دانلود پروپوزال روانشناسی تاثیر افسردگی و اضطراب بر تعارضات زناشویی

دانلود پروپوزال روانشناسی تاثیر افسردگی و اضطراب بر تعارضات زناشویی (docx) 27 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 27 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

فرم پيشنهاد تحقيق پايان‏نامه‌ی دوره کارشناسی ارشد عنوان: بررسی ارتباط اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره دانشجو: شماره دانشجویی:نام دانشجو:نام خانوادگی دانشجو:جنسیت:زن مردگروه عمده تحصیلی:پزشکی علوم انسانی علوم پایه فنی و مهندسی کشاورزی و دامپروری هنررشته تحصیلی:روانشناسیزمان ورود به مقطع جاری: نیمسال اول نیسمال دوم سال تحصیلی 9- 139زمان اخذ واحد پایان نامه:نیمسال اول نیسمال دوم سال تحصیلی 9- 139شماره تماس مستقیم:مشخصات استاد راهنما:مشخصات استاد مشاور(انتخاب استاد مشاور در شرایط خاص با تأیید شورای پژوهشی) :نام:نام:نام خانوادگی:نام خانوادگی:شماره شناسنامه:شماره شناسنامه:سال صدور:سال صدور:استان محل تولد:استان محل تولد:شهرستان محل تولد:شهرستان محل تولد:کد ملی:کد ملی:مرتبه علمی:مرتبه علمی: مقدمه: خانواده ، کانون مهر ، محبت و تربیت ومبنای شکلگیری زندگی اجتماعی انسانها است . سنگ بنای خانواده با ازدواج گذاشته میشود. ازدواج در کنار تولد ومرگ ، یکی از سه حادثه مهم زندگی است. تولد بدون اطلاع و اراده مولود اتفاق می افتد . مرگ هم تا حد زیادی خارج از کنترل افراد است . اما ازدواج وتشکیل خانواده در این میان تنها حادثه ای است که امکان انتخاب در آن وجود دارد . ازدواج را از دو جنبه اصلی آن یعنی کیفیت وپایداری بررسی می کنند. کیفیت ازدواج ناظر بر چگونگی شکل گیری رابطه زوجی است و پایداری بیانگر حفظ رابطه زوجی در گذر زمان است . ازدواج حتی اگر با عالی ترین کیفیت شکل بگیرد نمی تواند تضمین کننده حفظ پایداری و سازگاری آن در گذر زمان باشد(بنی اسدی،1381). آنچه در خانواده ویگانگی زن ومرد نقش بیشتری به عهده دارد سازگاری زنا شویی است . به همین دلیل بررسی مسأله تعارضات زناشویی از جهات گوناگون چه ابعاد فردی وچه ابعاد اجتماعی امری مهم است. در بعد فردی این مسأله مهم است چرا که اگر یک زوج در روابطشان با یگدیگر نتوانند به یک توافق نسبی و در نتیجه سازگاری دست یابند ، کارکردهای خانواده مختل می شود و شاید تنها راه حل آن جدایی باشد که این راه حل نیز پیامد های منفی بسیاری برای هر یک از زوج ها و فرزندان آنها در پی خواهد داشت . در بعد اجتماعی این مسأله اهمیتی ویژه دارد ، زیرا اگر خانواده که کوچکترین واحد اجتماعی است دچار دگرگونی وآسیب شود بر کل جامعه تأثیر می گذارد و سلامت جامعه را با مخاطره روبه رو می سازد(معین ، غیاثی و مسموعی ،1390). هر جامعه ای برای تداوم وبقای خود نیاز به حفظ و بسط ارزش های خود در قالب خانواده دارد . در این بین مشکلات خانواده وبه ویژه تعارض بین زن ومرد می تواند باعث ناسازگاری های در زندگی افراد شود وبه اعضای خانواده آسیب برساند ، فرایند سازگاری ونا سازگاری زناشویی رامی توان خطی پیوسته ، طولانی ومدرج تصور کرد که هر نقطه از آن، منعکس کننده درجه خاصی از سازگاری است . فضای عاطفی ، ارزش های اساسی و چگونگی ارتباط های حاکم در خانواده بر نحوه شکل گیری استوانه های شخصیتی اعضای آن تاثیر های ژرف وپایدار دارد. خانواده ضمن آنکه به عنوان یک نظام کنشی بسته از استقلال نسبی در برابر محیط پیرامونی برخوردار است از ارتباط دایم و تاثیر پذیری متقابل با آن نیز بسر می برد. در دوران گذشته تشکیل یک خانواده نوبنیاد ، حلقه ای از دایره ارتباطی فراگیر ، یعنی خانواده گسترده به شمار می رفت، اما خانواده هسته ای امروز بر محور رابطه زوج ها استوار گردیده است و این زوج ها هستند که باید راهکارهای غلبه بر بحران را در فرآیند گفتگو و ارایه راهکارهای عملی بیابند(پیر مرادی،1379). توجه به عدم تعارض بین افراد، زمینه را براي رشد وتوسعه جامعه فراهم می آورد(موسوي اشرفی ،1386). براي بهره گیري هرچه بهتر از جامعه سالم و با نشاط تر، آموزش به عنوان مؤثر ترین اهرم همواره از اهمیت خاصی برخوردار است، البته باید اذغان کرد آموزش نمی تواند مشکل گشاي تمام نارسایی هاي جامعه باشد. ولی بدون تردید یکی از مهم ترین تدابیر و عوامل براي بهبود امور جامعه بشمار می رود. از طرف دیگر خانواده به عنوان بافت اصلی جامعه می تواند نقش اساسی را در پیشرفت کشور ایفا نماید. رکن اساسی تمام جوامع را خانواده ها تشکیل می دهند. بی شک این بافت با آفات و خطرهایی رو در رو است، که براي حفظ و پایداري این کانون مهم باید راهکارهاي مهمی اندیشید. یکی ازاین راهکارها کاهش تعارضات بین زن و شوهر در خانواده است. زندگی زناشویی مستلزم آزادسازي احساساتی است که در کمترین روابط میان فردي در جامعه می توان نظیر آن رایافت. پر واضح است که سعادت و سلامت خانواده به وجود ارتباطات سالم و بالنده بین زوجین بستگی دارد، و چنانچه پایه و بنیاد خانواده از استحکام لازم برخوردار نباشد، پیامد چنین خانواده هایی وجود جوي منفی، فضایی بی روح و افرادي که ممکن است دچار انواع مسائل جسمی، روانی و اجتماعی هستند می باشد(سالاس و کتزنبگر،2004). طلاق به هر دلیل درست یا نادرست پیامدهایی براي فرد و جامعه بدنبال دارد. براي زن و مرد مشکلات اقتصادي، روانی، عاطفی و اجتماعی ایجاد می کند و زوج هاي متارکه کرده را به انزواي موقت یا دایمی می کشاند (والچاك و برنز، 1984 ؛ ترجمه طاهري، 1366). در دنیاي لجام گسیخته کنونی که مادیات، همه چیز را تحت الشعاع قرار داده و عواطف انسانی، احساسات، و نوع دوستی به فراموشی سپرده شده، در دنیایی که فقر و تنگدستی، جنگ و خونریزي، فساد و تباهی هر روز، رو به افزایش است، چیزي جز پشتوانه معنوي، مثبت اندیشی، امیدواري، تغییر و تحول درونی نمی تواند بشر را از این همه نابسامانی، از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی هاي روانی نجات دهد(کویلیام، 2003). به خصوص زوجین جامعه، که توجه به سلامت جسمانی و روانی آن ها بسیار حائز اهمیت بوده و برخورداري از روحیه ي امیدوار، سرزنده و شاداب می تواند تاثیر بسزایی در نحوه ي کارکرد و فعالیت آن ها داشته و به نوبه خود موجبات شادي نسل بعد را فراهم کند و مهم تر از آن، با وجود تعارضات بین زن و شوهر آنان باید نگاه تلخ جامعه به خود را متحمل شوند که اغلب به همین دلیل، دچار سرخوردگی، یأس و ناامیدي می گردند. درزندگی ماشینی امروزه استرس ، اضطراب وافسردگی وطبعات آنها نقش موثری در روابط بین ما انسانها بخصوص زوجها دارد و تقریبا هیچکس نمی تواند از آن فراری داشته باشد. زوجها اغلب در زندگی روزمره مواجه با موقعیتهایی هستند که اضطراب زا بوده و روابط آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. این اضطراب واسترسهای روزانه دارای دو منشاء اصلی هستند، یا از درون خانواده منشاء می گیرند و یا اینکه خارج از خانواده و از محیط بیرون به زوجها تحمیل می شوند. در ضمن واکنش افراد به این موارد فوق العاده متغییر می باشد. اولاً هر موقعیتی که برای یک زوج حالت استرس زا و اضطرابی تلقی می شود، ممکن است برای زوج دیگری کاملاً عادی باشد. ثانیاً واکنش افراد نسبت در این موقیت ها نیز متفاوت است. بیان مسأله خانواده اولین پایه گذار شخصیت، ارزش ها و نگرش های انسانی است و پیدایش آن به سبک کنونی از ویژگی های با ارزش نسل انسان در مقایسه با سایر موجودات می باشد. از این رو، خانواده به عنوان بزرگترین ثروت و نیروی جامعه شناخته می شود و تعارضات زناشویی یک مشکل جدی اجتماعی به حساب می آید، که تأثیرات منفی به سلامت جسمانی و روانی زوجین و فرزندانشان دارد. روابط زوجین سیستم پیچیده ایی است که تعامل عوامل مختلف تفاهم و تضاد آنها را پیش گویی می کند (گاتمن 2002). پایه اختلافات صرفاً در سوء نیت و بد ذاتی طرفین نیست، محققین عدم آگاهی از مهارت های برقراری ارتباط ، سبک های دلبستگی ، اطلاع ناکافی از خصوصیات شخصیتی همسر، را از جمله عوامل پدید آورنده تعارضات معرفی می کنند. بحرانها و مشکلات تجاربی هستند که همواره زوجین را برای بررسی کردن زندگی و ارزش هایشان بر می انگیزد. بحران چه شدید باشد، چه خفیف، برای زوجینی که درگیر آن می شوند، تکان دهنده است، آنها ممکن است توانمند و با شهامت به آن پاسخ گویند و یا با ناتوانی و ضعف به آن عکس العمل نشان دهند. از همان روزهای آغازین رابطه زناشویی ، عدم توافق های جدی ومکرر به وجود می آیند که اگر حل نگردند، می توانند رضایت وثبات زناشویی را با تهدید جدی مواجه کنند(تالمن و هسایو،2004). به عبارت دیگر یکی از جنبه های یک سیستم زناشویی ، رضایتی است که همسران در رابطه خویش احساس وتجربه می کنند(تانیگوچی و همکاران،2006). پژوهشگران در هر دو حوزه ی روانشناسی وارتباطات ادعا دارند که الگوههای ارتباطی براساس رمز گردانی و رمز گشایی پیام های که بین افراد خانواده رد وبدل می شود شکل می گیرند و در نحوه بکارگیری داده ها در تعاملات آینده مورد استفاده قرار می گیرند(سپهر و پاکدامن،1389). احساس رضایت از ازدواج ورابطه زناشویی نقش مهمی را در میزان کارکردهای بهنجار در خانواده ایفا می کند(یوسفی و همکاران،1389). مشکلات زناشویی به قدمت ازدواج و آن نیز به قدمت تاریخ است. سلامت یا نارساکنش روی خانواده به عنوان یک کلیت یا سیستم بر اعضای آن تأثیر دارد. آمارهای منتشر شده در کشور، در چند دهه ی گذشته، حکایت از افزایش روزافزون نارضایتی زناشویی در بین زوج ها دارد که در پی آن در بسیاری از موارد، به متارکه و طلاق منتهی می شود. در زمينه تأثيرات مخرب تعارض مي‌توان به پيامدهاي جسمي، رواني و رابطه‌اي آن اشاره نمود؛ از لحاظ رواني، اكثر افراد تعارض در روابط را بي‌نهايت تنش‌زا تجربه مي‌كنند. تعارض با خطر فزاينده انواع اختلالات رواني از جمله افسردگي خصوصاً در زنان، سوء مصرف مواد خصوصاً در مردان، ناكارآمدي جنسي در هر دو جنس و مشكلات رفتاري رو به افزايش در فرزندان خصوصاً اختلالات رفتاري پسران ارتباط دارد (هالفورد، 2001). علاوه بر اختلالات روان، تعارض بر سلامتي جسمي نيز تأثير دارد. رابطه مستندي بين درد و رفتارهاي سازگارانه با بيماري‌هاي مزمن و تقويت غيرعمدي رفتار بيماري در روابط داراي مشكل، وجود دارد. به همين ترتيب مشكلات زناشويي تأثيرات مستقيمي بر فرآيندهاي فيزيولوژيك بر جاي مي‌گذارد؛‌ از جمله تعارض در رابطه با كاهش ايمني بدن، افزايش فشارخون، احتمال تصلب شرایين رابطه دارد . تعارض زناشويي با پديده خشونت نيز مرتبط است. خشونت تقريباً هميشه با آشفتگي ارتباط دارد. تعارض در روابط زناشويي بر كل رابطه نيز تأثير دارد. پژوهش نشان مي‌دهد زوجين متعارض كمترين ميزان رضايت ‌مندي از ازدواج و بيشترين احتمال طلاق را نشان مي‌دهند (فاورز و السون، 2000). از آن‌جا كه ناتواني در مديريت خانواده و حل تعارض منجر به از بين رفتن صميميت و زمينه‌ساز مشكلات بعدي از قبيل طلاق مي‌شود، فهم بهتر تعارض زناشويي و كمك به همسران براي مقابله و كنترل سازنده آن داراي اهميت بسزايي مي‌باشد. عامل ديگر تأكيد اين شيوه بر جنبه‌هاي ارتباطي همسران است. اغلب مشكلات زناشويي از نداشتن يا به كارنبستن مهارت‌هاي ارتباطي ناشي مي‌شوند و حل مسأله ازجمله مهارت‌هاي سازنده‌اي است كه مي‌تواند مشكلات رابطه‌اي همسران را كاهش دهد. همچنين آگاهي زوجين از طبيعي بودن اختلاف‌ها و تفاوت‌هاي زن و شوهر و نگريستن به تعارض به عنوان يك مسأله و چالش براي حل‌كردن و نه يك عامل تهديدكننده و مخرب مي‌تواند در حل اختلافات آنها كمك بسزايي محسوب شود. اهمیت وضرورت پژوهش خانواده بنیادی ترین تشکل اجتماعی است و اصلی ترین جز اجتماعی است. دستیابی به جامعه سالم در گرو سلامت خانواده و تحقق خانواده سالم مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن ارتباط مطلوب با یکدیگر است، همچنین خانواده مهمترین عامل رشد شخصیت تا سن 6 سالگی است(سادوک و کاپلان ،2003). تعارض ، اغلب دلیل مراجع همسران برای درمان است زوج ها ممکن است بدان دلیل به درمانگر مراجع کنند که نمی توانند با هم باشند و یا اینکه آن ها از زندگی ناراضی یا افسرده اند ، اغلب برای رفتارهای همدیگر، انگیزه های منفی فرض می کنند. یکی از ویژگی های بارز چنین همسرانی آن است که وقتی طرف مقابلشان چنین رفتاری را نشان می دهد، آنها شروع به ذهن خوانی می کنند و وقتی درمانگر با چنین زوج هایی صحبت می کند، روشن می شود که زوج ها میزانی از تعارض را تجربه می کنند. تعارض مقداری از انرژی رابطشان را می گیرد. در این موقع ممکن است لازم باشد زوج ها یاد بگیرند تا مشکلاتشان را در بیرون با یکدیگر وارسی کنند به جای اینکه ذهن همدیگر را بخوانند(پیترسون ،2002 ، به نقل از سودانی،1385). بروز تعارض در روابط انسان ها با یکدیگر امری رایج و اجتناب ناپذیر است. تعارض پدیده ایست که به موازات عشق در ارتباط زناشویی به وجود می آید و امری غیر قابل اجتناب است. تعارض زمانی پیش می آید که اعمال یک فرد با اعمال فرد دیگری تداخل پیدا می کند، همچنان که دو فرد به یکدیگر نزدیک تر می شوند نیروی تعارض افزایش پیدا می کند. تعارض بین اعضای خانواده به وحدت و یکپارچگی آن ضربه می زند. شدت تعارض موجب بروز نفاق و پرخاشگری و ستیزه جویی و سرانجام اضمحلال و زوال خانواده می گردد. کانون خانواده ای که بر اثر تعاض و نفاق وجدال بین زن وشوهر آشفته است آثار مخربی در حیات کودکی فرزندان و خانواده به جای می گذارد که در سال های آتی به صورت عصیان و سرکشی از مقررات اجتماعی بروز میکند(کیوچینگ ، 1999). افسردگی معمولا با علائمی نظیر بی میلی، کاهش انرژی، عزت نفس پایین، فقدان تجربه، لذت و … شناخته می شود. حساسیت و تحریک پذیری در کنار انزوای اجتماعی به همراه دیگر علائم افسردگی، باعث تخریب روابط عاطفی و بین فردی می گردند. مشکلات ارتباطی زوجین و تعارضات زناشویی بین آنها ممکن است تحت تأثیر مشکلات روانی از قبیل اضطراب و افسردگی باشد. از طرف دیگر مشکلات جنسی به شدت تحت تأثیر مشکلات بین فردی و روابط زناشویی هستند. ازدواج به عنوان یکی از مهمترین و طولانی ترین روابط بین فردی، نقش مهمی در حمایت از فرد در برابر مشکلات روانی نظیر اضطراب و افسردگی ایفا می کند. اما چنانچه یکی از زوجین دارای اختلال روانشناختی خاصی نظیر اضطراب یا افسردگی باشد، رضایتمندی زناشویی کاهش می یابد. علاوه بر تأثیراتی که افسردگی بر روابط زناشویی دارد، بر عملکرد جنسی افراد نیز، تأثیر می گذارد. کاهش میل و برانگیختگی، فقدان تجربه لذت در روابط جنسی ، مشکل در رسیدن به ارگاسم یا فقدان ارگاسم از جمله عوارض و علائم افسردگی هستند. علاوه بر تأثیرات خود افسردگی، داروهایی که برای درمان افسردگی یا سایر اختلالات روانی تجویز می گردند دارای عوارض جانبی متعددی بوده و عملکرد جنسی را مختل می نمایند. نتایج مطالعات نشان می دهد که بین ۲۰ تا60 درصد بیماران افسرده که از درمان های دارویی استفاده می کنند، دچار مشکلات جنسی هستند که عمده ترین آنها بی میلی جنسی ، فقدان برانگیختگی جنسی ، مشکل در رسیدن به ارگاسم و مشکل در نعوظ می باشد(قائدی،1391). تعارض به طور طبيعي در تمام زمينه‌هاي شغلي،تحصيلي، خانوادگي، ازدواج و در سطح فردي و جمعي روي مي‌دهد. روابط خانوادگي فشرده‌ترين موقعيت براي تعارضات بين فردي است. روابط عاطفي و عاشقانه زمينه را براي محک زدن جدي مهارتهاي آموخته شده براي زندگي مهيا مي‌کنند. در ارتباط بين افراد تعارض وقتي بروز مي‌كند كه فرد بين اهداف، نيازها، يا اميال شخصي خودش و اهداف، نيازها و اميال شخصي طرف مقابلش ناهمسازي و ناهمخواني مي‌بيند (پريوت و روبين ،1987؛ به نقل از وانگ ،2006 ). به طورکلي، طراوت و سلامت خانواده تا اندازه‌اي به ميزان تعارض در خانواده و نوع تعارضي که تجربه مي‌کنند، بستگي دارد. تعارضات در خانواده اغلب منجر به استرس مي‌شود، مي‌تواند پيش بيني كننده شروع افسردگي، اضطراب و بسياري از بيماريهاي جسمي و رواني باشد. (اورهوسلر و آدامز ، 1997 ). وقتي تعارض بروز مي‌کند، طرفين رابطه دست بکار مي‌شوند تا با اقدام براي برطرف کردن آن دوباره آرامش را به رابطه بازگردانند. تجارب، دانش، باورها و ارزشهاي افراد شيوه‌هاي مختلفي را براي حل تعارضات پيش روي آنها مي‌گذارد.‌ اين شيوه ها به "سبکها و تاکتيکهاي حل تعارض" موسومند(ويلموت وهاکر،2000). سبکهاي حل تعارض در واقع پاسخهاي الگوبرداري شده يا مجموعه اي از رفتارند که افراد در هنگام تعارض به کار مي‌برند. تاکتيکها در واقع حرکات فردي هستند که افراد انجام مي‌دهند تا نظرکلي خود را پيش ببرند. بنابراين، سبکها تصوير بزرگتري را ارايه مي‌دهند. درحالي که تاکتيکها قطعات ارتباطي خاص اين تصوير بزرگتر را توصيف مي‌کنند. با اين حال، وقتي اين تاکتيکها به دفعات بسيار زيادي بکار مي‌روند، تبديل به سبك يا پاسخ الگوبرداري شده مي‌شوند (ويلموت و هاکر،2000). دگرگرن سازي تعارض به تغيير مفهومي ويا ادراکي در يکي يا بيش از يکي از طرفين رابطه متکي است. "برداشت يا تصور" ، هسته اصلي واکاوي تعارضات است. در تعارضات بين فردي، افراد طوري واکنش نشان مي‌دهندگويي‌که در اصل اهداف متفاوتي دارند، برخي منابع به اندازه کافي وجود ندارند و طرف مقابل در واقع پا در راهي مي‌گذارد که انگار که در حق ديگري لطف مي‌كند. گاهي مواقع، باور بر اين است که اين شرايط واقعي است اما مقايسه اينکه چه چيزي واقعي است و چه چيزي از نظر شخص درست است، مبناي تحليل تعارض را شکل مي‌دهد(همان منبع). مداخلات آموزشي و درماني متعددي براي حل تعارضات زناشويي صورت گرفته است. برخي بر عوامل شناختي نظير الگو‌هاي اسنادي و يا باورهاي غير منطقي عام يا خاص رابطه تاكيد كرده اند (براي نمونه اليس و هارپر ،1975؛اپستين و ايدلسون ،1981؛ اليس و گريگر ، 1977؛رومانس و دبورد، 1996؛ به نقل ازبهاري و سيف،1384). زيرا اين باور وجود دارد كه درك پوياييهاي زناشويي و تغيير رابطه اهميت زيادي دارد (براي نمونه، بوكام ،1981؛اپستاين ،1982؛ به نقل از اعتمادي،1384) و برخي نيز تبادلات رفتاري زناشويي و يا عوامل رابطه‌اي نظير مهارتها را كانون مداخله خود قرار داده اند (براي نمونه،جاكوبسن و مارگولين ، 1979 ؛به نقل از برنشتاين و برنشتاين ،ترجمه سهرابي1377). عده اي نيز بر هيجانها و يا بر سيستم زناشويي تأكيد كرده اند. یافته های تحقیق حاضر می تواند موجب ارتقاء سطح سلامت انسانها در ابعاد مختلف زیستی ،روانی ، اجتماعی واخلاقی شود واز طریق سطح کیفیت زندگی وکارایی آنها را افزایش دهد و از طرف دیگر ، به متخصصین علوم رفتاری از جمله روانشناسان ، روان پزشکان ، مشاوران ومدد کاران اجتماعی جهت ارائه خدمات تخصصی به مراجعان کمک قابل توجهی خواهد نمود. پیشینه تحقیق پژوهش های داخلی ماهانی وهمکاران (1999) با تجزیه وتحلیل مشاهداتشان نشان دادند که جنبه های مختلف عملکرد زناشویی شامل رضایت زناشویی ، فراوانی برخوردها و استفاده از پر خاشگری عملی با فعالیت های مذهبی در ارتباط است و به همین دلیل درک ارزش های دینی ازدواج از اهمیت زیادی برخوردار است . کرمی نوری (1364) مشاهده کرد 42 درصد از دانش آموزانی که دارای رفتار انزواطلبی بودند یکی از اعضای اصلی خانواده های آن دارای انواع بیماری های جسمی یا روانی بودند. یاسینیان (1373) مشاهده نمود بین متغییرهای افسردگی ، پرخاشگری، مسئولیت ناپذیری، ضعف درسی، گوشه گیری، زور گیری، دروغ گویی وتعارض والدین با اطمینان 99 درصد رابطه معنا داری وجود دارد. خسروی(1380) در تحقیقی به این نتیجه رسید که بین تعارضات خانوادگی وبروز اختلالات رفتاری دانش آموزان دختر دوره راهنمایی، رابطه وجود دارد. در پژوهشی سالاری (1380) بین کارکرد خانواده و علائم افسردگی ارتباط مستقیم گزارش شده است. هم چنین صیادی (1381) نشان داد بین کارایی خانواده وبروز مشکلات روانی نوجوانان رابطه وجود دارد. محسنی (1391) به بررسي رابطه بين تـعارض زنـاشويـي و ارتباط والد ـ كودك بـا نـشانه هاي آسيب شناختي عاطفي و رفتاري كودك، همچنين نقش تعارض زناشويي در رابطه والدين با كودك پرداخته بود. براي اين منظور يك گروه نمونه (413 نفر) از جامعه دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي شهر تهران شامل 220 دختر و 193 پسر، با روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي نسبتي انـتخاب شـدند و مورد بررسـي قرار گرفتند. مادران به پـرسشنامه خـصومت آشـكار اولري ـ پـورتر، مـادران و معلمان به پـرسشنامه تـوانايـي ها و مشكلات كودك، و كودكان به زيرمقياس رابطه والد ـ كودك از پـرسشنامه ادراك كودكان از تعارض بين والدين پاسخ دادند. نتايج تـحليل رگـرسيون استـاندارد و هـمزمان نـشانگر نـقش پيش بيني كننده تعارض زناشويـي و رابـطه والد ـ كودك در نـشانه هاي عـاطفـي و رفتـاري كودك بود. همچنين، تعارض زناشويي بيشتر، پيش بيني كننده ادراك منفي تر كودك از رابـطه بـا والديـن بـود. تـحليل هاي رگـرسيون سلسله مراتبي هيچ گونه نقش واسـطه اي را بـراي رابـطه والد ـ كودك در ارتباط بين تعارض زناشويي با نشانه هاي آسيب شناختي كودك مورد تاييد قرار ندادند. نتايج ايـن پژوهش نشانگر نـقش پيش بيني كننده تـعارض زناشويي بـراي كاهش كيـفيت رابـطه والديـن بـا فـرزند، و نـقش تعارض زناشويي و رابطه والدين با كودك در پـيش بينـي مشكلات آسـيب شناختي عاطفـي و رفتـاري كودك است. حيدرقلي قرقاني(1381) در پايان‌نامه كارشناسي ارشد مشاوره خود با عنوان « مقايسه ميزان تعارضات زناشويي والدين با سلامت رواني دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان شهرضا»، به این نتیجه دست یافت که هر اندازه تعارضات زناشويي والدين بيشتر باشد،‌ باعث مي‌شود كه كارايي خانواده كاهش يافته و علائم اختلال افسردگي شامل بي علاقگي نسبت به لذات زندگي،‌ نداشتن انگيزه و از دست دادن انرژي حياتي، ‌احساس نااميدي،‌ افكار خودكشي و ديگر جنبه‌هاي شناختي و جسماني اين اختلال، ‌شيوع بيشتري پيدا مي‌كند. يافته‌هاي اين پايان‌نامه حاكي از همبستگي معنادار بين دو متغير اضطراب دانش‌آموزان و تعارضات زناشويي والدين است. همچنين بر اساس يافته‌هاي اين پايان‌نامه، بين تعارضات زناشويي والدين و پرخاشگري فرزندان رابطه معنا داري وجود دارد. درادامه اين پايان‌نامه در تبيين اين يافته كه،‌ بين تعارضات زناشويي والدين و شكايتهاي جسماني دانش آموزان رابطه وجود دارد. ‌آمده است:‌ احتمالاً هر اندازه تعارضات زناشويي والدين در خانواده بيشتر باشد و اعضاء در حل مشكلات خانوادگي و ابراز عواطف، عملكرد ضعيفي داشته باشند، ميزان شكايات جسماني فرزندان بيشتر خواهد شد و اشكالاتي در سيستم عصبي خودكار و اجزاء تشكيل دهنده آن ظاهر مي‌شود و به صورت شكاياتي از عملكرد سيستم قلبي،‌ عروقي، معدي - روده‌اي و تنفسي ابراز خواهد شد. بر اساس اين يافته‌ها،‌ مي‌توان سردردهاي تكرار شونده و دردهاي عضلاني را نيز از اثرات متقابل تعارضات زناشويي والدين دانست . بر اساس نتايج اين پايان‌نامه، بين تعارضات زناشويي والدين و ترس مرضي دانش آموزان رابطه وجود دارد . همچنين، بين تعارضات زناشويي والدين و افكار پارانوئيدي فرزندان آنها رابطه معناداري وجود دارد. نتايج اين پايان‌نامه نشان دهنده رابطه معنادار بين تعارضات زناشويي والدين و اختلال وسواس - اجبار (در دانش آموزان) است. در ادامه اين پايان‌نامه آمده است: احتمالاً، گره كار خانواده و تعارضات زناشويي والدين باعث مي شود كه علائم اختلال وسواس - اجبار شامل افكار نامطلوب، ناخواسته و مزاحم، اشكال در يادگيري مطالب،‌ احساس ناراحتي از ريخت و پاش و بي دقتي در كارها، اجبار به آهسته انجام دادن كارها به منظور اطمينان از درست بودن كارها، اجبار به بررسي و بازرسي مكرر كارها و اشكال در تصميم گيري در جمعيت مورد مطالعه روند فزاينده داشته باشد. علیخانی، مؤمنی(1392) پژوهشی را با هدف تعیین رابطه عملکرد خانواده، تمایز یافتگی خود وتاب آوري با استرس، اضطراب و افسردگی در زنان متأهل شهر کرمانشاه انجام دادند، جامعه آماري پژوهش شامل کلیه زنان متأهل شهر کرمانشاه بود که حداقل داراي یک فرزند دانش آموز ابتدایی بودند، نمونه اي به حجم 250 نفر به روش نمونه گیري خوشه اي چند مرحله انتخاب شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین عملکرد خانواده، خرده مقیاسهاي (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفاي نقش و حل مشکل) و تاب آوري با استرس رابطه منفی ومعنا دار وجود دارد و همچنین نتایج نشان دادکه بین خرده مقیاسهاي عملکرد خانواده و تاب آوري با اضطراب رابطه منفی و بین خرده مقیاسهاي تمایز یافتگی واکنش هیجانی وآمیختگی با دیگران رابطه مثبت و معناداري وجود دارد . بین مقیاسهاي عملکرد خانواده و تاب آوري با افسردگی رابطه منفی و با خرده مقیاسهاي واکنش هیجانی،گریز عاطفی و آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و معناداري دارد. نیکویی (1383)، در تحقیق خود با عنوان «بررسی رابطه دینداری با رضایت مندی زناشویی در بین زوجهای شهر تهران» به این نتیجه دست یافت که همبستگی معناداری بین جهت گیری دینی درونی و عمل به باورهای دینی و رضایت مندی زناشویی وجود ندارد و متغیرهای تحصیلات، تعداد فرزندان، سن، جنسیت و میزان درآمد با رضایت مندی زناشویی تأثیر معناداری ندارد. متغیر تحصیلات بر جهت گیری دینی عمل به باورهای دینی تأثیر معناداری دارد و متغیر جنسیت بر جهت گیری دینی و عمل به باورهای دینی تأثیر معناداری ندارد. عبدالمحمدی(1385) به بررسی رابطه باورهای ارتباطی و تعارضات زناشویی پرداخته است. برای انجام این پژوهش 192 نفر از زنان و مردانی که ساکن تهران، دارای تحصیلات حداقل دیپلم، دارای حداقل یک فرزند بودند، یک سال از زندگی مشترکشان میگذشت و به دلیل اختلافات خانوادگی به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند با روش نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه تعارضات زناشویی و سیاهه باورهای ارتباطی استفاده شد به منظور تحلیل دادههای جمعآوری شده از ضریب همبستگی پیرسون، T مستقل، آزمون تفاوت بین دو همبستگی از گروههای مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که: بین باورهای ارتباطی و تعارضات زناشویی رابطه معنادار وجود داشت. بین باورهای ارتباطی و خردهمقیاسهای تعارضات زناشویی در همه مؤلفهها (به جز مؤلفه کاهش رابطه جنسی، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه فردی با خویشان همسر و دوستان و جداکردن امور مالی در مردان)، بین تعارضات زناشویی و خردهمقیاسهای باور ارتباطی در همه مؤلفهها (به جز دو مؤلفه کاملگرایی جنسی در زنان، و در زنان و مردان توقع ذهنخوانی) در زنان و مردان رابطه معنادار بود. بین میزان رابطه باورهای ارتباطی و تعارضات زناشویی در زنان و مردان رابطه معنادار وجود داشت. بین همه خردهمقیاسهای باور ارتباطی (به جز مؤلفه عدم تغییرپذیری همسر و کل باورهای ارتباطی) و بین همه خردهمقیاسهای تعارضات زناشویی (به جز مؤلفه کاهش رابطه خانوادگی با خویشان همسر و دوستان) در زنان و مردان تفاوت معنیدار وجود داشت. بین باورهای ارتباطی و تحصیلات، بین تعارضات زناشویی و تحصیلات در زنان رابطه معنیدار بود. ادیب راد (1388) به بررسی مقایسه بین تعارض زناشویی وابعاد آن در مراجعین زن به مرکز خدمات مشاوره ای و زنان عادی پرداخت. به دلیل محدودیت های موجود با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد صد نفر (۱۰۰) از زنان متأهل باسواد که حداقل دو سال از ازدواج آنها گذشته و دارای فرزند بودند و به مرکز مشاوره شهید بهشتی با قصد حل مشکلات زناشویی مراجعه کرده اند و صد نفر(۱۰۰) از زنان معمولی که به مرکز مشاوره مراجعه نکرده بودند. انتخاب گردیده و به پرسشنامه تعارضات زناشویی پاسخ دادند، داده های پژوهش نشان می دهد اگر چه در افراد نمونه تعارض زناشویی به طور معنادار وجود ندارد، ولی بین ابعاد تعارض این دو دسته افراد تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین بین ابعاد تعارض زناشویی در مراجعین زن با برخی ویژگی های شخصی از جمله: سن زن، شغل زن، شغل همسر، مدت ازدواج و سطح درآمد خانواده رابطه معنی داری وجود دارد. شفیع آبادی، فرحبخش،آذرتاش(1391) در پژوهشی به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای جنسی بر کاهش تعارضات زناشویی در زنان مراجعه کننده به مراکز سلامت منطقه 2 شهر تهران پرداختند، حجم نمونه این پژوهش شامل 24 نفر می باشد که از طریق مصاحبه و پرسشنامه تعارضات زناشویی انتخاب گردیده است. نمونه انتخاب شده با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی به 2 گروه آزمایش وکنترل گمارده شده بودند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه تعارضات زناشویی بوده و طرح پژوهشی  نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل می باشد که ابتدا بر روی2 گروه پیش آزمون اجرا گردیده و سپس مداخله آموزشی در طی 10 جلسه 5/1 تا 2 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته برای گروه آزمایش  به اجرا درآمده است و پس از اتمام برنامه آموزشی پس آزمون برای دو گروه اجرا شده است. نتایج تحلیل فرضیه ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارتهای جنسی باعث کاهش تعارضات زناشویی و مولفه های آن جز خرده مقیاس های جلب حمایت فرزند، جدا کردن امور مالی و رابطه با خویشاوندان همسر و دوستان  معنادار بود. پژوهش های خارجی در دهه های 80 و90 محققین موضوع رضایت زناشویی را با تأکید بیشتر بر جنبه هایی از تعاملات زناشویی که کمتر محسوس وقابل مشاهده است ادامه دادند ( شامل تفسیررفتارهای متقابل، هیجانات تجربه شده ، پاسخ های فیزیولوژیکی به تعاملات). همچنین الگوهای کلی تعاملات زوجین وابعاد اجتماعی آنان نادیده گرفته شده بود و به خشنوت های زناشویی توجه بیشتری شد( برادبری ودیگران،2000). تحقیقاتی که بر روی تغییرات فیزیولوژیک مربوط به روابط زناشویی انجام شده اهمیت زیادی دارد . این یافته ها نشان می دهد که تغییرات فیزیولوژیک با بروز عواطف ارتباط مستقیم دارند، تامسون وگیلبرت (1998) دریافتند که همزمانی وتشابه در سیستم فیزیولوژیک در بین زوج های رضایتمند بیش از زوج های ناراضی است . بعضی مطالعات که درباره ی اثرات فرزندان بر رضایت زناشویی انجام شده مشخص کرده اند که فرزندان تأثیرات متناقضی بر کیفیت روابط زوجین می گذارند( وایت و لیلارد ،1991). بعضی مطالعات اولیه درباره زوجین هر دو شاغل نشان داده اند که تغییر ساختار خانواده به وسیله شاغل شدن هر دو عضو به تعارض بیشتر وشادی کمترو مبهم شدن نقشهای جنسیتی منجر می شود( اکسلسون ،1963). مطالعات انجام شده نشان می دهد که صمیمیت وگفتگو برای اکثر روابط یکی از مهمترین منابع رضایت یا عدم رضایت محسوب می شود، معمولاً زوجهای پریشان مهارت های ارتباطی کمتری را نسبت به زوجهای غیر پریشان نشان می دهند ودید خوبی نسبت به ارتباطشان ندارند (بری وجوری لس،1995). پژوهش نشان داده است زنانی که انتظار دارند توسط همسرانشان طرد شوند رفتارهای را انجام می دهندکه پیش بینی می کنند احساسات منفی را در همسرانشان به وجود می آورند(مک نالتی و کارنی، 2004). انواع تعارضات کاری وخانوادگی وجود دارد . آنها شامل تنیدگی شغلی ، بارکاری زیاد ، تعارض نقش ونیز مشکلات مربوط به مراقبت از کودک ، نگهداری از بزرگسالان ومسائل مربوط به تعادل بین شغل ، خانواده ونیازهای شخصی می باشد . در نهایت فشارهای روانی دارای کیفیت واگیر است و به جنبه های دیگر زندگی فرد نیز سرایت می کند(بری وجوری لس،1995). گرین هاوس وهمکاران (1989) تعارض های مبتنی بر زمان و رفشار روانی را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که زنان ومردان سطوح مشابهی از تعارض ها ی مبتنی بر فشار روانی را به شیوه های مختلف تجربه می کنند برنامه های کاری برای مردان و نه برای زنان با تعارض های مبتنی بر فشار روانی همراه هستند . زنان سطوح بالای از تعارض کار ، خانواده را هنگامی که به شدت درگیر کار خود هستند تجربه می کنند و تجربه این تعارض به مراتب کمتر خواهد بود ، هنگامی که همسران برجستگی های بارزی از خود درکارشان نشان می دهند. این برای مردان برعکس خواهد بود. تعارض های کار وخانواده برای مردان به اشتغالات حرفه ای آنان ارتباط ندارد در حالی که در درگیری های شغلی کاملاً با تعارض های کاری و خانوادگی مرتبط است . تحقیقات استفان مسر وآلن گروس(1995) نشان دهنده میزان افسردگی و تعاملات درون خانواده می باشد که آنها در بررسی خود به این نتیجه دست یافتندکه در خانواده های که متشنج تر و تهاجمی تر ومسئولیت ناپذیر تر بودند ودر واقع روابط ناسالمی برجو خانواده حاکم بوده است کودکان افسرده بیشتر مشاهده شده اند. هم چنین در تحقیقی، براون وهمکارانش در سال 1990به این نتیجه رسیدند که بین اختلال عاطفی کودکان ونوع رویدادهای تنش زا در خانواده همبستگی وجود دارد. نتایج حاصل از تحقیق استنلی، مارکمن و ویتون (2002) نشان دهنده آن است که بنیان رابطه موفق در پویایی های ارتباط، تعارض و تعهد نهفته است. هر یک از این مفاهیم در روابط صمیمانه باعث ایجاد حس امنیت یا فقدان آن می شود. بنابراین، همسرانی که توانایی مقابله سازنده با تعارض، ارتباطات مثبت زیاد و تعاملات منفی کمی دارند، محیطی را ایجاد می کنند که اجازه بی پرده گویی و پذیرش آسیب ها را به آن ها می دهد. مطالعه ای که پیستوله و آریکاله (2003) انجام دادند نشان داد که روابط صمیمانه اولیه اهمیت زیادی در سلامت هیجانی افراد در جریان چرخه زندگی زناشویی آنها دارد. به هر حال، مطالعات بسیاری انجام شده است که نشان می دهند سطح رضایت زناشویی در اوایل ازدواج بالاست اما کم کم، و با آهنگی ثابت، افت می کند تا اینکه در میانسالی به کمترین حد خود می رسد، و درست در زمانی که فرزندان خانه را ترک می کنند باز هم افزایش می یابد (گاتمن و نوتراریوس، 2002). مطالعه دیگری که توسط تونج، کمپبل و فاستر (2003) انجام شد، افت رضایت زناشویی را پس از تولد اولین فرزند تأیید کرد. زوج هایی که هنوز بچه دار نشده اند رضایت زناشویی بیشتری را نسبت به زوج های دارای فرزند نشان می دهند. هر چه تعداد بچه ها بیشتر باشد، رضایت کمتر و تعارض بیشتر است. تانگری و جنکینز (1997) تعارض نقش را نیز را به عنوان عاملی که در ایجاد تعارض بین فردی مؤثر است، معرفی می کنند. این تعارض وقتی اتفاق می افتد که نقش ها و مسئولیت های فرد در هم تداخل پیدا کرده و اجازه نمی دهد تا نقش هایی که فرد به عهده دارد به خوبی ایفا شود. مثال بارز این تعارض در زنان شاغلی دیده می شود که همزمان واجد شرایط نقش های مادری، خانه داری، کارمندی و همسری هستند. بنا به گفته استوارت (2001) تعارض بسته به همبستگی خانواده، می تواند مخرب و یا سازنده باشد. خانواده هم می تواند احساسات، حمایت و مراقبت را تقسیم کند و در هم تنیده باشد. در هم تنیدگی به صورت درآمیختگی عاطفی تعریف می شود و همین امر می تواند فرایند فردیت یابی و بلوغ روانی- اجتماعی اعضا را تحت تأثیر قرار دهد. نیکولز و استوارت (1995) مشکل را بیشتر ناشی از وضعیت دشوار تقابل عشق و قدرت می دانند. با این دیدگاه مشکلات خانوادگی به چهار دسته اصلی تقسیم می شوند: میل به تملک و کنترل، تمایل به مورد عشق قرار گرفتن، تمایل به عشق ورزیدن و حمایت از دیگران و در آخر بخشش و عذرخواهی. مطالعه ای که توسط لیندال و مالک (1999) انجام شد نشان داد که عدم تعادل قدرت بین همسران با خشنودی زناشویی و پرخاشگری همراه است. بیچ ( 2001) در پژوهشی یک رابطه نیرومند میان عاطفه افسرده و آشفتگی زناشویی را نشان داده است . طبق نظر اسپنس (1997 به نقل از هالفورد، 1384) رابطه جنسی کم و ناخوشایند، منشأ تعارضاتی در زوجین مشکل دار است و از سوی دیگر، بنا بر نظر مسترز و جانسون(1970) مشکلات جنسی اغلب به خاطر ارتباط ضعیف در زندگی زناشویی است. در میان اختلالات روان شناختی عمده، افسردگی به طور وسیع تری مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که ارتباطی قوی با آشفتگی زناشویی دارد (میرزولاندزبرگر، 2002). در پژوهشی 34 زن و مرد ژاپنی 18-24 سال که به اختلال افسردگی و تنیدگی مبتلا بودند در دوگروه 17 نفری قرار داده شدند، در یک گروه به افراد مهارتهای حل مسئله را آموزش دادند و گروه دیگر هیچگونه درمانی دریافت نکرد، نتایج نشان داد که گروه دریافت کننده مهارت حل مسئله نسبت به گروه بدون درمان در افسردگی و تنیدگی کاهش زیادی نشان دادند(سانو، 2009). هامامسی (2006) نیز در پژوهش خود تحت باورهای ارتباطی مختل در تعارض زناشویی، نشان داد که عقاید ارتباطی مخرب همبستگی منفی با فراوانی تعارضات زناشویی و سطح تنش در این تعارضات دارد. اهداف پژوهش هدف اصلی هدف اصلی پروژه حاضرتعیین رابطه اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره و مددكاري نیروی انتظامی در شهر کرمانشاه در سال 1393 است. اهداف فرعی 1- تعیین رابطه بین اضطراب با تعارضات زناشویی در مراجعین. 2- تعیین رابطه بین افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین. 3- پیش بینی تعارضات زناشویی از روی نمرات اضطراب و افسردگی در مراجعین. فرضیات پژوهش بین اضطراب با تعارضات زناشویی در مراجعین رابطه وجود دارد. بین افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین رابطه وجود دارد. اضطراب و افسردگی پیش بینی کننده تعارضات زناشویی در مراجعین است. سؤالات پژوهش 1- آیا بین اضطراب با تعارضات زناشویی در مراجعین رابطه وجود دارد؟ 2- آیا بین افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین رابطه وجود دارد؟ 3- آیا اضطراب و افسردگی پیش بینی کننده تعارضات زناشویی در مراجعین است؟ روش پژوهش پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی وشیوه ی اجرا از نوع همبستگی است. معرفی متغیرها متغیر پیش بین : اضطراب و افسردگی متغیر ملاک : تعارضات زناشویی متغیر کنترل : مراجعینی که به مراکز مشاوره ومددکاری مراجعه کرده اند. متغیر تعدیل کننده : جنسیت جامعه نمونه وروش نمونه گیری در این پژوهش تعداد 100 نفر زن و مرد شامل افرادی که باتوجه به داشتن تعارضات زناشویی، به صورت خود معرف یا از طریق دادسرا به دوایر مشاوره ومددکاری ناجا در سطح شهر کرمانشاه ارجاع گردیده بودند با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ودر دسترس انتخاب گردیده اند . ابزار پژوهش پرسشنامه اضطراب کتل پرسشنامه افسردگی بک پرسشنامه تعارض‌هاي زناشويي روش تجزیه وتحلیل داده ها برای پاسخگویی به پرسش های پژوهش حاضر، داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار آماری SPSS از دو جنبه توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. در بُعد توصیفی، شاخص های آماری که محاسبه شدند، عبارتند از: فراوانی ها، درصدها، ميانگين ها و انحراف معيار ها که در قالب جدول ارائه شده است و در بُعد استنباطی داده ها از آزمون های t ، ضریب همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون استفاده گردید. برنامه زمانبندی شده انجام پایان نامه: ردیفمراحل انجام پژوهشمدت زمان لازم بر حسب ماهتاریخ شروع این مرحلهتاریخ اتمام این مرحله1 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      2 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      3 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      4 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      5 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      6 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       تاریخ احتمالی دفاع از پایان نامه: منابع وماخذ 1- آذربایجانی، محمد ( 1385 ). بررسی مقایسه تعارضات زناشویی و سلامت ازدواج هاي بین فرهنگی و تک فرهنگی در دانشجویان زن دانشگاه اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه اصفهان. 2- اتکینسون ، ریتال؛اتکینسون ، ریچاردسی ؛اسمیت ، ادواردای(1378).زمینه روانشناسی هیلگارد،ترجمه براهنی،محمد نقی وهمکاران،تهران:رشد 3- افخمی، ایمانه؛ بهرامی ،فاطمه ؛فاتحی زاده ،مریم (1386). بررسی رابطه بین میزان بخشودگی وتعارض زناشویی زوجین در استان یزد.فصلنامه خانوادن پژوهی، سال سوم، شماره 9، بهار 1386. 4-براتی،طاهره(۱۳۷۵).تأثیرتعارضات زناشویی برروابط متقابل زن وشوهر، پایان‏نامه کارشناسی ارشدمشاوره (چاپ نشده).دانشگاه آزاداسلامی رودهن. 5-پاوول،لیندزی،جی،ائ(1379).«تشخیص درمان اختلالهای روانی بزرگسالان در روانشناسی بالینی»،ترجمه نیکوخو،محمدرضا،تهران: انتشارات سخن،چاپ اول. 6- پروچاسكا، جيمز ؛ نوركراس، جان (2007). نظريه‌هاي روان درماني. ترجمه يحيي سيدمحمدي (1389). تهران: نشرروان. 7- ثنایی ذاکر، باقر(1387).سنجش خانواده و ازدواج .تهران : انتشارات بعثت. چاپ دوم. 8 - ثنایی ، باقر و همکاران (1387). مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج . انتشارارت بعثت . 9- جورج، ریکی ال ؛ کریستیانی، ترزاس (1374). روانشناسی مشاوره. مترجمین، رضا فلاحی و محسن حاجی‌لو، تهران: انتشارات رشد. 10- حیدری،حسن(1389) .مقایسه اثر بخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی وگفتگوی موثر زوجین در کاهش تعارضات زناشویی . پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم تحقیقات. 11- دبلیو، جیمز ؛ وندر ، زندن(1376).روانشناسی رشد، ترجمه حمزه گنجی،تهران: بعثت. 12 - دلاور، علی(1378). احتمالات وآمار کاربردی در روانشناسی وعلوم تربیتی،تهران : رشد. 13 - دلاور ، علی(1380). مبانی نظری علمی پژوهشی در علوم انسانی واجتماعی، تهران : رشد. 14- دهقان، فاطمه (1380) «مقایسه تعارضات زناشویی زنان متقاضی طلاق با زنان مراجعه کننده برای مشاوره زناشویی»،پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره،دانشگاه تربیت معلم. 15- درکه ، محسن(1390).اثر بخشی ملودیهای موسیقی کردی بر کاهش افسردگی دانشجویان خوابگاهی، پایان‏نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی،دانشگاه رازی کرمانشاه. 16- رنجبر، فرحدخت ؛ اشك‌تراب، طاهره ؛ دادگري، آتنا (1386). بررسي اثربخشي درمان شناختي رفتاري به شيوه گروهي بر ميزان افسردگي زنان يزد، دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد. 17 – ساروخانی، باقر (1385). مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده ، تهران : سروش. 18 – سالاری، راضیه سادات (1380). مقایسه کارکرد خانواده در نوجوانان افسرده و بهنجار ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علوم بهزیستی وتوان بخشی. 19- سادوك، بنجامين؛ سادوك، ويرجينيا (2007). خلاصه روانپژشكي كاپلان و سادوك.ترجمه فرزين رضايي (1390). تهران: انتشارات ارجمند. 20- شفیع‌آبادی، عبدالله؛ ناصری، غلام رضا (1380)، نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی. 21- طحانیان نظری، سمیه(1391).کارشناسی ارشد رشته مشاوره وراهنمایی / دانشگاه الزهرا . 22- طهماسبی ، مهتاب(1391). رابطه معنویت وتاب آوری با اضطراب و افسردگی در بین داشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایلام، پایان‏نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی،دانشگاه رازی کرمانشاه. 23- عباسیان ،حمید رضا(1388) . بررسي تأثير خانواده درماني رويكرد سيستمي ميلان بر كاهش تعارضات. پایان نامه کارشناسی ارشد. 24- عزیزی، پریسا (1386). بررسي اثر بخشي درمان گروهي با رويكرد تحليل ارتباط محاوره اي برن بركاهش تعارضات زناشويي زنان. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم تحقیقات . 25- قرقاني ، حيدرقلي(1383). مقايسه ميزان تعارضات زناشويي والدين با سلامت رواني دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان شهرضا، پايان‌نامه كارشناسي ارشد مشاوره، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه علامه طباطبايي . 26- فتحعلی خانی، مونا (1388).رابطه شیوه های ابراز محبت به همسر با تعارضات زناشویی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهراء عليها السلام. 27- فرحبخش، ك ( 1383 ). مقايسه ميزان اثربخشي مشاوره زناشويي به شيوه شناختي اليس، واقعيت درماني گلاسر و اختلاطي از آن دو در كاهش تعارضات زناشويی . رساله دكتري، دانشگاه علامه طباطبايي، تهران. 28- قلیلی ، زهره ؛ احمدی ، احمد ؛ فاتحی زاده ، مریم (1385) .زوج درمانی گفتگوی زوجین در حل تعارضات . فصلنامه تازه های روان درمانی،سال یازدهم شماره 39و40. 29- قرباني، ك ( 1384 ). تأثير زوج درماني به شيوه درمان عقلاني هيجاني رفتاري بر تعارض ها و افكار غيرمنطقي زوجين مراجعه كننده به مراكز مشاوره شهر اصفها ن. پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه اصفهان. 30- کلانتری خاندانی، صدیقه (1379). بررسی ارتباط بین باورهای غیرمنطقی و تفاهم زناشویی در زنان دانشجوی رشته علوم انسانی دانشگاه تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه الزهرا. 31- کرمی، جهانگیر؛ زکی یی، علی؛ علیخانی، مصطفی؛ خدادادي، کامران ( 1390 ). رابطه مهارتهاي زندگی و تعارضات زناشویی با بهداشت روانی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره کلانتری های شهر کرمانشاه . فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده، 1، 472-461. 32-گرجی ،هاجر(1387). بررسی اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه حل تعارض بر کاهش تعارضات زناشویی. پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علوم تحقیقات . 24- مهری‌نژاد، سید ابوالقاسم (1373). بررسی رابطه بین اضطراب و افکار غیرمنطقی. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد. 33- میلر ، ش ؛ میلر ؛ ف ؛ ناتالی آبا واکمن ، ب (1999).آموزش مهارت های ارتباطی زناشویی،حرف زدن و گوش دادن به همدیگر.ترجمۀ بهاری، فرشاد (1388). تهران : انتشارات رشد چاپ سوم. 34- مؤمنی، خدا مراد ؛ علیخانی، مصطفی(1392).رابطه عملکرد خانواده ، تمایز یافتگی خود وتاب آوری با استرس ، اضطراب و افسردگی در زنان متأهل شهر کرمانشاه. فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده،سال سوم شماره 2 ، تابستان 92. 35– هومن ، حیدر علی (1374).راهنمای تدوین گزارش پژوهشی ، رساله وپایان نامه تحصیلی ، تهران : امیرکبیر. 36- هالجين، ريچاردپي ؛ ويتبورن، سوزان كراس (2007). آسيب‌شناسي رواني. ترجمه يحيي سيدمحمدي (1389). نشر روان. 37- هنرپروران،نازنین؛ قادری ، زهرا ؛ قبادی ، کبری(1390). مقايسه ي الگوهاي ارتباط و تعارضات زناشويي در زنان متاهل شاغل در بانكهاي دولتي و زنان خانه دار شهر شيراز. فصلنامه ي علمي – پژوهشي جامعه شناسي زنان، سال دوم، شماره ي سوم، پاييز90 . 38– یاسینیان ، اعظم(1377). بررسی بین تعارض والدین و مشکلات رفتاری پسران 10-12 ساله دبستان های شهرستان دماوند ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد رودهن. 39- شکوهی یکتا،محسن؛ زمانی،نیره. فصل نامه علمی- تخصصی آرامش. شماره 28 1-Ateah,C.A.,Secco,K.L.,&Woodgate,R.L.(2003).Therisks and alternatives to physical punishment use with children .gournal of pediatric healthcare,23,123-132. 2-Abramson. L.; Alloy.; L.; Hankin, B.; Clements. C: Zhu,l: Hogan, M. & Whitehouse. W. (٢٠٠٩),.Optimism cognitive style in vulnerability to depersson.In J. Gillham (ed) The science of Optimism andHope(٧۵-٩٨). Philadelphia. PA: Tempelton Foundation press 3-Amato, P.R. & Rogers, S.J. (1997). A longitudinal study of marital problem and subsequent divorce.Journal of Marriage and Family, 59, 612-624. 4- Abdollahi, A. (2005). F amily conflict,Sepand magazine,38(5). {in persion} 5-Ahmadi, KH. (2000). The efficacy of change of family on decrising maritalconflict . The first cogress of family pathology in Iran . {in persion} 6-Akhavi, M. (2003). The relationship between polyroles in marital communication in women.M.A thesis . {in persion} 7-Baghban, A. Moradi, M. (2003).The efficacy of family therapy on maritalconflict in divorce request .Qartely of science & research :16,32-47. {inpersion} 8-Barnet, L.J. (1993). Fire and ice in marital communication :hostile and distancing behaviors as predictors of marital distress.Journal of marriage and the family.62,693-707 9-Baskin, T. Enrght, R. (2004). Intervention studies on forgiveness: A meta analysis. Journal of Counseling and Development, 84, 12-79. 10-Browns, & Taylor, S(٢٠٠٩). Positive illusions and well-being revisited:separating fact for fiction.Bulletin ١١۶: ٧-٢١. 11-Bronfenbrenner,U.,&Ceci,S.(1994).Nature-nurturereconceptualized: Abioecological model.Psychological Review,101,568-586. 12- Christensen, A., & Heavey, C. L. (1999). Interventions for couples. Annual Review ofPsychology, 50, 90-165. 13-Christensen, A. & Salavy, R.J. (1991). Communication, conflict, and psychological distance in nondisteresed,clinic and divorcing coples.Journal of consulting and clinical Psychology, 59, 458-463. 14- Ezedi, Z. (2006). Marriage & marital adaptation .Happiness Magazine,5(32). {in persion} 15- Fatehzadeh,M.Ahmadi,A,2005.The relationship between communication pattern and marital satisfaction in employed couple . Qartely of family research ,1(2):26-34. {in persion} 16-Fincham, F. (2003). Marital conflict: Correlates, structure and context. Americanpsychological society, 12, 10. 17- Fincham, F., & Beach, S. (1999). Conflict in marriage: implications for working with couples. Annual Review psychology, 50, 47-77. 18- Fincham, F., & Beach, S. (2002). Forgiveness in marriage: Implications for psychological agnation and constructive communication. Perssonal Relationship, 9,239 – 257 19- Jackson, S. M. (1998). The influence of forgiveness on intimacy and trust in marital and committed relationship. dissertation Abstracts International Sciences B: The Sciences & Engineering, 58 -69. 20-Lim ,T & ,Wong, S.(2009), Hope versus optimism in Singaporean adolescent Contribution to depression and life satisfaction. Psychological Studies Academic Group, National Institute of Education Nan Yang Technologica University, 1 Nan Yang Walk, Singapore , ۶٣٧۶١۶Republic of Singapore. 21- Miller, J. F. & Powers. M (٢٠١٠), Development of an instrument to measure hope. Nursing Cousins Research, V.٣٧, ١٩٨٨. 22- Mc Nulty , J.K.,& Karney , B.R.(2004).Positive expectations in theearly yerrs of marriage:shoud couples expect the best or brace for the west. 23- Nasaji, Z. (2006). W omen, employed, family , Afarinesh magazine , 235{in persion} 24- Nazari, A. Soleimani, A. (2005). A comprehention of marital satisfaction indual & uni employed, Qartely of counseling ,research & developments,6(24):97-108. {in persion} 25-Navabinezhad, Sh. Nazari, A. (2006). The efficacy of progressive communication program in marital satisfaction in dual employed . Qartely of counseling, research & developments 4(25):78-85. {in persion} 26- Spiegel, D.(٢٠١)٠, et al ,.Family environment as of predictor of adjustment to metastatic breast carcinoma ,Journal of psychology١٠۵ , ١٠٣,١٠٢. 27- S.F & .Ho, M. Y., Cheung F. M.(٢٠١٠). Cheung, ,The role of meaning in life and optimism in promoting well-being .The Chinese University of Hong Kong:Shatin ,University of Macau, China. 28-Tahmasbi, S. (2006). A comparison between employed and housewife women of marital satisfaction Qartely of nursing Hamedan university. {inpersion}. 29-Taghvaee, P. (2006). A comparison between familiar & non familiarmarriage of marital conflict, M.A thesis of Tehran university . {in persion}. 30-Warner, D. (2003). Work family balance:A gender analysis.Journal of family and economice.20(2):191-215 31- Wille, S.T. (2000). Marital intraction and satissfation:A longitudinal view. Journal of consulting and clinical Psychology, 57(1).47-5 32-Yong, E.M. & Long, L. (1998).Counseling and therapy for couples.NewYork international.thomsn publitioning company . 33- Zahedani, Z. Iranmahbub, J. (1992). Aresearch on facilities & problems of women in Shiraz, Aproject research in Shiraz university.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته