرکز و عدم تمرکز) همخواني دارد.
سازمانها همانطور که سطوح بلوغ کاربرد فناوري اطلاعات در کسب وکار خود را ميآموزند از خانه گوشه پائين سمت چپ به سمت خانههاي ديگر ماتريس حرکت ميکنند ( از عصر پردازش دادهها به عصر سيستمهاي اطلاعات مديريت). ظهور مبحث "سيستمهاي اطلاعاتي استراتژيک" سازمانها را مجبور کرده است که به سمت خانه "پيچيده" حرکت کنند.
تفسير ديگري که ميتوان بر روي اين ماتريس انجام داد اين است که، همچنانکه سازمانها وابستگي بيشتري به فناوري اطلاعات پيدا ميکنند، به منظور پرهيز از مشکلات و کاستيهاي آن، لازم است که کنترل بيشتري بر روي فرآيند برنامهريزي خود داشته باشند و ساختارمندتر آن را به انجام برسانند، اما براي تسهيل کاربردهاي نوآورانه فناوري اطلاعات در سازمانها براي خلق مزايايي در آينده، لازم است که کنترل فناوري نزديک به کاربران کسبوکار باشد تا بتوانند ارتباط مناسبي ميان نيازهاي کسبوکار و راهکارهاي فناوري بيابند.
2-5-3- شبکه استراتژيک
يكي از چارچوبهايي كه براي كمك به مديران برای تعیین استراتژی فناوری اطلاعات مناسب سازمانها استفاده ميشود، توسط مك فارلن و مك كني (1982) با عنوان "شبكه استراتژيك" مدون شده است.
مکفارلن و مککني با بررسي تاثير فناوري اطلاعات بر روي شرکتهاي مختلف، دريافتند که فناوري اطلاعات تاثيرات متفاوتي بر روي شرکتها و صنايع ميگذارد. از زماني که شبکه استراتژيک توسط مکفارلن و مککني در سال 1982 معرفي شد، به طور مرتب توسعه يافت و مورد استقبال بسياري از پژوهشگران، استراتژيستها، مشاوران و مديران قرار گرفت. يکي از علل اقبال عمومي به اين چارچوب را ميتوان در سادگي و قدرتمندي آن دانست. علت ديگر تحليلهاي بيشماري است که بر روي اين شبکه به طور مرتب انجام ميشود و همچنان در حال توسعه و گسترش است.
مکفارلن و مککني در ابتدا تنها قصدشان بيان تفاوت شرکتها و صنايع در برخورد و سرمايهگذاري بر فناوري اطلاعات و يا به قول خودشان ارائه «رويکردي اقتضايي به مديريت فناوري اطلاعات» بود، اما کاربردهاي متنوع ديگري براي اين چارچوب پيدا شد و همچنان ميشود. هم اکنون اين چارچوب به عنوان ابزاري استاندارد در تحليل استراتژيک سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات در سازمانها محسوب ميشود و دامنه کاربرد آن بسيار گسترش يافته است.
شبكه استراتژيك مك فارلن نشان ميدهد كه سازمانها از فناوري اطلاعات به روشهاي متفاوتي بهره ميبرند. برخي از آنها كمترين سرمايهگذاري را بر روي آن انجام ميدهند و تنها به استفاده از سيستمهاي پردازش مبادلات پايهاي بسنده ميكنند؛ و برخي ديگر از سازمانها از آن به عنوان سيستمهاي اطلاعاتي مهمي كه فرآيندهاي كسبوكارشان را مؤثرتر و كارآمدتر ميسازد مينگرند. برخي ديگر هم از سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات به عنوان ابزار و سلاحي استراتژيك، به منظور خلق و حفظ مزيت رقابتي پايدار، استفاده ميبرند.
در اين چارچوب دو عامل بسيار مهم براي مديريت فناوري اطلاعات در يک سازمان تلقي ميشود. عامل نخست تاثير فناوري اطلاعات بر عمليات روزمره کسب وکار سازمان است. برخي از سازمانها که فرآيندهاي کسب وکار آنها با زيرساختهاي فناوري و سيستمهاي اطلاعاتي گره خورده است اين مورد قابل درک است. براي نمونه برخي از شرکتها اگر تنها براي چند ثانيه سيستمهاي اطلاعاتي و يا زيرساختهاي فناوري آنها دچار وقفه شود، در ارائه خدمات و توليد محصول تاثير جبران ناپذيري بر سازمان خواهد گذاشت. در چنين سازمانهايي قابليت اطمينان زيرساختهاي فناوري و سيستمهاي اطلاعاتي بايد نزديک به 100% باشد و تحمل خطا در چنين سازمانهايي بسيار پائين است. به اصطلاح کيفيت عمليات فناوري اطلاعات در چنين سازمانهايي خطا- صفر بايد باشد. امروزه بانکها، نمونهاي از چنين سازمانهايي هستند.
از طرفي ديگر سازمانهايي هم يافت ميشوند که در صورت بروز اشکال و وقفه در عمليات فناوري اطلاعات آنها، حتي براي مدتي طولاني تاثير جبران ناپذيري بر فرآيند و عمليات کسب وکار آنان نخواهد گذاشت. بنابراين کسب وکار به عمليات خود به طرق ديگري ادامه ميدهد.
عامل مهم دوم در مديريت فناوري اطلاعات، اقدامات و تحقيقاتي است که اهميت و تاثير استراتژيک بر سازمانها خواهد گذاشت؛ اما در برخي از سازمانها، پروژههاي توسعه برنامهها و سيستمهاي اطلاعاتي کاربردي هستند اما استراتژيک نيستند.
مك فارلان و مك كني (1982) چهار دسته از سازمانها را شناسايي كردهاند كه فناوري اطلاعات تاثيرات متفاوتي بر روي آنها ميگذارد.
نمودار 2-16 اين تقسيم بندي را براساس دو معيار يا طيف، تاثير فناوري اطلاعات بر عمليات سازمان و تاثير آن بر استراتژي سازمان، در يك جدول دو در دو نشان ميدهد.
نمودار 2-16- شبکه استراتژيک
1384300139701استراتژیک2کارخانه3چرخشی4پشتیبانی001استراتژیک2کارخانه3چرخشی4پشتیبانی
مک فارلن و مک کنی 1982
استراتژيك: سازمانهايي كه در خانه شماره 1 قرار ميگيرند، سازمانهايي هستند كه هماكنون و در آينده به فناوري اطلاعات براي عملكرد خود نياز مبرم دارند، مانند بانكها، در اين نوع از سازمانها همبستگي بالايي بين موفقيت سازمان و بهكارگيري فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي وجود دارد.
كارخانه: خانه شماره 2، سازمانهايي هستند كه براي انجام عمليات روزمره خود به فناوري اطلاعات وابسته هستند، اما بهكارگيري فناوري اطلاعات براي آنها مزيت رقابتي ايجاد نميكند. اين سازمانها خواهان سيستمهاي اطلاعاتي قابل اطمينان و به سرعت در دسترس هستند. نظير برخي از سازمانهاي توليدي يا فروشگاههاي زنجيرهاي.
چرخشي: خانه شماره 3، اين سازمانها در حال حاضر به فناوري اطلاعات خيلي وابسته نيستند، ولي ممكن است كه در آينده براي تقويت موقعيت رقابتي خود در بازار از آن بهرهگيرند مانند برخي از شركتهاي بيمه و شرکتهاي مشاورهاي.
پشتيباني: خانه شماره 4، در اينگونه از سازمانها، فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي نه در وضع كنوني و نه در آينده نقش تحول آفرين و يا تسهيل كنندهاي را ايفا نميكند. در اين سازمانها به فناوري اطلاعات تنها از منظر نوعي هزينه و بدون توجيه اقتصادي مستقيم نگريسته ميشود.
مک فارلن و مککني با بررسي تاثير فناوري اطلاعات بر روي شرکتها، دريافتند که فناوري اطلاعات تاثيرات متفاوتي بر روي شرکتها و صنايع ميگذارد. همانطور که پيشتر هم گفته شد مکفارلن و مک کني در ابتدا تنها قصدشان بيان تفاوت شرکتها و صنايع در برخورد و سرمايهگذاري بر فناوري اطلاعات و يا به قول خودشان ارائه «رويکردي اقتضايي به کاربرد و مديريت فناوري اطلاعات» بود. اما در اينجا از اين الگوي براي شناسايي نقاط مرجع استراتژيک در فناوري اطلاعات از آن استفاده ميشود.
در اين چارچوب دو عامل بسيار مهم براي مديريت فناوري اطلاعات در يک سازمان تلقي ميشود. عامل نخست تاثير فناوري اطلاعات بر عمليات روزمره کسب وکار سازمان است. برخي از سازمانها که فرآيندهاي کسب وکار آنها با زيرساختهاي فناوري و سيستمهاي اطلاعاتي گره خورده است اين مورد قابل درک است. به طور نمونه برخي از شرکتها اگر تنها براي چند ثانيه سيستمهاي اطلاعاتي و يا زيرساختهاي فناوري آنها دچار وقفه شود، در ارائه خدمات و توليد محصول تاثير جبران ناپذيري بر سازمان خواهد گذاشت. در چنين سازمانهايي قابليت اطمينان زيرساختهاي فناوري و سيستمهاي اطلاعاتي بايد نزديک به 100% باشد، و تحمل خطا در چنين سازمانهايي بسيار پائين است. به اصطلاح کيفيت عمليات فناوري اطلاعات در چنين سازمانهايي خطا-صفر بايد باشد. امروزه بانکها نمونهاي از چنين سازمانهايي هستند.
از طرفي ديگر سازمانهايي هم يافت ميشوند که در صورت بروز اشکال و وقفه در عمليات فناوري اطلاعات آنها، حتي براي مدتي طولاني تاثير جبران ناپذيري بر فرآيند و عمليات کسب وکار آنان نخواهد گذاشت و کسب وکار به عمليات خود به طرق ديگري ادامه ميدهد.
عامل مهم دوم در مديريت فناوري اطلاعات، اقدامات و تحقيقاتي است که اهميت و تاثير استراتژيک بر آينده و استراتژي سازمانها خواهد گذاشت. اما در برخي از سازمانها، پروژههاي توسعه برنامهها و سيستمهاي اطلاعاتي کاربردي هستند اما استراتژيک نيستند. به بياني ديگر الگوي شبکه استراتژيک در اصل به بررسي تاثير فناوري اطلاعات و سيستم هاي اطلاعاتي بر حال و آينده کسبوکار ميپردازد.
شكل 6-9 اين تقسيمبندي را براساس دو معيار يا طيف، تاثير فناوري اطلاعات بر عمليات سازمان و تاثير آن بر استراتژي سازمان، در يك جدول دو در دو نشان ميدهد.
4133852451102كارخانه1استراتژيك4پشتيباني3چرخشيتأثير فناوري اطلاعات بر امور جاری شرکت زیادکمتأثير فناوري اطلاعات بر آينده شركتکمزیاد002كارخانه1استراتژيك4پشتيباني3چرخشيتأثير فناوري اطلاعات بر امور جاری شرکت زیادکمتأثير فناوري اطلاعات بر آينده شركتکمزیادشکل 9-6- شبکه استراتژيک
مک فارلن، مک کني و اپلگيت (2006)
بنابراين در الگوي شبکه استراتژيک به مديران سازمانها توصيه ميشود که به دو نقطه مرجع استراتژيک توجه کنند. نقطه مرجع استراتژيک نخست ميزان تاثير فناوري اطلاعات بر فعاليتهاي آينده، استراتژي و بازاريابي سازمان است؛ اين نقطه مرجع با توجه به تمرکز خود بر آينده و استراتژي (محيط) همخواني زيادي با نقطه مرجع هال يعني ميزان توجه مديران به درون و يا بيرون سازمان دارد و نقطه مرجع ديگر يعني ميزان وابستگي و تاثير فناوري اطلاعات بر عمليات روزمره را ميتوان همخوان با ميزان قوت و ضعف عوامل داخلي در جدول سوات دانست.
2-5-4- سبد کاربردها
الگوي شبکه استراتژيک مک فارلن مبنايي براي توسعه الگوي پرکاربرد و عملياتي ديگري به نام "سبد کاربردها" شد. سبد کاربردها ابزار مناسبي براي دسته بندي کاربردها و سيستمهاي اطلاعاتي کسبوکار ميباشد، سبد کاربردها سيستمهاي اطلاعاتي و کاربردهاي کسبوکار را در چهار خانه تقسيم بندي ميکند.
پتانسيل بالا: کاربردهاي نوآورانه که ممکن است در آينده سبب خلق فرصتهايي براي کسب مزيت رقابتي شوند، اما ارزش آنها اثبات نشده است.
استراتژيک: کاربردهايي که براي موفقيت کسبوکار در آينده حياتي هستند. آنها با کمک به سازمان براي خلق مزيت رقابتي سبب خلق و يا پشتيباني از تغيير و تحول در الگوي کسبوکار سازمان ميشوند. به اين نکته توجه شود که بهکارگيري جديدترين فناوريها توسط کاربردها به معناي استراتژيک بودن آنها نيست. ارزيابي اين مهم بايد با بررسي دستاورد کاربرد براي کسبوکار مشخص شود.
عملياتي کليدي: کاربردهايي که کسبوکار براي انجام امور روزمره و جاري خود و پرهيز از مشکل بدان وابسته است.
پشتيباني: کاربردهايي که سبب افزايش کارآيي کسب وکار و اثربخشي مديريت ميشوند، اما کسبوکار به آنها وابسته نيست و به ايجاد و يا حفظ مزيت رقابتي کمکي نميکند.
شکل 6-11- سبد کاربردها
1125855139700عملیاتی کلیدیاستراتژیکپشتیبانیپتانسیل بالاکاربردهایی که سازمان اکنون به آنها برای کسب موفقیت وابسته است.کاربردهایی که برای پایدار نگهداشتن استراتژی کسب وکار در آینده بسیار حیاتی هستند.کاربردهای با ارزشی که برای موفقیت چندان حیاتی و کلیدی نیستند.کاربردهایی که برای بدست آوردن مزیت رقابتی و موفقیت در آینده بسیار مهم هستند.00عملیاتی کلیدیاستراتژیکپشتیبانیپتانسیل بالاکاربردهایی که سازمان اکنون به آنها برای کسب موفقیت وابسته است.کاربردهایی که برای پایدار نگهداشتن استراتژی کسب وکار در آینده بسیار حیاتی هستند.کاربردهای با ارزشی که برای موفقیت چندان حیاتی و کلیدی نیستند.کاربردهایی که برای بدست آوردن مزیت رقابتی و موفقیت در آینده بسیار مهم هستند.
توربن، وزرب و مك ميلان (2004)
سازمانها در هر زمان هر چهار گونه از کاربردها را دارا ميباشند، اما اين استراتژي کلان و شبکه استراتژيک است که تمرکز بر روي کاربردهاي مطلوب را مشخص ميسازد. همچنين شکل 6-12 سبد کاربردها در محيطهاي متفاوت سيستمهاي اطلاعاتي و فناوري اطلاعات را نشان ميدهد.
شکل 6-12- سبد کاربردها در محيطهاي فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي متفاوت
وارد و پپارد (2002)
2-5-5- استراتژيهاي عمومي فناوري اطلاعات (پارسونز)
پارسونز (1983) شش استراتژي عمومي را پيشنهاد كرد كه چارچوب مديريتي مناسبي را براي هدايت فعاليتهاي فناوري اطلاعات در سازمانها ارائه ميكند. هر يك از شش استراتژي، رويكردي را پيشنهاد ميكند كه به كمك آن سازمان ميتواند برنامهريزي اهداف و خطمشيها را انجام داده، پروژهها را ارزيابي كرده و منابع لازم را تخصيص دهد و نيز استانداردهاي عملكرد را تعيين نمايد.
برنامهريزي متمركز
در اين نوع از استراتژي فناوري اطلاعات، شركتها سعي دارند تا استراتژي شركت خود را با استراتژي سيستمهاي اطلاعاتي يكپارچه سازند و شركت بر سيستمهاي يكپارچه تمركز ميكند تا به بيشينه سودمندي ناشي از قدرت پردازش كامپيوتري دست يابد.
وجود يك واحد فناوري اطلاعات متمركز که از رويكرد برنامه ريزي بالا به پايين استفاده ميكند از ملزومات اين نوع استراتژي است.
پيشروي عصر
در اين استراتژي شركت به طور پيوسته سخت افزارها و نرم افزارهاي خود را ارتقا داده و با آخرين پيشرفتهاي موجود در بازار همگام ميشود. در چنين استراتژياي، به طور مستمر از فناوريهاي به روزو مدرن استفاده ميشود و تلاش ميشود تا فناوريها و سيستمهاي بهكار گرفته شده مد روز و پيشرفته باشد، و آزمون فناوريهاي نوين، به اميد دستيابي به مزيت رقابتي پايدار و عملكرد برتر، تشويق ميشود. اصطلاحاً شرکت بر روي لبه فناوري حرکت ميکند.
بازار آزاد
اين استراتژي فرض ميكند كه كاربر بهترين و شايسته ترين فرد در تشخيص نيازهاي فناوري اطلاعات خود است.
در چنين شرايطي، به كاربر اجازه داده ميشود تا سخت افزارها، نرم افزارها و خدمات مورد نياز خود را يا از واحد فناوري اطلاعات و يا از طريق پيمانكاران بيروني فراهم نمايد. تنها محدوديتي كه در چنين استراتژي اي اعمال ميشود، اين است كه كاربران، خدمات سيستمهاي اطلاعاتي خود را بايد با هزينه معقولي برآورده نمايند.
انحصار
اين استراتژي بر اين فرض استوار است كه بايد تنها يك مركز يا منبع ارائه خدمات كامپيوتري در سازمان موجود باشد. معيار اساسي براي موفقيت استراتژي انحصاري رضايتمندي كاربر است. به منظور تامين اين مورد، بايد به اندازه كافي ظرفيت در واحد فناوري اطلاعات به منظور مديريت زمانهايي كه حداكثر تقاضا وجود دارد، موجود باشد. يكي مشكلات عمده اين استراتژي به هنگام پيادهسازي، اندازهگيري رضايت كاربر است.
منبع كمياب
در اين استراتژي تمركز بر كنترل هزينه ها و سرمايه گذاريهاي واحد فناوري اطلاعات است. بودجهي بسيار محدودي براي واحد فناوري اطلاعات تنظيم ميشود و در بسياري مواقع به هيچوجه به واحد اجازه داده نميشود كه از بودجهي تعيين شده فراتر رود.
استراتژي منبع كمياب بر اين مفهوم استوار است كه «اداره كردن» يك هزينه غير بهره ور است، بنابراين مديريت بايد هزينه ها را تا حد امكان حداقل نمايد.
از روي ناچاري
در اين استراتژي باور بر اين است كه استفاده و بهكارگيري رايانهها را بايد تا حد امكان محدود كرد و تنها به استفاده از برنامههاي كاربردياي كه نتوان بدون آنها كارها را انجام داد و به نحو بسيار خوبي از نظر هزينه توجيه شده و پذيرفته شده باشند، بسنده شود. به همين دليل براي سخت افزار، نرمافزار وكاركنان بسيار اندک هزينه ميشود؛ و به عنوان نتيجه اين استراتژي، شركتها با آمار خروج بسياري بالاي برنامه نويسان، تحليلگران و اپراتورها مواجه خواهند شد.
اگر چه تلاشهاي ديگري نيز به منظور تدوين استراتژيهاي عمومي فناوري اطلاعات صورت گرفته است، ولي رويكرد پارسونز چارچوب كلي مفيدتري را ارائه ميدهد و نياز به هم محور (همتراز) نمودن استراتژيهاي فناوري اطلاعات/ سيستمهاي اطلاعاتي با استراتژيهاي سازماني، به طور مرتب در ادبيات اين حوزه وجود دارد.
پارسونز براساس يافتههاي مك فارلن و مككني شش استراتژي عمومي فناوري اطلاعات را در شبكه استراتژيك جانمايي كرد. شكل زير اين جانمايي را نشان ميدهد.
سازمانهايي كه در خانه "استراتژيك" شبکه استراتژيک قرار ميگيرند، بايد استراتژي "برنامهريزي متمركز" را در پيش گيرند، زيرا همبستگي بالايي بين كاربرد فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي و موفقيت سازمان در اين دو استراتژي وجود دارد.
شکل 6-10- جانمايي استراتژيهاي عمومي پارسونز در شبکه استراتژيک
4991101162052كارخانهاستراتژي انحصار1استراتژيكاستراتژي برنامهريزي متمركز4پشتيبانياستراتژي از روي ناچاري يا منبع كمياب3چرخشياستراتژي پيشروي عصرتأثير فناوري اطلاعات بر امور جاری شرکت زیادکمتأثير فناوري اطلاعات بر آينده شركتکمزیاد002كارخانهاستراتژي انحصار1استراتژيكاستراتژي برنامهريزي متمركز4پشتيبانياستراتژي از روي ناچاري يا منبع كمياب3چرخشياستراتژي پيشروي عصرتأثير فناوري اطلاعات بر امور جاری شرکت زیادکمتأثير فناوري اطلاعات بر آينده شركتکمزیاد
سازمانهايي كه درخانه "چرخشي" قرار ميگيرند، بايد استراتژي «پيشروي عصر» و يا «بازار آزاد» را برگزينند، اگر سازمان ريسك گريز است و قادر نيست كه منابع لازم براي استراتژي «پيشروي عصر» فراهم كند، بهتر است كه در چنين موقعيتي استراتژي «برنامهريزي متمركز» را برگزيند، اگر كاربران و كاركنان سازمان آگاه و مسلط به سيستمها و فناوريها باشند، در اين صورت ميتوان از استراتژي «بازار آزاد» استفاده نمود.
سازمانهايي كه در خانهي «كارخانه» قرار داشته باشند، بهتر است كه استراتژي «انحصار» را با هدف تامين نيازهاي كنوني اطلاعاتي برگزيند، همچنين انتخاب استراتژي «منبع كمياب» و «از روي ناچاري» براي سازمانهايي كه در خانهي «پشتيباني» قرار ميگيرند، پيشنهاد ميشود.
در نهايت و به عنوان جمعبندي شکل 6-13 همخواني ماتريسهاي متفاوت فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي را نشان ميدهد.
شکل 6-13- همخواني الگوهاي استراتژيک در فناوري اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي
112014070485سولیوان: ستون فقراتمکفارلن: کارخانهپارسونز: استراتژی انحصارسبد کاربردها: عملیاتی کلیدیسولیوان: پیچیدهمکفارلن: استراتژیک پارسونز: برنامهریزی متمرکزسبد کاربردها: استراتژیکسولیوان: سنتیمکفارلن: پشتیبانپارسونز: از روی ناچاری، بازار آزاد و منبع کمیابسبد کاربردها: پشتیبانیسولیوان: فرصت طلبمکفارلن: چرخشیپارسونز: پیشروی عصر و بازار آزادسبد کاربردها: پتانسیل بالا00سولیوان: ستون فقراتمکفارلن: کارخانهپارسونز: استراتژی انحصارسبد کاربردها: عملیاتی کلیدیسولیوان: پیچیدهمکفارلن: استراتژیک پارسونز: برنامهریزی متمرکزسبد کاربردها: استراتژیکسولیوان: سنتیمکفارلن: پشتیبانپارسونز: از روی ناچاری، بازار آزاد و منبع کمیابسبد کاربردها: پشتیبانیسولیوان: فرصت طلبمکفارلن: چرخشیپارسونز: پیشروی عصر و بازار آزادسبد کاربردها: پتانسیل بالا
2-6- کارکردها و زیرسیستمهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
در این قسمت به موضوعات عملیاتی و اجرایی در مدیریت فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی نزدیکتر میشویم و قصد داریم تا آنچه را که تاکنون به عنوان استراتژی فناوری اطلاعات یا سیستمهای اطلاعاتی تهیه و مدون ساختهایم را اکنون پیاده سازی و اجرا نماییم.
در قسمتهای پیشین، تلاش شد تا چارچوبی برای تدوین استراتژی فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی ارائه شود، در این قسمت به پیادهسازی یا اجرای استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی پرداخته میشود. نمودار 7-1 چارچوب مفهومی و کلان را در این چارچوب را نشان میدهد.
نمودار 7-1- چارچوب مدیریت استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
-31242065405برنامهريزی استراتژيک سيستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعاتاجرای استراتژيک سيستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعاتکنترل استراتژيک سيستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات00برنامهريزی استراتژيک سيستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعاتاجرای استراتژيک سيستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعاتکنترل استراتژيک سيستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
به بیانی دیگر، هنگامیکه استراتژیهای زیر سیستمها یا زیر کارکردهای فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی مدون و تعیین شود، گفته میشود که اجرای استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی محقق شده است.
2-6-1- زیر کارکردهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات در سازمان
همانطور که پیشتر اشاره شد برای اجرای استراتژیک فناوری اطلاعات نیاز است تا زیر سیستمها یا زیر کارکردهای فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی در هر سازمان را شناسایی کنیم، در خصوص تعریف و تدوین زیر سیستمها اتفاق نظر وجود ندارد. اما این نخستین گام برای اجرای استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی می باشد. بدیهی است که در اجرای استراتژیک نخستین گام شناسایی این زیر سیستمها در هر سازمان میباشد زیرا هر سازمان بنا به ساختار سازمان و صنعتی که در آن مشغول به فعالیت میباشد و انتظاراتی که کسبوکار از کارکرد فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی دارد، زیرسیستمها یا زیرکارکردهای متفاوتی در فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی قابل شناسایی خواهد بود. اگر چه میتوان زیر سیستمهایی را به طور عمومی شناسایی کرد که در اکثر سازمانها قابل مشاهده هستند.
در یک نگاه کلی میتوان ادعا کرد که تمامی فعالیتهای فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی به نوعی ارائه خدمات گوناگونی به سازمان است. این فعالیتها گستره پهناوری از برنامهریزی سرمایهگذاری بر فناوری اطلاعات تا ساخت برنامههای کاربردی و نصب و نگهداری سرورها، نرمافزارها و شبکه و همچنین پشتیبانی از کاربران نهایی و ارائه خدمات فناوری اطلاعات را در برمیگیرد.
وارد و پپارد (2002:355) مجموعهی فعالیتها را در قالب چهار دسته کلی طبقهبندی نمودهاند: استراتژی و برنامهریزی، توسعه سیستمها و برنامههای کاربردی، خدمات فنی و خدمات فناوری و نگهداری؛ مثالهایی از هر یک از فعالیتها در جدول 7-1 نشان داده شده است.
جدول 7-1- مثالهایی از فعالیتهای سیستمهای اطلاعاتی
ارائه خدمات استراتژی و برنامهریزیطراحی و تدوین استراتژی سیستمهای اطلاعاتیطراحی و تدوین استراتژی فناوری اطلاعاتبرنامه ریزی فناوری اطلاعات و منابعارزیابی و پیشنهاد فناوریهای نوینمدیریت "حساب"مشاوره و تحلیل سازمانبرنامهریزی اقتضاییبرنامهریزی ظرفیتطراحی و توسعه خدمات جدیدارائه خدمات طراحی و توسعه سیستمهای اطلاعاتی و برنامههای کاربردیتحلیل سیستمهاطراحی سیستمهاارزیابی بستههای نرمافزاریپیادهسازی سیستمبرنامهنویسی و ساخت نرمافزارتهیه و خرید نرمافزارمدیریت پروژهمدیریت اطلاعاتارائه خدمات فنی و مربوط به برنامهها و سیستمهاآموزشمدیریت برنامهها و کنترل تغییرات پشتیبانی از کاربران و حل مسائل و مشکلات آنانمرکز مشاورهکنترل دسترسیها و امنیتتامین اطلاعات (از منابع بیرونی)ارائه خدمات فناوری و نگهدارینصب و راهاندازی کامپیوترها، سرورها و کابلکشی و شبکهبرپا نگهداشتن شبکهنگهداری و تعمیرات تجهیزات سختافزاریارتقاء نرمافزارها و کنترل نسخه و ویرایشهامدیریت تامینکنندگان و قراردادها
وارد و پپارد (2002)
چارچوبهای دیگری نیز مانند آی.تی.آی.ال، کوبیت و همچنین موسسه گارتنر دستهبندیهای متفاوتی از زیرکارکردهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات ارائه نمودهاند. در یک جمعبندی کلی میتوان دست کم چهار زیر کارکرد اصلی را برای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات شناسایی نمود که کم و بیش در بسیاری از سازمانها قابل مشاهده بوده و همچنین در مراجع نامبرده شده نیز به آنها اشاره شده است. این چهار زیر کارکرد عبارتاند از:
تامین کاربردها یا سیستمهای اطلاعاتی
مدیریت سبد کاربردها
مدیریت خدمات فناوری اطلاعات
مدیریت زیرساخت و فناوری
زیر کارکرد تامین کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی در واقع نام جدیدی برای توسعه کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی میباشد، زیرا امروزه خرید و یا تامین کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی از بیرون سازمان بیشتر از ساخت و توسعه آنها در داخل سازمان رایج شده است.
مدیریت سبد کاربردها اشاره به برنامهریزی و مدیریت کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی مورد نیاز کسبوکار دارد.
زیر کارکرد ارائه خدمات فناوری اطلاعات، ناشی از شکلگیری چارچوبهای جدیدی در زمینه فناوری اطلاعات به نام مدیریت خدمات فناوری اطلاعات میباشد که در سالهای اخیر توجه زیادی بدان شده است. این زیر کارکرد اشاره به برنامهریزی، ارائه و پشتیبانی از خدمات مرتبط با فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی در سازمان و برای پیشبرد اهداف و فرآیندهای سازمان دارد.
زیر کارکرد مدیریت زیر ساختها و فناوریها، بر برنامهریزی، کنترل بهروزآوری و به طور کلی مدیریت زیرساختها و فناوریهای لازم برای راهاندازی کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی تاکید دارد.
ارتباط زيرسيستمهاي سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات با استراتژیهای سازمان و کسبوکار را ميتوان در نمودار 7-2 مشاهده کرد.
اگر چه دستهبندی جامع و مورد پذیرش همگانیای وجود ندارد که تمامی زیر کارکردها را مشخص کرده باشد اما هر سازمانی موظف است تا بر جامعیت این چارچوب بیافزاید، به طور مثال زیر کارکردهایی مانند مدیریت امنیت اطلاعات، مدیریت اطلاعات و دانش و همچنین مدیریت برونسپاری یا مدیریت پیمانکاران فناوری اطلاعات نیز در سالهای اخیر به این مجموعه اضافه شدهاند.
419735207010استراتژی سطح کسب وکارمدیریت خدمات اطلاعاتمدیریت سبد کاربردهامدیریت زیرساخت و فناوریاستراتژی سیستمهای اطلاعاتیتامین و توسعه سیستمهای اطلاعاتیاستراتژی سازمان00استراتژی سطح کسب وکارمدیریت خدمات اطلاعاتمدیریت سبد کاربردهامدیریت زیرساخت و فناوریاستراتژی سیستمهای اطلاعاتیتامین و توسعه سیستمهای اطلاعاتیاستراتژی سازماننمودار 7-2- سلسله مراتب استراتژی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
تلاش ما بر این است تا با بکارگیری نظریه نقاط مرجع استراتژیک، استراتژیهای زیر کارکردهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات را با استراتژیهای سازمان و نیز با یکدیگر هماهنگ و همسو نماییم. شکل 7-3 هماهنگی زیر کارکردهای اصلی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات را حول محور نقاط مرجع استراتژیک سازمان نمایش میدهد.
نمودار7-3- ارتباط زير کارکردهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
29210041910تامین و توسعه سیستمهای اطلاعاتیمدیریت خدمات اطلاعاتمدیریت سبد کاربردهامدیریت زیرساخت و فناورینقاط مرجع استراتژیک00تامین و توسعه سیستمهای اطلاعاتیمدیریت خدمات اطلاعاتمدیریت سبد کاربردهامدیریت زیرساخت و فناورینقاط مرجع استراتژیک
در ادامه به گزینهها یا گونههای استراتژیکی که در هر یک از زیرکارکردها آن روبرو هستیم پرداخته شده است.
2-6-2- استراتژی تامین کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
امروزه به جای واژه توسعه و ساخت برنامههای کامپیوتری، باید از واژه تامین استفاده شود، زیرا بر خلاف گذشته که مجبور بودیم برنامهها را در درون شرکت طراحی کرده و بسازیم، اکنون بسیاری از آنها در بازار به صورت بستههای آماده فروش، قابل تامین است. ساخت و یا خرید نرمافزار در صنایع مختلف، متفاوت است. حدود 80% نرمافزارهای صنعت خدمات مالی به طور ویژه ساخته میشوند در حالیکه در صنعت تولید و ساخت این رقم کمتر است. زیر کارکرد تامین کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی خود شامل کارکردهای متفاوتی میباشد، برخی از این کارکردها عبارتاند از:
مدیریت ساخت یا خرید کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
مدیریت سبد کاربردها
مدیریت توسعه کاربردها
در ادامه به گونههای استراتژی در هر یک از این کارکردها اشاره میشود.
2-6-3- استراتژی ساخت یا خرید کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
در گذشته سازمانها، بيشتر به ايجاد راهحلهاي خاص تمايل داشتند، زيرا هم کاربران و هم اعضاي گروه سيستمهاي اطلاعاتي، ادعا ميکردند که نيازهاي ويژهاي دارند. ولي امروزه به دليل هزينههاي بالاي ايجاد راهکارهاي انحصاري و خاص، و همچنين افزايش امکان دسترسي به راهکارهاي از پيش آماده و موجود در بازار، بسياري از سازمانها از ايجاد راهکارهاي انحصاري رويگردان شدهاند. با اين وجود، در صورت عدم وجود يک استراتژي مشخص و مبتني بر تحليل استراتژيک، و برپايهي رويکرد پروژه به پروژه، به آساني ميتوان در دام ايجاد پروژههاي انحصاري و اعتقاد به اينکه " ما منحصربفرد هستيم" و يا صرف ساعتها وقت در بحث و مجادله، راجع به خريد بستههاي نرمافزاري آماده و يا ايجاد راهکارهاي انحصاري افتاد.
خريد يا ساخت سيستمهای اطلاعاتی و کاربردها، یکی از مهمترین، چالشیترین و استراتژیکترین، پرسشهای مدیران ارشد و فناوری اطلاعات سازمانها میباشد. براي پاسخ بدين پرسش لازم است تا از دو منظر استراتژيک بودن سيستم و يا خاص بودن آن به سيستم مذکور نگريسته شود. انتخاب هر کدام از اين دو استراتژي گزينهها، هزينهها، زمان، مزايا و محدوديتهاي متفاوتي را بر سازمان تحميل مينمايد؛ لذا لازم است پيش از آنکه سازمان اقدام به پيادهسازي سيستم خاصی نمايد، به نحو مناسب و منطقياي بدين پرسش پاسخ مناسبي داده شود. نمودار 7-3 نمونهاي از اين تحليل و چهارگونه استراتژي تامین کاربردها و سيستمهای اطلاعاتی را نشان ميدهد.
استراتژي يک: سيستمهايي که براي مجموعه استراتژيک و منحصربفرد هستند، حوزههايي به شمار ميآيند که بايد بر آنها زمان، پول و منابع را سرمايهگذاري کرد. در اين حوزهها، سيستمها بايد بنا به نيازهاي ويژهي کاربران و به صورت سفارشي طراحي و ساخته شوند، زيرا اين سيستمها را بايد با نيازهاي کاري سازگار نمود. از نمونه اين سيستمها، سيستم اطلاعاتي مشتريان است که شامل اطلاعاتي ويژه در خصوص شيوهي استفاده مشتريان از محصولات توليدي سازمان ميباشد.
استراتژي دو: براي کاربردهايي که از اهميت استراتژيک اما الزامات و ويژگيهاي عمومي برخوردارند، بستههاي نرمافزاري آماده را از فروشندگان ميتوان خريد، مگر اينکه ارتقاء سيستم به هر طريق به کسب مزاياي استراتژيکي براي مجموعه بيانجامد. نمونهاي از سيستمهاي اين خانه، سيستم جعبه اعلانات الکترونيکي براي مشتري است.
استراتژي سه: سيستمهاي غيراستراتژيک اما منحصربفرد، بايد از بيرون سازمان تامين شوند. اين گونه سيستمها را ميتوان از فروشندگان راهکارهاي نرمافزاري خريداری کرد و در آنها تغييراتي را اعمال کرد و يا راهکارهايي با ويژگيهاي انحصاري سفارش داد. با اين همه وقتي که نيازها استراتژيک نيست، نبايد منابع زيادي را روي آن سرمايهگذاري کرد. کم هزينهترين راهکارها را از نظر هزينهي پيادهسازي يا کل هزينهي مالکيت تعيين کنيد از نمونهي اين سيستمها، سيستم سفارش دهي و خريد را ميتوان نام برد.
شکل7-4- گونهشناسی استراتژیهای ساخت یا تامین
کاسیدی (1382)
استراتژي چهار: براي سيستمهاي غيراستراتژيک و عمومي، بهتر است از بستههاي نرمافزاري فروشندگان استفاده کرده و يا کل خدمت را به بيرون سازمان بسپاريد. براي نصب و نگهداري سيستمهاي اين حيطه کمينهي زمان و منابع را صرف بايد کرد و کمتر نگران آنها بود. اگر دقيقا" با کار سازمان منطبق نباشند، بازهم قابل چشمپوشي است. اگر چه اين سيستمها هنوز براي وظايف روزمرهي سازمان مهم هستند، ولي پيشنهاد ميشود براي آنها کمينهي زمان و پول براي پيادهسازي و نگهداري صرف شود. نمونهاي از اين سيستمها در يک سازمان، سيستم دريافت و پرداخت و دفتر کل ميباشد.
با داشتن چنين استراتژي و چارچوبي، چالش اصلي مديران و سازمان سيستمهاي اطلاعاتي، تعيين پروژههاي استراتژيک و غير استراتژيک براي سازمان خواهد بود. شناسايي و تعريف سيستمهاي "عمومي" و "منحصربفرد" چالش ديگر تصميم گيرندگان سازمان ميباشد.
2-6-4- استراتژی مدیریت سبد کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
الگوی شبکه استراتژیک مک فارلن مبنایی برای توسعه الگوی پرکاربرد و عملیاتی دیگری به نام "سبد کاربردها" شد. سبد کاربردها ابزار مناسبی برای دستهبندی کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی سازمان میباشد، سبد کاربردها سیستمهای اطلاعاتی و کاربردهای سازمان را به چهار دسته تقسیم بندی میکند.
پتانسیل بالا: کاربردهای نوآورانه که ممکن است در آینده سبب خلق فرصتهایی برای کسب مزیت رقابتی شوند، اما ارزش آنها اکنون اثبات نشده است.
استراتژیک: کاربردهایی که برای موفقیت کسبوکار در آینده حیاتی هستند. آنها با کمک به سازمان برای خلق مزیت رقباتی سبب خلق و یا پشتیبانی از تغییر و تحول در الگوی کسبوکار سازمان میشوند. به این نکته توجه شود که بکارگیری جدیدترین فناوریها توسط کاربردها به معنای استراتژیک بودن آنها نیست. ارزیابی این مهم باید با بررسی دستاورد کاربرد برای کسبوکار مشخص شود.
عملیاتی کلیدی: کاربردهایی که کسبوکار برای انجام امور روزمره و جاری خود و پرهیز از توقف عملیات کسبوکار بدان وابسته است.
پشتیبانی: کاربردهایی که سبب افزایش کارآیی کسبوکار و اثربخشی مدیریت میشوند، اما کسبوکار به آنها وابسته نیست و به ایجاد و یا حفظ مزیت رقابتی کمکی نمیکند.نمودار 7-5 سبد کاربردها را نشان میدهد.
نمودار 7-5- سبد کاربردها
-5397520320استراتژيکبا پتانسيل بالاپشتيبانیعملياتی کليدی00استراتژيکبا پتانسيل بالاپشتيبانیعملياتی کليدی
سازمانها در هر زمانی هر چهار گونه از کاربردها را دارا میباشند، اما این استراتژی کلان و شبکه استراتژیک است که تمرکز بر روی کاربردهای مطلوب را مشخص میسازد. درباره این الگو در فصل پیشین به تفصیل بیان شد.
2-6-5- استراتژی ساخت و توسعه کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
یکی از پیچیدهترین و مشکلترین پرسشهایی که از تحلیلگران و توسعه دهندگان نرمافزارها میشود علت گزینش متدولوژی تحلیل و توسعه نرمافزار است که نکته نهفته در پاسخ آنها در نهایت نشان دهنده تسلط آنها تنها بر چند متدولوژی محدود و مشابه است. اما با ارائه الگویی در این بخش قصد داریم تا متدولوژی توسعه نرمافزارها را نیز هماهنگ با دیگر استراتژیها و عناصر فناوری اطلاعات کنیم.
تغییر و تحول در سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات تنها مختص به سختافزارها، نرمافزارها و کاربردهای آن در سازمانها نبود، بلکه روشها و رویکردهای طراحی و توسعه سیستمهای اطلاعاتی نیز دچار تغییرات عمیقی گردید. در ابتدای طراحی و توسعه سیستمها، با رویکردی مهندسی و نگرشی کارکردگرا و ساختارمند مواجه بودیم، ولی برخی از پژوهشگران دوراندیش مانند کلارک، لند و مامفورد در انگلستان، آگارین در آمریکا، اندرسون در دانمارک، سیبورا در ایتالیا و دیگران، با زیرسوال بردن رویکردهای تقلیلگرا و مهندسی در طراحی سیستمها، رویکردهای نوین و جدیدی را برای خلق و طراحی سیستمهای اطلاعاتی ابداع نمودند. ویژگی مشترک آنها توجه و تمرکز بیشتر به مسائل انسانی و اجتماعی در هنگام طراحی و توسعه سیستمها بود. آنها تاکید داشتند که سیستمهای اطلاعاتی، سیستمهای مهندسی و کارکردگرا نیستند و نباید آنها را تنها از رویکرد سخت یا مهندسی نگریست بلکه سیستمهای اطلاعاتی، سیستمهایی اجتماعی و متشکل از انسانها هستند که در محیط و زمینه سازمان طراحی و توسعه مییابند و در نهایت در همین محیط نیز کار میکنند. خلق روشهایی مانند اتیکس، دیدگاه چندگانه و بکارگیری روشهای "برنامهریزی تعاملی" ایکاف و "روششناسی سیستمهای نرم" چکلند در تحلیل و طراحی سیستمها شاهدی بر این مدعا هستند.
نمودار 7-6- دستهبندی رویکردهای سیستمهای اطلاعاتی ساختارگرای بنیادی انسانگرای بنیادیکارکردگرا- SDLC- IE- PM- SSADM- Merise- RUP- STRADIS- DSDM- YSM - OOA - JSDتفسیرگرا- SSM- Interactive Planningعینیتغییرات تدریجیذهنیتغییرات بنیادیETHICSISACCSoTساختارگرای بنیادی انسانگرای بنیادیکارکردگرا- SDLC- IE- PM- SSADM- Merise- RUP- STRADIS- DSDM- YSM - OOA - JSDتفسیرگرا- SSM- Interactive Planningعینیتغییرات تدریجیذهنیتغییرات بنیادیETHICSISACCSoT
(کلارک 2007:176)
SDLC: Systems Development Life Cycleچرخه حیات توسعه سیستم هاPM: Project Managementمدیریت پروژهIP: Interactive Planningبرنامهریزی تعاملیSSM: Soft Systems Methodologyمتدولوژی سیستمهای نرمCSoT: Critical Social Theoryنظریه انتقادی اجتماعیETHICSپیادهسازی فنی-انسانی موثر سیستمهای مبتنی بر کامپیوتر
نمودار 7-7 رویکردهای متفاوت در توسعه سیستمهای اطلاعاتی و کاربردها را متناسب با خانههای شبکه استراتژیک و سبد کاربردها نشان می دهد. بدیهی است که انتخاب متدولوژی و رویکرد توسعه سیستمهای اطلاعاتی میباید متناسب با پارادایم زمینه مسئله و نوع کاربرد برگزیده شود.
نمودار 7-7- رویکردهای توسعه سیستمهای اطلاعاتی
کارخانه/عملیات کلیدی- متدولوژیهای توسعه ساخت یافته (SSDM)- مهندسی نرم افزار- بستههای نرمافزاری خاص صنعت- کنترل مدیریت داده شرکت- مهندسی مجدد فرآیندها- طراحی برای عملکرد- مشخصات معین و فرآیندهای کنترل تغییر- روی هم ریختن دانش سیستمها و کسبوکار در قالب تیمهای توسعهاستراتژیک- استفاده از برنامه سازها- متدولوژیهای توسعه سیستمهای پویا (DSDM)- تیمهای توسعه مشترک نرم افزار (JAD)- به اشتراک گذاری دانش- خلق فرآیندها و پایگاههای داده جدید- طراحی با هدف همخوانی با نیازهای در حال تغییر مداوم- توسعه تناوبی به همراه نمونهسازی و پایلوتمیزان تماس و تعامل با کاربرمیزان اختصاصی بودن خدمتزیادکمزیادپشتیبانی- بستههای آماده؛ چشمپوشی از نیازهای خاص سازمان برای کاهش اختصاصیسازی- راهکارهای کمریسک و به اثبات رسیده- خرید، نه ساخت- طراحی رویهها و فرآیندهای برای افزایش کارآیی نرمافزار- بکارگیری پایگاه داده آماده و استانداردچرخشی/پتانسیل بالا- نمونهسازی و انجام پروژههای پایلوت برای آزمون و ارزیابی عملکرد آن- توسعه تناوبی، سریع و کم هزینه- توسعه مهارت های جدید با وارد کردن آنها از محیط بیرون- مستقل و کم توجه به یکپارچگیکمکارخانه/عملیات کلیدی- متدولوژیهای توسعه ساخت یافته (SSDM)- مهندسی نرم افزار- بستههای نرمافزاری خاص صنعت- کنترل مدیریت داده شرکت- مهندسی مجدد فرآیندها- طراحی برای عملکرد- مشخصات معین و فرآیندهای کنترل تغییر- روی هم ریختن دانش سیستمها و کسبوکار در قالب تیمهای توسعهاستراتژیک- استفاده از برنامه سازها- متدولوژیهای توسعه سیستمهای پویا (DSDM)- تیمهای توسعه مشترک نرم افزار (JAD)- به اشتراک گذاری دانش- خلق فرآیندها و پایگاههای داده جدید- طراحی با هدف همخوانی با نیازهای در حال تغییر مداوم- توسعه تناوبی به همراه نمونهسازی و پایلوتمیزان تماس و تعامل با کاربرمیزان اختصاصی بودن خدمتزیادکمزیادپشتیبانی- بستههای آماده؛ چشمپوشی از نیازهای خاص سازمان برای کاهش اختصاصیسازی- راهکارهای کمریسک و به اثبات رسیده- خرید، نه ساخت- طراحی رویهها و فرآیندهای برای افزایش کارآیی نرمافزار- بکارگیری پایگاه داده آماده و استانداردچرخشی/پتانسیل بالا- نمونهسازی و انجام پروژههای پایلوت برای آزمون و ارزیابی عملکرد آن- توسعه تناوبی، سریع و کم هزینه- توسعه مهارت های جدید با وارد کردن آنها از محیط بیرون- مستقل و کم توجه به یکپارچگیکم
وارد و پپارد (2002)
2-6-6- استراتژی مدیریت و ارائه خدمات فناوری اطلاعات
بر اساس ادبیات مدیریت خدمات، ماتریس دو در دو با دو محور میتوان طراحی کرد. محور نخست عبارت است از طبیعت و گسترهی تماس و تعامل کاربر-خدمت دهنده و محور دوم نیز میزانی که خدمت نیاز به اختصاصی سازی برای هر کاربر را دارد میباشد.
این ماتریس ما را قادر میسازد تا چهار استراتژی متفاوت را برای ارائه دهندگان خدمات پیشنهاد کنیم: "کارخانه خدمات"، "تعمیرگاه شغلی"، "خدمات انبوه"، و "خدمات حرفهای".
کارخانه خدمات: متناسب است با کمترین میزان شخصی سازی و کمترین تعامل با کاربر، به طور نمونه برخی از خدمات مانند نگهداری شبکه و زیرساخت فناوری، نصب و راهاندازی نرمافزارهای پایهای آفیس و همچنین ارتقاء نرمافزارها در این دسته از خدمات جای میگیرند. عملکرد اینگونه از خدمات نیز با میزان ارائه خدمت در انطباق با سطح خدمات توافق شده سنجیده میشود.
نمودار 7-14- استراتژیهای مدیریت خدمات فناوری اطلاعات
خدمات انبوه- تفاهمنامه خدمات- مهارتها و نگرش خدمات دهندگان- هماهنگی کردن منابع با چرخه تقاضاخدمات حرفهای- توسعه کارکنان- مدیریت دانش- برنامهریزی و تخصیص منابعکارخانه خدمات- تفاهمنامه خدمات- زمانبندی منابع- پیشبینی تقاضا و توسعه ظرفیتتعمیرگاه شغلی- انعطافپذیری منابع- اولویت بندی- اندازهگیری عملکردمیزان تماس و تعامل با کاربرمیزان اختصاصی بودن خدمتزیادکمزیادکمزیادخدمات انبوه- تفاهمنامه خدمات- مهارتها و نگرش خدمات دهندگان- هماهنگی کردن منابع با چرخه تقاضاخدمات حرفهای- توسعه کارکنان- مدیریت دانش- برنامهریزی و تخصیص منابعکارخانه خدمات- تفاهمنامه خدمات- زمانبندی منابع- پیشبینی تقاضا و توسعه ظرفیتتعمیرگاه شغلی- انعطافپذیری منابع- اولویت بندی- اندازهگیری عملکردمیزان تماس و تعامل با کاربرمیزان اختصاصی بودن خدمتزیادکمزیادکمزیاد
وارد و پپارد (2002)
مسائل کلیدی در این گونه از خدمات عبارت است از: تعریف توافقنامههای سطح خدمات مشخص، برنامهریزی و زمانبندی ارائه خدمت و پیشبینی تقاضای خدمات برای جلوگیری از کار اضافی. این گونه از خدمات بهترین گزینه برای برونسپاری میباشد.
تعمیرگاه شغلی: متناسب است با تماس کم با کاربر و درجه بالایی از شخصی سازی؛ توسعه نرمافزار، ارزیابی فنی محصولات، ارزیابی پیمانکاران برخی از نمونه های خدمات در این دسته میباشند. از آنجا که درخواست خدمات بسیار متنوع میباشد، داشتن روشی منسجم برای برآورد زمان و منابع لازم برای اینگونه از خدمات و همچنین ارزیابی عملکرد و کیفیت خدمات لازم به نظر میرسد. بسیاری از این قبیل خدمات قابل برونسپاری هستند، اما باید دقت شود که پس از تعریف دقیق خدمات مورد نیاز و ارزیابی پیمانکار این کار انجام گیرد.
خدمات انبوه: متناسب است با تعامل زیاد با کاربر اما میزان شخصی سازی اندک؛ فعالیتهای میز کمک و همچنین خدمات آموزشی با کاربران در این دسته از خدمات جای میگیرند. هدف در این گونه از خدمات ارائه یک خدمت مشترک به عده زیادی از کاربران به نحوی اقتصادی یا مقرون به صرفه میباشد. به دلیل تعامل و ارتباط زیاد با کاربران، داشتن مهارتهای ارتباطی و انسانی در کنار مهارت فنی برای ارائهدهندگان خدمات الزامی است. اگر به این نکته توجه نشود نوع ارائه خدمت مشابه کارخانه خدمات خواهد شد.
خدمات حرفهای: متناسب است با میزان زیادی از تعامل با کاربر و همچنین شخصی سازی بالا؛ زمان و صبر زیادی لازم است تا نیازمندیهای کاربر به درستی درک شوند تا در نهایت بهترین راهکار برای حل مسئله وی یافت شود. تدوین استراتژی، مشاوره، تحلیل سیستم و سازمان نمونهای از این گونه از خدمات هستند.
نمودار 7-15 نمونههایی از خدمات متفاوت متناسب با الگو را نشان میدهد.
نمودار 7-15- مثالهایی از خدمات فناوری اطلاعات
خدمات انبوه- مدیریت سرمایهگذاری- مدیریت پروژه- آموزش- مدیریت قراردادهاخدمات حرفهای- مشاوره- تحلیل و طراحی سیستمها- مرکز مشاوره و اطلاعرسانی- مدیریت حساب کاربرکارخانه خدمات- برنامهریزی اقتضایی- نصب نرمافزارها- کنترل دسترسی/امنیت- ارتقاء نرمافزارهاتعمیرگاه شغلی- برنامهنویسی- ارزیابی گزینههای فناوری- تدارک و تامین اطلاعات- طراحی پایگاه دادهمیزان تماس و تعامل با کاربرمیزان اختصاصی بودن خدمتزیادکمزیادخدمات انبوه- مدیریت سرمایهگذاری- مدیریت پروژه- آموزش- مدیریت قراردادهاخدمات حرفهای- مشاوره- تحلیل و طراحی سیستمها- مرکز مشاوره و اطلاعرسانی- مدیریت حساب کاربرکارخانه خدمات- برنامهریزی اقتضایی- نصب نرمافزارها- کنترل دسترسی/امنیت- ارتقاء نرمافزارهاتعمیرگاه شغلی- برنامهنویسی- ارزیابی گزینههای فناوری- تدارک و تامین اطلاعات- طراحی پایگاه دادهمیزان تماس و تعامل با کاربرمیزان اختصاصی بودن خدمتزیادکمزیادوارد و پپارد (2002)
2-6-7- استراتژيهاي مديريت زيرساخت و فناوري
تا اينجا درباره سيستمهاي اطلاعاتي سخن گفتيم، اما چه بر سر فناوري اطلاعات كه سیستمهای اطلاعاتی را توانمند ميسازد خواهد آمد؟ استراتژی مدیریت فناوری اطلاعات اگر از منظری فناوری محور به آن نگریسته شود در واقع هم استراتژی مدیریت زیرساختها و فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی است.
فناوريهايي كه براي پشتيباني از سيستمهاي اطلاعاتي استفاده ميشود، مشخصاً عمر محدودي خواهند داشت. چرخه حيات آنها با ظهور يك فناوري خاص كه هنوز آزمايش نشده است آغاز ميشود، مرحلهاي را طي ميكند يعني مرحلهاي كه رقبا اقدام به آزمايش و نمونهگيري از آن ميكنند، به مرحلهاي ميرسد كه سازمان بدون آن نميتواند به کار خود ادامه دهد و سرانجام به مرحله نهايي ميرسد يعني جايي كه اگر شركت بيش از حد به فناوري اتكا كند و آن را بيش از حد حفظ كند، غير رقابتي خواهد شد. در عمل چرخه حيات فناوري، آينه تمام نماي چرخه حيات كاربردي است كه در سيستمهاي اطلاعاتي به آن اشاره كرديم.
در يك صنعت خاص؛ اطلاع داشتن از فناوريهايي كه در حال حاضر مورد استفاده ميباشد، امري ضروري است. نمودار 7-14 چرخه حيات يك فناوري خاص را نشان ميدهد كه در اين نمودار در سال اول فناوري جديد خلق و ظاهر ميشود، سپس تا چند سال شركت از اين فناوري جديد براي رقابت با رقبا استفاده ميكند، قبل ازاينكه آن را كنار بگذارد و با كم شدن آثار و منافعش به سراغ فناوري جديدتري برود. البته؛ بسيار از فناوريها، پس ازاينكه در ابتدا خوش ميدرخشند اما نميتوانند چندان مؤثر باشند و لذا شركتها بايد آماده باشند كه به محض كم شدن كارآييشان، آنها را كنار بگذارند.
نمودار 7-16- چرخه حيات فناوري
1078230127000
کلارک (2007)
ليتل (1981)، روشي را براي كنترل فناوري از طريق قراردادن آنها روي شبكه استراتژيك ارائه و پيشنهاد ميكند (نمودارهاي 7-17 و 7-18) استراتژي و سيستمهاي اطلاعاتي از فناوريهاي اطلاعاتي به عنوان سازوکارهاي تواناساز و قدرتدهنده استفاده ميكند و هدف يافتن فناوريهاي مناسب براي تحقق سيستمهاي اطلاعاتي و استراتژيهاي لازم است.
نمودار 7-17- شبكه پيادهسازي فناوري و شبكه استراتژيك
12636568580کارخانهاستراتژیکپشتیبانیچرخشیتاثیر فناوری اطلاعات بر عملیات اصلیتاثیر فناوری اطلاعات بر استراتژی اصلیزیادکمزیادفناوریهای نوظهورفناوریهای پیشروفناوریهای کلیدیفناوریهای پایه00کارخانهاستراتژیکپشتیبانیچرخشیتاثیر فناوری اطلاعات بر عملیات اصلیتاثیر فناوری اطلاعات بر استراتژی اصلیزیادکمزیادفناوریهای نوظهورفناوریهای پیشروفناوریهای کلیدیفناوریهای پایه
کلارک (2007)
از اين شبكه ميتوان در ارزيابي فناوريهاي موجود براساس كاربردها و همچنين در برنامهريزي براي معرفي فناوريهاي آتي، استفاده كرد. درست مثل كاربردها، فناوريها در گوشه سمت راست بالاي اين شبكه قرار ميگيرند و شروع به حركت در خلاف جهت حركت عقربههاي ساعت ميكنند. اساس اين تجزيه و تحليل اين است كه بايد از فناوريهاي جديد براي سيستمهايي استفاده كرد كه از پتانسيل مناسب و بالا برخودارند، اما براي شركت حياتي نميباشند، و بايد به دقت مراقب آنها بود تا آنكه مديريت شركت تصميم بگيرد كه از آنها استفاده شود؛ از فناوريهاي پيشرو بايد به شكل گزينشي در مورد كاربردهايي استفاده شود كه رقبا دارند روي آنها سرمايهگذاري ميكنند. اصولاً هدف از اين كار تصميمگيري در اين خصوص است كه كداميك از آنها كليدي خواهند شد، يعنياينكه هنگام طراحي سيستمهاي عملياتي/استراتژيك چه موقع بايد از آنها استفاده كرد؛ فناوريهاي پايه بايد به طور گزينشي كنار گذاشته شوند.
نمودار 7-18- شبكه پيادهسازي فناوري و سبد كاربردها
626110102870عملياتي كليديفناوریهای کلیدی و پایهاستراتژیکفناوریهای پیشرو و کلیدیپشتیبانیفناوریهای پایهبا پتانسيل بالافناوریهای نوظهور و پیشرو00عملياتي كليديفناوریهای کلیدی و پایهاستراتژیکفناوریهای پیشرو و کلیدیپشتیبانیفناوریهای پایهبا پتانسيل بالافناوریهای نوظهور و پیشرو
کلارک (2007)
كنترل بيروني اين فرآيند را تقويت ميكند، فرآيندي كه موفق نخواهد شد مگر آنكه سازمان دقيقاً بداند كه چه فناوريهاي درهريك از خانههاي شبكه مذكور در يك زمان خاص، براي عملياتش مناسب ميباشند. شايد در حال حاضر، اتخاذ نگرشي كلي به فناوري اطلاعات مناسب باشد، مثلاً: اينترنت و فناوريهاي چند رسانهاي به عنوان فناوريهاي نوپديد و نوظهور؛ شبكههاي ارتباطي گسترده به عنوان فناوريهاي مجهز به دسترسي پايانهاي به عنوان فناوريهاي پايه. سرانجام اينكه، درست مثل شبكه استراتژيك، بررسي كاربرد و نحوه استفاده از فناوري از حيث آنچه كه دارد روي ميدهد و آنچه كه بايد اتفاق افتد حائز اهميت است، ضمن آنكه، توجه به جايگاه هنجاري فناوري از اهميت بسياري در برنامهريزي سيستمهاي آتي برخوردار است. بهطور خلاصه، اهداف مديريت فناوري و شيوه كاربرد آن عبارتند از:
انجام بررسيها و مميزيهاي داخلي و خارجي به منظور تعيين موقعيت فعلي كاربردها و فناوريهاي مورد استفاده براي حمايت از آنها
بهرهگيري از اين مميزيها و بررسيها به منظور تعيين كاربردها و فناوريهاي موجود در سازمان
طبقهبندي كاربردها براساس شبكه استراتژيك: اين كار بايد، هم در مورد كاربردهاي جاري و هم در مورد كاربردهاي ديگر صورت گيرد
تعيين فناوريهاي موجود؛ كه به چهار دسته تقسيم شدهاند: نوپديد، پيشرو، كليدي و پايه
هماهنگ كردن فناوريها و كاربردهاي فعلي با فناوريها و كاربردهاي قابل دسترس.
2-7- درباره سازمان مدیریت صنعتی
2-7-1- تاريخچه سازمان مدیریت صنعتی
درپي ركود اقتصادي غيرقابل پيش بيني دهه 1330 و مشكلات صنايع نوپا و ايجاد بحران در صنعت كشور، مركزي تحت عنوان مركز راهنماي صنايع ايران ايجاد شد. مطالعات انجام گرفته در اين مركز درطول دوران بحران و پس از آن نشان ميداد كه بنگاههاي صنعتي تاسيس شده توسط افراد خلاق كارآفرين و با شهامت با ورود به مرحله رشد نمي توانستند از روشهاي غيررسمي و متداول سنتي استفاده نمايند، لذا ايجاد يك سازمان كه هدف اصلي آن توانمند كردن مديران و تجهيز آنان به ابزار لازم، مطرح شد. بنيان اوليه سازمان مديريت صنعتي در اوايل دهه 1340 دراين مركز شكل گرفت كه كوششي ابتدايي براي كمك به توسعه صنعتي كشور بود. مشاوران خارجي اين مركز با تشخيص ضرورت نياز به كادر متخصص ايراني توصيه نمودند كادر ايراني مستقل در اين مركز شروع بكار نمايند. ضرورت تاسيس يك سازمان مستقل در بطن و بدون اطلاع مركز راهنمايي صنايع ايران، در سالهاي بعد بيش از پيش احساس شده و اين مركز با تغيير شكل و هدف بصورت «سازمان مديريت صنعتي» وارد عمل شد.
ماموريت سازمان مدیریت صنعتی كمك به توسعه ظرفيت مديريت كشور و تحول و بهسازي سازمانها تعریف شد و اهداف ذیل را مد نظر قرار داد:
كمك به سازمانهاي دولتي و خصوصي به منظور بهبود سيستمها و روشهاي مديريت
افزايش كارايي از طريق اجراي برنامه هاي مناسب آموزشي
كمك به مديران و سياستگذاران در پيداكردن كمبودها و تنگناهاي اجرايي طرحها از طريق مشاوره و تحقيق در مقولههاي مديريت
بررسي طيف گسترده مشتريان سازمان و خدمات ارائه شده به آنها در طي بيش از چهل سال گذشته نشانگر اين واقعيت است كه در ميان استفاده كنندگان از خدمات سازمان، وزارتخانههاي مهم، سازمانها، موسسات و مجتمعهاي بزرگ صنعتي و خدماتي دولتي، شركتهاي توليدي، صنعتي و خدماتي بخش خصوصي نيز در اين شمار قرار دارند.
فلسفه ايجاد اين سازمان، بعنوان يك هسته بومي، گسترش دستاوردهاي مديريت علمي بوده است. يعني مديريت برخاسته از صنعت و به عبارتي ديگر مديريت نوين را در سه عرصه مشاوره، تحقيق و آموزش مديريت به كار گيرد :
مشاوره مديريت: خدمتي است كه توسط افراد واجد شرايط به صورتي هدفمند به سازمان مشتري ارائه ميشود. هدف از مشاوره مديريت شناسايي و تحليل مشكلات و ارائه راهحلهاي لازم و كمك به ايجاد تحول در سازمانهاست . در چارچوب اين خدمت به تصميمسازي مديران كمك شده و سيستمها و روشهاي لازم جهت اداره سازمانها طراحي و استقرار مييابند.
تحقيق و پژوهش: در جهت شناخت زمينههاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به منظور هماهنگي و همسوسازي ساختارهاي موجود و با هدفها و خطمشيهاي رشد و توسعه، از بنياديترين نيازها و ضرورتهاي يك جامعه به شمار ميآيد. همچنين تحقيق در سازمان به صورت عامل زير بنايي در برنامههاي آموزشي و مشاورهاي عمل نموده و در جريان نيل به اين مقصود نيازهاي مديريت كشور شناسايي ميگردد . بخش مشاوره و تحقيق با بهرهگيري از نتايج مطالعات و بررسيهاي خود سعي در ياريدهي به فعاليت هاي واحدهاي صنعتي و خدماتي و سياستگزاران كشور و حل مسائل آنها دارد.
آموزش: يكي از سه ركن به هم پيوسته فعاليت سازمان مديريت صنعتى است و بيش از چهار دهه است كه اين آموزشها با هدف تقويت توانمنديهاى اطلاعاتى و توسعه مهارت كاربرد تئورىهاى مديريت و ارائه آخرين دستاوردهاى علمى ارائه مىگردد.
انتخاب سازمان مدیریت صنعتی جهت اجرای این پژوهش نیز از آن جهت صورت پذیرفته است که این سازمان پیوسته در بسیاری از متدولوژیها و روشهای علمی پیشتاز ارائه مشاوره و خدمات به سایر سازمانها و ارگانها و یا بومی نمودن آنها بوده است. از آنجا که تجارت الکترونیک علیرغم پیاده شدن در بسیاری از کشورها و سازمانها در سطح جهان ، در کشور ما پدیدهای نو میباشد، تلاش بر آن شده است تا در این تحقیق امکان پیادهسازی آن در سازمان مدیریت صنعتی مورد بررسی قرار گیرد.
2-7-2- ماموريت سازمان
كمك به توسعه ظرفيت مديريت كشور و تحول و بهسازي سازمانها
2-7-3- اهداف
كمك به سازمانهاي دولتي و خصوصي به منظور بهبود سيستمها و روشهاي مديريت
افزايش كارايي از طريق اجراي برنامه هاي مناسب آموزشي
كمك به مديران و سياستگذاران در پيداكردن كمبودها و تنگناهاي اجرايي طرحها از طريق مشاوره و تحقيق در مقولههاي مديريت
2-7-4- ساختار سازمانی
2-7-5- خدمات مشاورهاي و پژوهشی سازمان مديريت صنعتي
فعاليتهاي مشاورهاي سازمان مديريت صنعتي با توجه به ماهيت و نوع خدمات ، فرآيند ارائه و نيز كاربرد نتايج آن ها در دو شكل " مشاوره مديريت " و " پژوهش" ارايه ميگردد.
هدف از ارايه خدمات مشاورهاي سازمان كمك به مديران صنايع مختلف براي همگامي با تغييرات رو به رشد محيط كسب و كار و رويارويي با چالشهاي پيش رو در دو سطح ملي و بين المللي مي باشد. در ارايه اين خدمات درك صحيح از مسايل و ارتباط آن ها با ساير عوامل سيستمي و نيز توجه به كاربردي بودن نتايج از اصول بنياني تفكر نيروي كارشناسي است.
سازمان مديريت صنعتي همواره سعي كرده است كه كمك كند واحدهاي كسب و كار مهمترين چالشهاي پيش روي خود را مورد خطاب قرار داده تا از اين راه بتوانند فرآيند ارزش آفريني و بهبود عملكرد خود را ارتقاء داده و آن را پايدار نمايند.
نقش سازمان مديريت صنعتي در ارايه خدمات مشاوره:
سازمان مديريت صنعتي در فرآيند ارايه خدمات مشاوره اي خود ،حسب نياز و تقاضاي كارفرمايان ، نقش خود را به يكي از اشكال زير ايفا مي كند:
•"مشاور مادر" در فرآيند اجراي طرح هاي كلان مشاوره و پژوهشي توسط كارفرمايان.
•ارايه خدمات مشاوره باليني در فرآيند اجراي عمليات توسط كارفرما.
•طراحي و برگزاري كارگاه هاي آموزشي كاربردي داراي اثرات بهبود سريع در عملكرد موسسات
•خدمات نظارت بر اجراي طرح هاي مشاوره اي و پژوهشي.
•عارضه يابي و حسابرسي عمليات جهت يافتن گلوگاه ها در روان سازي عمليات .
•طراحي ساختار ها و نظام هاي عملياتي.
•انجام پژوهش هاي كتابخانه اي و ميداني.
كارفرمايان:
سازمان ها و نهادهاي صنعتي در بخش هاي دولتي و غير دولتي در سه سطح:
•صنعت و نهادهاي مرتبط
•بنگاههاي فراگير
•بنگاه هاي تجاري بزرگ و متوسط
پايگاه كارفرمايان خدمات مشاوره اي-پژوهشي سازمان مديريت صنعتي را تشكيل مي دهند.
2-7-6- اصول محوري در ارايه خدمات مشاورهاي
در ارايه خدمات مشاوره اي-پژوهشي انواع شيوه ها و روش هاي علمي و متغير هاي اثر گذار بر فعاليت هاي سازمان ها بررسي مي شوند تا بر پايه آن ها بتوان شناخت علمي و دقيق از محيط درون و بيرون و نيز ساز و كارهاي در حال اجراي كارفرمايان كسب نمود تا به اين ترتيب بتوان موسسات و نهاد هاي كشور را در بهبود عمليات ، توان رقابت و نيل به اهداف عاليه و استراتژيك ياري داد.
2-7-7- انواع خدمات مشاورهای
تحولات در محيط و ظهور شرايط نوين كسب و كار باعث شده است كه محدوده، عمق و پيچيدگي خدمات مشاوره اي-پژوهشي سازمان مديريت صنعتي افزايش يابد. اين خدمات به شكل همكاري و تعامل تنگاتنگ با مديران در شناخت صحيح مسايل ، همكاري در فرآيند برنامه ريزي حل مسايل و نيز ارايه طريق در حوزه هاي اصلي:
•استراتژي و تحول
•توليد و عمليات
•كيفيت
•فرآيند ها
•فن آوري و مديريت اطلاعات
•مالي
•سازمان
•منابع انساني
•بهره وري
•بازار
•مطالعات اقتصادي و اجتماعي
•تكنولوژي
ارايه ميشود.
2-8 الگوی مفهومي پژوهش
با توجه به ديدگاههاي مطرح شده در زمينه استراتژی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات و جمع بندي آنها و نيز با توجه به ماهيت خدماتي بودن فعاليتهاي سازمان مديريت صنعتي مدل مناسب تدوین استراتژی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات در سازمان مديريت صنعتي به شكل زير قابل ارائه ميباشد.
با توجه به محدودیتهایی که برای پژوهش در نظر گرفته شده است، هماهنگی میان استراتژیهای چهار مدل یا کارکرد با استراتژی اصلی فناوری اطلاعات در این پژوهش مورد ارزیابی و سنجش قرار خواهند گرفت. این چهار کارکرد فناوری اطلاعات عبارت اند از:
سبد کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
توسعه سیستمهای اطلاعاتی
مدیریت خدمات فناوری اطلاعات
مدیریت زیرساخت و فناوری
در این پژوهش ابتدا استراتژی مناسب فناوری اطلاعات برای سازمان مدیریت صنعتی مورد پژوهش قرار گرفته و در ادامه هماهنگی استراتژیک میان چهار کارکرد اصلی فناوری اطلاعات با استراتژی اصلی فناوری اطلاعات مناسب سازمان مدیریت صنعتی مورد ارزیابی و سنجش قرار میگیرد.
نمودار 2-1 مدل تدوین استراتژی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات و زیرکارکردهای آن در سازمان مديريت صنعتي
الف) فارسی
اعرابی، سید محمد، 1385، جزوه الگوی هماهنگی استراتژیها
اعرابی، سید محمد، 1385، دستنامه برنامهریزی استراتژیک، 1385؛ دفتر پژوهشهای فرهنگی
اعرابی، سید محمد، 1387، مبحث هماهنگی در مدیریت
ايماني جاجرمي، حسين، 1379." آشنايي با روش دلفاي و كاربرد آن در تصميمگيري، نشریه مدیریت شهری، سال اول، شماره اول، ص 39-35.
حافظ نیا، محمد رضا. 1377. مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی. تهران: انتشارات سمت.
خاکی، غلامرضا. 1381. راهنمای تدوین طرح و نقد تحقیق. تهران: مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی.
خاكي، غلامرضا. 1378. روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی، تهران: مرکز تحقیقات علمی کشور با همکاری کانون فرهنگی انتشاراتی درایت.
خلیلی شورینی، سیاوش. 1375. روشهای تحقیق در علوم انسانی. تهران: انتشارت یادواره کتاب.
دلاور، علی. 1378. مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. تهران: انتشارات رشد.
زرگر، محمود. 1382. اصول و مفاهیم فن آوری اطلاعات. تهران: انتشارات بهینه.
سکاران، اوما. 1380. روشهای تحقیق در مدیریت، ترجمه محمد صائبی و محمود شیرازی، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی
دیوید، فرد آر. 1386، مدیریت استراتژیک، ترجمه دکتر علی پارسائیان و دکتر سید محمد اعرابی، دفتر پژوهشهای فرهنگی
کاسیدی، آنیتا ، 1385، راهنمای عملی برنامهریزی استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی، شرکت مهندسی سیستم یاس
کلارک، استیو ، 1386، مدیریت استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی: رهیافتی جامع، ترجمه دکتر سید محمد اعرابی و داوود ایزدی، دفتر پژوهشهای فرهنگی
مارشال، کاترین؛ راسمن، گرچن. 1386. روش تحقیق کیفی. ترجمه دکتر علی پارسائیان و دکتر سید محمد اعرابی، چاپ سوم، دفتر پژوهشهای فرهنگی
موزر س.ك و ج.كالتون .1368. روش تحقيق. ترجمه كاظم ايزدي، تهران: موسسه كيهان.
نادری، عزت اله و مریم سیف نراقی. 1376. روشهای تحقیق و چگونگی ارزیابی آن درعلوم انسانی. تهران:انتشارات بدر.
هدریک، تری؛ بیکمن، لئونارد؛ روگ، دبرا؛ 1381، تحقیق کاربردی: راهنمای عمل، ترجمه دکتر سید محمد اعرابی و داوود ایزدی، چاپ دوم، دفتر پژوهشهای فرهنگی
هومن، حیدر علی. 1376. پایههای پژوهش در علوم رفتاری. قم: انتشارات سلسله
هومن، حیدر علی.1376. شناخت روش علمی در علوم رفتاری. تهران: انتشارات پارسا
B- English
Allen, D., (1995) Information systems strategy formation in higher education institutions.
Clarke, R. (2005). The Path of Development of Strategic Information Systems Theory.
Clarke, S. (2007). Strategic Information Systems Management: an Integrated Approach.
Cordoba, J.R. & Midgley, G. & Torres, D. R., (2000). Planning by Concern: a critical systems thinking approach for information systems planning and its application in a developing country.
Earl, M. J., (1990). Approaches to Information Systems Planning, Experiences in strategic information systems planning.
Fenn, J. & Linden, A., (2003). Take the initiative when planning your IT strategy, Gartner.
Fenn, J. (2007). Understanding Gartner’s Hype Cycles, ID Number: G00144727
Galliers, R. D., & Leinder, D. E., (2003). Strategic Information Management: Challenges and Strategies in Manageing Information Systems.
Gregor, S. (2006). The Nature of Theory in Information Systems, MIS Quarterly.
Henderson, J. C. & Venkatraman, N. (1999). Strategic Alignment: leveraging information technology for transforming organizations, IBM system journal, Vol32, No1.
Kazman, R., & Hong-Mei C., (2002). Aligning Business models, Business Architecture, and IT Architecture.
Leidner, D. E. (1998). The Information Technology-Organizational Culture Relationship; understanding information culture: integrating knowledge management systems into organizations.
Luftman, J., & Kempaiah, R., & Nash, E., (2006). KEY ISSUES FOR IT EXECUTIVES 2005, MIS Quarterly Executive Vol. 5 No. 2 / June 2006 81
McFarlan W., & Applegate , L., & McKenney, J., (1999). Corporate Information Systems Management: Text and Cases.
McFarlan W., & Applegate , L., (2006). Corporate Information Systems Management.
McGee, K., (2007). The 2007 Gartner Scenario: An Annual Report on the Current State and Future Directions of the IT Industry, Publication Date: 15 September 2007.
Mutsaers, E., & Zee, H. & Giertz, H. (1998). The Evolution of Information Technology, Information Management & Computer Security 6/3 [1998] 115–126
Nolan, R.L. & Koot, W.J.D. (1992), “Nolan Stages Theory today”, Holland Management Review, No. 31.
Nolan, R.L. (1979), “Managing the crisis in data processing”, Harvard Business Review, Vol. 57 No. 3/4.
Pant, S. & Cheng, H., (1995). Strategic Information Systems Planning: A Review, Information Resources Management Association International Conference. May 21-24, Atlanta, Georgia.
Papp, R., & Coleman, P., (2006). Strategic Alignment: Analysis of Perspectives.
Rogerson, S. & Fidler, C., (1994). Strategic Information Systems Planning: Its Adoption and Use.
Sabherwal, R., & Hirschheim, R., & Goles, T., (2001). Information systems-Business Strategy Alignment; the dynamics of alignment: insights from a punctuated equilibrium model.
Turban, E., & Wetherbe, J., & McLean, E., (2003). Information Technology for Management: Transforming Organizations in the Digital Economy
Ward, J. & Peppard, J. (2002). Strategic Planning for Information Systems, John and Joe Peppard. John Wiley and Sons.
Willcocks, L. and Lester, S. (1996) Beyond the IT productivity paradox. European Management Journal, 14 (3), June, 279-290