دانلود پروپوزال روانشناسی در مورد بررسی میزان بیش فعالی کودکان

دانلود پروپوزال روانشناسی در مورد بررسی میزان بیش فعالی کودکان (docx) 24 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 24 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

فرم پيشنهاد تحقيق پايان‏نامه‌ی دوره کارشناسی ارشد عنوان: بررسی میزان بیش فعالی کودکان مادران شاغل و غیر شاغل دانشجو: شماره دانشجویی:نام دانشجو:نام خانوادگی دانشجو:جنسیت:زن مردگروه عمده تحصیلی:پزشکی علوم انسانی علوم پایه فنی و مهندسی کشاورزی و دامپروری هنررشته تحصیلی:روانشناسيزمان ورود به مقطع جاری: نیمسال اول نیسمال دوم سال تحصیلی 9- 139زمان اخذ واحد پایان نامه:نیمسال اول نیسمال دوم سال تحصیلی 9- 139شماره تماس مستقیم:مشخصات استاد راهنما:مشخصات استاد مشاور(انتخاب استاد مشاور در شرایط خاص با تأیید شورای پژوهشی) :نام:نام:نام خانوادگی:نام خانوادگی:شماره شناسنامه:شماره شناسنامه:سال صدور:سال صدور:استان محل تولد:استان محل تولد:شهرستان محل تولد:شهرستان محل تولد:کد ملی:کد ملی:مرتبه علمی:مرتبه علمی: مقدمه: كاملا عاديست كه كودكان جنب وجوش داشته باشند و از بازي كردن لذت مي برند . گاهي مادران به درمانگاه يا روان شناس مراجعه كرده و اظهار مي كنند كه فرزندشان بخصوص پسرشان بسيار بي قرار ، زياد فعال ، حواس پرت ، بي ثبات و تكانشي است . معلمان معمولا چنين دانش آموزاني را خوب مي شناسند . افرادي كه به نحوي با بيماران رواني ، عقب ماندگان ذهني ، معتادين به مواد مخدر ، الكل سروكار دارند به اين امر اعتقاد دارند . مشكلات رواني مختص به يك قشر ياگروه خاصي نبوده و تمام طبقات جامعه را شامل مي شود . كارگر ، كارمند ، معلم ، دانشجو ، دانش آموز و غيره . . . . . را نمي شناسد و به عبارت ديگر امكان ابتلا به ناراحتي هاي رواني براي همه افراد وجود دارد و در اين ميان دانش آموزان از ارزش بالاتري برخوردار مي باشند زيراكه اميدهاي آينده اين جامعه مي باشند و يكي از بيماري هاي رواني كه آنها را تهديد مي كند اختلال كمبود توجه / بيش فعالي مي باشد كه يكي از متداولترين اختلال هاي دوران كودكي مي باشد كه ميزان مراجعه به مراكز درماني به علت آن بيش از ساير اختلال هاي ديگر مي باشد . ‍‍‍( حميد عليزاده ، اختلال نارسايي توجه / فزون جنبشي ، 1383 تهران ، انتشارات رشد ، صفحه 11 ) . درمورد اين اختلال هنوز دانش كافي بدست نيامده است و پرسش هاي زيادي در مورد اين اختلال وجود دارد كه پاسخي براي آنها يافت نشده است . براي همين پژوهش هاي زيادي در اين مورد انجام گرفته است تا علل آن مشخص شود . مثلا همين تحقيق كه در مورد بررسي رابطه اين اختلال با اشتغال مادران در خارج از خانه مي باشد كه احتمالا بين آنها نيز رابطه معناداري وجود دارد كه در بين مدارس ابتدايي به عمل آمده است . واما اشتغال مادران در خارج از خانه به خانواده كه يكي از اركان آن فرزندان مي باشند تأثير به سزايي دارد . اشتغال زنان كه بيش از هرچيز به سبب نياز اقتصادي پديد آمده است، پس از بروز جنگ هاي دراز مدت در مغرب زمين و كمبود نيروي انساني ، دامنة وسيعي پيدا كرد و با به كارگرفتن زنان در واحدهاي توليدي ، زمينه اجتماعي اشتغال آنان در عرصه هاي گوناگون ، فراهم آمد . ( مهرداد نورائي ، مجله علوم روان شناختي ، دوره سوم ، زمستان 1383 ، شماره 12 ، صفحه 363 ) . از مطالعات به عمل آمده ، برمي آيد كه اشتغال زنان به ويژه زنان داراي همسر و فرزند به وظايف و مناسبات درون خانواده تأثير قابل ملاحظه اي مي گذارد و اين تأثير به نوبه خود در روابط و كاركردهاي زندگي اجتماعي ( بيرون از كانون خانوادگي ) آنان منعكس مي گردد . هر چند اشتغال زنان به مرور زمان ، تا حدود زيادي ، در جامعه پذيرفته شده است ، ولي قول فرهنگي لازم جهت برقراري هماهنگي ميان اين اشتغال و تقسيم وظايف و مسؤوليت ها در موزة خانواده ، كاملا تعفق نيافته است . ( مهرداد نورائي ، مجله علوم روان شناختي ، دوره سوم ، زمستان 1383 ، شماره 12 ، صفحه 363 ) . ( مجلة علوم روان شناختي ، 1382 ) . بيان مسئله نتيجه ي پژوهش هاي انجام شده در مركزهاي پژوهشي و دانشگاهي در سراسر جهان ، شناخت و آگاهي بسيار جديدي از ويژگي ها و سبب شناسي اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي به دست داده اند . اين آگاهي از واپسين سال هاي دهه ي 80 ميلادي ( پژوهش وندر ميروسرجنت ، 1988 ) . و به ويژه يك دهه بعد ، يعني زماني كه بار كلي در سال 1997 مقاله اي در مورد اين اختلال نوشت ، نمود پيدا كرد ، بر اين اساس ، دانشمندان آنچه را كه درباره ي سبب شناسي اين اختلال مي دانستند بازنگري كردند و به نظر مي رسد الگوي جديدي در اين زمينه در حال شكل گيري و گسترش است . در اين الگوي جديد ، تأكيد بر تكانشگري ناشي از نارسايي بازداري است كه به شكل ( نارسايي در كنترل حركتي ) ظاهر مي شود . ( حميد عليزاده ، اختلال نارسايي توجه / فزون جنبشي ، 1383 ، تهران ، انتشارات رشد ، صفحه 12 ) . در اين پژوهش سعي شده كه رابطه كمبود توجه يا بيش فعالي كودكان مدارس ابتدايي با اشتغال مادران در خارج از خانه مورد بررسي قرار بگيرد تا معلوم شود كه آيا بين اشتغال مادران در خارج از خانه با اين اختلال رابطه اي وجود دارد يا خير . افرادي كه داراي بيش فعالي مي باشند در زندگي روزمره دچار مشكلاتي مي باشند كه در بعضي موارد مي تواند كار آنها را مختل كند . بار ديگر اهميت توجه به اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي را به پژوهشگران ، دانشجويان و مسئولان بهداشت و درمان جامعه يادآور مي شويم . پرسش هاي زيادي در مورد اين اختلال وجود دارد كه هنوز پاسخ مناسبي براي آنها يافت نشده است . در جامعه ايران ، اين پرسش ها كه به شيوع ، ويژگي ها و ارزيابي اين اختلال و نيز چگونگي تعامل كودكان مبتلا با والدين ، معلمان و دوستان و انواع كمبودها مربوطند ، همچنان بدون پاسخ مانده اند و با توجه به شيوع زياد اين اختلال ، ضروري است تا اين اختلال و دانش آموزان داراي اين اختلال را از ياد نبريم . اهميت و ضرورت تحقيق اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي يكي از متداولترين اختلال هاي دوران كودكي است كه ميزان مراجعه افراد به مراكز درماني به علت آن ، بيش از ساير اختلال هاي ديگر مي باشد . امروزه ، اين اختلال به دليل هاي گوناگوني مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است . نخست آنكه اين اختلال كه اولين يا دومين اختلال فراوان در دوران كودكي و نوجواني است براي بسياري از دانش آموزان مشكل هاي قابل توجهي ايجاد مي كند . و برعملكرد شناختي ، اجتماعي ، هيجاني ، خانوادگي آنان و سپس در بزرگسالي ، بر عملكرد شغلي و زناشويي آنها تأثير مي گذارد . ( تذكر 1 ) ( حميد عليزاده ، اختلال نارسايي توجه / فزون جنبشي ، 1383 ، تهران ، انتشارات رشد ، صفحه 11 ) . تذكر دوم ، سبب شناسي و درمان اين اختلال هنوز به طوركامل مشخص نشده است . تذكر سوم ، به نظر مي رسد شناخت بهتر اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي ، به شناخت بهتر بسياري ديگر از اختلال هاي كمبود هم چون اختلال سلوك ، اختلال نافرماني ستيزشي و ناتواني يادگيري كمك مي كند . ( حميد عليزاده ، اختلال نارسايي توجه / فزون جنبشي ، 1383 ، انتشارات رشد ، صفحه 11 ) . لذا پژوهشگر قصد دارد پيرامون اين موضوع ، تحقيقي را صورت دهد تا از اين طريق مسائل و مشكلات دانش آموزان مدارس ابتدايي و همچنين آشنايي بهتر با اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي و تأثير اشتغال زنان در اين زمينه مشخص شده و ديدگاه بهتر و روشن تري را روي افراد گذاشته شود . پیشینه تحقیق تحقيقات انجام شده در داخل كشور خانم دكتر منظر اشتري ( فوق دكتراي فيزيك پزشكي و دانشيار ايراني دانشگاه ( البرت اينستين نيويورك ) در پژوهش هاي خود ، با استفاده از نوعي فناوري پيشرفته تصوير برداري از مغز ( DTI ) ، نخستين بار دريافت كه در مغزكودكان مبتلا به اختلال بيش فعالي توأم با كاهش تمركز ( ADHD ) برخي تفاوت هاي ساختاري وجود دارد . ( ADHD ) اختلالي است كه در 3 تا 5 درصد كودكان مشاهده مي شود . تنها درآمريكا حدود 2 ميليون كودك به اين عارضه دچارند . فراواني اين بيماري در پسران حدود 3 برابر بيشتر از دختران گزارش شده است . اين محقق ايراني مغزكودكان مبتلا به ( ADHD ) ، را با بهره گيري از فناوري تصوير برداري و عكس برداري از مولكول ها آب موجود در مغز دستگاه عصبي ، به تصوير كشيد و نتايج آن را بررسي كرد . دكتر اشتري گفت : پژوهش هاي وسيعي درباره كودكان بيش فعال نشان دادكه اين كودكان قدرت تمركز كمتري دارند و از لحاظ رفتاري و تحصيلي دچار مشكل اند . براي نمونه ، دركلاس درس ناآرام و شلوغ اند و توجهي به معلم و درس ندارند و باصطلاح بيش از حد شيطنت مي كنند . اين كودكان چون نمي توانند در مطالب تمركز كنند . رفتارهاي غيرارادي از خود نشان مي دهند و اغلب از جمع همسالان خود منزوي اند . به سبب همين رفتارهاست كه معلمان و پدر ومادر آنها را نزد پزشك مي برند و پزشك داروهايي براي آنها تجويز مي كند . در مبتلايان به اين عارضه ، رشته هاي عصبي مربوط به يكي از مدارهاي انتقال بيماري هاي مغزي ( كه مسئووليت ارتباط بين ناحيه جلوي مغز – بخش فرماندهي مغز – و مخچه را بر عهده دارد ) . دچار آسيب شده است . و نتيجه روند انتقال پيام هاي عصبي به تداخل و اختلال مواجه مي شود . خوب است بدانيد كه روكش هاي عايقي دور هر رشته از رشته هاي عصبي مغز را پوشانده است . درست همانند سيم پيچ هاي برقي ، در مغزكودكان مبتلا به اختلالات رفتاري ، در برخي از نقاط سامانه عصبي ، لايه عايق ( از جنس ميلين ) از بين رفته يا نازكتر از ميزان طبيعي است و در نتيجه بين رشته هاي عصبي باصطلاح اتصال ايجاد مي شود . دانشيار ايراني دانشگاه آلبرت اينستين تاكيد كرد كه تا بيش از انتشار يافته هاي اين پژوهش تصور مي شد كه منشأ بروز اختلالات رواني در اين گروه ازكودكان ( توانايي مغزي كمتر ) آنها از لحاظ شيميايي است اما اين عارضه نيز همانند ساير مسائل روانكاوي ( علاوه بر جنبه ارثي ) ، جنبه محيطي هم دارد ، به طوري كه اگر عوامل محيطي بروز اين عارضه وجود نداشته باشد ، چه بسا مبتلايان به اين عارضه همانند افراد عادي از زندگي آرام و طبيعي برخوردار شوند . ولي اگر همين بيماران در شرايط محيطي اجتماعي و حتي تغذيه اي خاصي قرارگيرند ، زمينه هاي ارثي اين عارضه در آنها تهديد مي شوند و مشكلات زيادي را در آنها پديدار مي كند . دربارة تأثير داروها براي درمان اين قبيل كودكان ، دكتر اشتري گفت : هنوز نمي تواند با اطمينان درباره ميزان تأثير اين داروها ( كه البته هم عوارضي نظيركاهش وزن را نيز به همراه دارند ) اظهار نظر كنم تحقيقات انجام شده در خارج از كشور مطالعه خانواده ها براي درك عوامل ارثي در سبب شناسي بيش فعالي فوق العاده نقش مهمي به عهده دارد . موريسون و استوارت ( 1971 ) با 59 نفر از والدين كودكان بيش فعالي و 41 نفر از والدين گروه كنترل مصاحبه كرده و متوجه شدندكه جامعه رنجوري ، هيسته ي والكليسم در بين اولياء كودكان بيش فعال شيوع بيشتري دارد . بيشتر والدين كودكان بيش فعال تصورمي كردند كه خودشان نيز در دوره جواني بيش فعال بوده اند . اين نتايج توسط مطالعات ديگر مورد تأييد قرارگرفته و حتي در مورد وابستگان درجه اول و دوم نيز انجام پذيرفت ( پل ، اچ . دوركين ، مشكلات يادگيري و رفتاري دانش آموزان .ترجمه ي پرويز صالحي ، تهران ، نشر و تبليغ بشري ، 1376 ، صفحه 118 ) . مطالعه اي كه لوپز ( 1965 ) در مورد دوقلوها براي ادراك مبناي ارثي بيش فعالي انجام داد وقتي بين چهار جفت دوقلوهاي همسان به 100 درصد هماهنگي در مورد بيش فعالي برخورد كرد در حاليكه در شش جفت دوقلوهاي همزاد اين مقدار 17 درصد بود . مشكل اصلي اين مطالعه كوچك بودن نمونه هاي مورد مطالعه و غيرتصادفي بدون توضيح جنسيت آنها بود ، چراكه تمام دوقلوهاي همسان پسر و دوسوم دوقلوهاي همزاد دختر بودند ( پل . اچ . دوركين ، مشكلات يادگيري و رفتاري دانش آموزان ، ترجمه ي پرويز صالحي ، تهران ، نشر و تبليغ بشري ، 1376 ، صفحه 118 ) . يك مطالعه ادامه دار ( مشاهدات طولاني مدت ) توسط منكز و همكاران او ( 1967 ) درباره كودكان داراي ازدياد حركتي همراه كارايي خفيف مغزي انجام گرفت . بعد از 25 سال اين افراد در بزرگسالي مورد ارزيابي دوباره قرارگرفتند . نتايج ارزيابي وحشتناك بود از 14 كودكي كه تحت مطالعه ادامه دار قرار داشتند چهار نفر به روان پريشي مبتلا بودند ، دو نفر عقب مانده بودند و از هشت نفر باقيمانده متكي به خود چهار نفر گاهگاهي به ديگران متكي مي شدند . ( پل . اچ . دوركين ، مشكلات يادگيري و رفتاري دانش آموزان ، ترجمه ي پرويز صالحي ، تهران ، نشر و تبليغ بشري ، 1376 ، صفحه 122 ) . مندلسون و همكاران او ( 1971 ) 83 كودك 12 تا 16 ساله را كه از پنجسال قبل ( بيش فعال ) تشخيص داده شده بودند مورد مطالعه قرار دادند . بعد از يك مصاحبه در خانه ، 55 درصد ابزار داشتند بهبود يافته اند ، در حاليكه 35 درصد يادآور شدند كه يا تغيير نكرده اند و يا با مشكلات بيشتري روبرو بوده اند . در زمان ادامه مطالعه بيشتركودكان هنوز در زمينه فعاليت بيش از اندازه ، حواس پرتي ، انگيزشي بودن و تحريك پذيري ، با وجود شديد نبودن عوارض هنوز با مشكلاتي روبرو بودند . علاوه بر آن در اين مطالعه اشاره شده بود كه بيشتر كودكان كج خلقند ، از حرمت به نفس كمتري برخوردارند و در انجام تكاليف مدرسه ضعيف مي باشند ( پل . اچ . دوركين ، مشكلات يادگيري و رفتاري دانش آموزان ، ترجمه ي پرويز صالحي ، تهران ، نشر تبليغ بشري ، 1376 ، صفحه 122 ) . يكي از مطالعات طولاني مدت جامع و ادامه دار توسط وايز و همكاران او در بيمارستان كودكان مونترال انجام گرفت . اطلاعات و مدارك مطالعات ادامه دار پنج ساله و ده ساله كودكان شش تا دوازده ساله مشخصا مبتلا به بيش فعالي در دسترس مي باشد . اين اطلاعات بر مبناي معيارهاي زير تدوين شده اند : 1- بي آرامي و تمركز ضعيف به عنوان نگراني هاي اصلي . 2- شكايت از وجود مشكلاتي در خانه و مدرسه . 3- ضريب هوشي بيشتر از 85 برمبناي مقياس هوش و كسلر براي كودكان . 4- عدم وجود روان پريشي ، عدم نزديكي به مرز روان پريشي ، عدم وجود صرع و فلج مغزي . 5- زندگي كودك در خانه اي كه لااقل يكي از والدين حضور داشته است . وقتي اين كودكان بعد از پنج سال ارزشيابي شدند بيش فعالي بالنفسه تقليل يافته بود اما مشكلات اجتماعي و عاطفي ، مشكلات وقت و يادگيري باقي مانده بود . بنابراين اگرچه بي آرامي و پرجنب وجوش بيشترين نگراني را توليد نمي نمودند . اما مشكلات اصلي باقيمانده عبارت بودند از : حواس پرتي – تمركز ضعيف – نارسايي عاطفي و حرمت به نفس نازل . 30 درصد اين كودكان دوستي نداشتند كه با او درس بخوانند ، درحالي كه 25 درصد داراي رفتار خودنمايانه و ضد اجتماعي داشتند . ( پل . اچ . دوركين ، مشكلات يادگيري رفتاري دانش آموزان ، ترجمه ي پرويز صالحي ، تهران ، نشر و تبليغ بشري ، 1376 ، صفحه 122 – 123 ) . ويز و همكاران او ( 1971 ) در يك مطالعه طولاني مدت پنج ساله به 80 درصد كودكان بيش فعال اشاره مي كند . كه در پيشرفت تحصيلي ضعيف بودند 70 درصد اين كودكان لااقل در يك كلاس رفوزه 5 درصد از آنها از مدرسه اخراج شده بودند . ميزان رفوزگي در دروس مختلف بين اين كودكان بسيار بالا بود . ( پل . اچ . دوركين ، مشكلات يادگيري و رفتاري دانش آموزان ، ترجمه ي پرويز صالحي ، تهران ، نشر و تبليغ بشري ، 1376 ، صفحه 126 ) . اسليز و يولمان ( 1981 ) 95 كودك بيش فعال را مورد ارزيابي قرار داده بين رفتار آنها درمصلب و موفقيت تحصيلي ، رفتار در كلاس ، مقدار داروي محرك تجويز شده يا طول مدت استفاده از آن همبستگي آماري مشاهده ننمودند . محققان نتيجه گرفتند كه بيش فعالي نمي تواند برمبناي رفتاركودك درمصلب به دقت تشخيص داده شود . بنابراين زماني كه كودك درمصلب درحين انجام كارهائي در حد تكاليف كلاس درس ( مانند سنجش هاي مربوط به رشد عصبي ) مورد مشاهده قرار مي گيرد . طرح هاي مربوط به دقت و فعاليت از تمركز بيشتري برخوردار هستند . ( پل . اچ . دوركين ، مشكلات يادگيري و رفتاري دانش آموزان ، ترجمه ي پرويز صالحي ، تهران ، نشر و تبليغ بشري ، 1376 ، صفحه 127 ) . در مطالعه اي كه توسط وري وكي ( 1971 ) انجام شده نشان داده است ، 7 / 49 درصد پسر بچه هاي متعلق به كلاس هاي ظاهرا عادي كودكستان و سالهاي اول و دوم مدارس عمومي توسط معلمين خود به عنوان بي قرار و فاقد توانايي آرام نشستن توصيف شده اند . ( پروفسور آلن . ا . راس ، اختلالات رواني كودكان ، ترجمه ي دكتر اميرهوشنگ مهريار ، تهران ، انتشارات رشد ، 1370 ، صفحه 425 ) . مطالعه اي ديگر كه توسط شلايفر ، وايس ، كوهن ، المن ، سوجيك وكروگر (1975) انجام گرفته است . تصويري عيني از رفتاركودكان بيش فعال در سالهاي قبل از دبستان بدست مي دهد . اين محققين بيست و هشت كودك بيش فعال 3 و 4 ساله را دركودكستان تحت مشاهده و آزمايش قرار داده و رفتار آنها را با يك گروه كنترل عادي مقايسه نمودند . درميان كودكاني كه به علت فعاليت مزمن و مداوم ، بيش فعال ناميده شده بودند . شلايز و همكاران او بين دوگروه فرعي تشخيص قائل شدند . يك گروه كه بيش جنبان واقعي ناميده شده اند شامل ده كودك مي شد . اين ده كودك كه در خانه نيز بيش فعال گزارش شده بودند ، هم از طرف معلمين كودكستان و هم توسط روان پزشكي كه آنان را معاينه نمود به عنوان بيش فعال توصيف شده اند . گروه ديگر كه هيجده كودك را شامل بود بيش فعالان موقعيتي ناميده شده اند زيرا فعاليت مفرط آنان فقط در خانه ظهور مي كرد . و نه در محيط كودكستان . همه كودكان تحت مطالعه را درگروه هاي شش نفره ( متشكل از سه كودك بيش فعال و سه كودك عادي ) قرار داده و به مدت نه هفته دركلاس هاي كودكستاني هفتگي دوساعته شركت دادند . مشاهده گران آموزش ديده اي كه از وابستگي گروهي بچه ها اطلاع نداشتند اين جلسات را تحت مشاهده قرار داد . و رفتار هركودك را يادداشت نمودند . معلم و دستيار او نيز به همين ترتيب از موضع كودكان ( عادي يا بيش فعال بودن آنان ) بي اطلاع بودند . نه معلمين و نه روان پزشكان و روان شناساني كه وظيفه مصاحبه و تست كردن كودكان را بر عهده داشتند . از هدف اين مطالعه بسيار خوب طرح شده آگاهي نداشتند . اين نكته حائز اهميت بسيار است كه هيچ كدام از دوگروه كودكان بيش فعال براساس مشاهدات رفتاري انجام گرفته دريك موقعيت بازي آزاد ازكودكان عادي قابل تشخيص نبودند . فقط هنگامي كه رفتاركودكان در ساعت بازي با سازمان كه ضمن آن ازكودكان انتظار مي رفت بازي هائي را كه توسط معلم ارائه مي شد به حالت نشسته انجام دهند مورد مشاهده قرارگرفت . فرق بين گروهها به ظهور رسيد . در اين مرحله ، كودكان بيش فعال به نحو معني داري بيش ازكودكان عادي صندلي خود راترك نمودند و رفتارهاي پرخاشگرانه از خود نشان دادند . اين خصوصيات در هردوگروه كودكان بيش فعال چه آنهايي كه موقعيتي توصيف شده اند و چه آنهايي كه واقعي تعريف شده اند ، ديده شد . تفاوت معني داري از حيث دفعات ترك ميز بين دوگروه اخير مشاهده شد . گروه بيش فعال واقعي بيش از بيش فعالان موقعيتي به اين عمل دست زدند . به خاطر داشته باشيد كه گروه اخير براي آن بيش فعال موقعيتي ناميده شده بود كه مادران آنان از بيش فعالي بودنشان درخانه گزارش داده بودند ولي معلمين آنان در مدرسه اثري از بيش جنبي مشاهده نكرده بودند . از آنجا كه هردو نوع كودك بيش فعال بيش ازگروه كنترل كودكان عادي صندلي خود را ترك نموده بودند به نظرمي رسد يافته هاي اين مطالعه حاكي از آن است كه معلمين كودكستان قادرند فعاليت هايي راكه منجر به ترك صندلي توسط كودك مي شود تحمل كنند به شرط اينكه اين فعاليت به ترك ميز منتهي نشود . اين نكته بازتاب ديگري از نسبي بودن فرايند نامگذاري است . آنچه باعث تشخيص كودك بيش فعال ازكودك عادي مي گردد ، صرف فعاليت مفرط او نيست بلكه فعاليت مفرطي است كه به نظر افراد بالغ اطراف كودك نامناسب ، بي ربط ، و ناراحت كننده بيايد . تفاوت مشهود بين رفتاركودكان در موقعيت هاي بازي آزاد و بازي سازمان يافته به خصوص اين سوال را به ذهن مي آمد كه بيش فعالي تا چه حد نتيجه محدوديت هاي محيطي تحميلي شده بركودك مي باشد . همانطور كه وري ( وري ، ميند ، گوزمان ، وايس دوگان ، و هوي ، 1972 ) اشاره نموده ، ممكن است مشكل كودك بيش فعال صرفا از اينجا ناشي شده باشد كه جامعه ما براي فعاليت كنترل شده و آرام نشستن وكاركردن به مدت هاي طولاني با ورود كودك به محيط رسمي تر مدرسه ابتدايي افزايش مي يابد ، شگفت نيست كه تعداد كودكان شناخته شده به عنوان بيش فعال نيز در ميان كودكان مدرسه ابتدايي بيشتر باشد ( پروفسور آلن . ا . راس ، اختلالات رواني كودكان ، ترجمه دكتراميرهوشنگ مهريار ، تهران ، انتشارات رشد ، 1370 ، صفحه 427 – 428 ) . در مطالعه ي كه توسط راي و راي ( 1977 ) انجام گرفت ، ايشان بين فراگيري رفتار ( آموختن ) و انجام آن ( قدرت پاسخ دادن به آزمون ) فرق مهمي قائل شده اند . اين دو محقق به گروه بيست نفره اي ازكودكان بيش فعال كه هنوز دارويي دريافت نكرده اند ، قصه اي را درس دادند . تعداد پرسش هايي راكه هركودك بعد از دفعه اول ارائه داستان توانست به درستي جواب ثبت كرده و تعداد دفعاتي را نيز كه لازم بود داستان تكرار شود تا كودك بتواند به همه پرسش ها جواب صحيح دهد يادداشت نمودند . دو ساعت پس از پايان جلسه آموزش و نيز دو روز بعد با استفاده از همان پرسش ها كودكان را امتحان كردند تا ببينند چه مقدار از داستان را هنوز به ياد دارند . آنگاه همه كودكان را تحت دارو درماني ( با استفاده از ريتالين ) قرار دادند و پس از گذشت تقريبا پانزده هفته همه آزمايش را با استفاده از داستان ديگري ، كه به همان اندازه داستان قبلي مشكل بود ، از نو تكرار كردند . نتايج آزمايش نشان داد كه قدرت كودكان براي يادگرفتن داستان تحت شرايط استفاده از دارو در مقايسه با شرايط قبلي تغييري نكرده بود ولي نحوه عمل يا كاركرد آنان در امتحاني كه دوساعت بعد از تدريس به عمل آمد در موقع استفاده از دارو به نحو معني داري نسبت به قبل بهبود يافته بود . مع هذا اين بهبود در اجراي عمل يادگرفته شده نيز در امتحاني كه دو روز بعد به عمل آمد از بين رفته بود و درآن مرحله از آزمايش بين كاركرد كودكان بعد ازگرفتن دارو باكاركرد آنان قبل از شروع دارو درماني فرق ديده نمي شود . راي وراي ( 1977 ) از اين يافته ها و نتايج مطالعه قبلي خود ( راي ، راي ، استورد و آمبول ، 1976 ) نتيجه مي گيرند كه ريتالين به اصلاح فعاليت درسي كودكان كمكي نمي كند . اين محققين روي لزوم ارزشيابي تأثير ريتالين از طريق جمع آوري معيارهاي پايه و پي آمد درحالي كه كودك از دارو استفاده مي كند تأكيد نموده اند . ( پروفسور آلن . ا . راس ، اختلالات رواني كودكان ، ترجمه ي دكتر اميرهوشنگ مهريار ، تهران ، انتشارات رشد ، 1370 ، صفحه 441 – 442 ) . سوانسون و كينسبورن ( 1976 ) موضوع مشابهي را مطرح كرده اند . نتايج تحقيقات آنان حاكي از آن است كه هرگاه مطلبي تحت تأثير داروي فنيدات يادگرفته شود ، به يادآوري آن مطلب در يك زمان بعدي ممكن است به اين بستگي داشته باشد كه آيا كودك بار ديگر تحت تأثير داروي مزبور هست يا نه . اين تأثير كه به يادگيري وابسته به حالت بدني معروف است ، قبلا در مورد حيوانات آزمايشگاهي نشان داده شده بود ولي سوانسون و كينسبورن ( 1976 ) گزارش مي دهند كه آن را در مورد كودكان بيش فعال نيز نمايش داده اند . اين دو محقق سي و دوكودك بيش فعال و شانزده كودك غير بيش فعال را كه به خاطر مشكلات يادگيري به درمانگاه مخصوصي ارجاع شده بودند مورد مطالعه قرار دادند . به هردوگروه از اين كودكان يك تمرين يادگيري تداعيهاي زوج شده متشكل از تصاوير حيوانات و اسامي شهرها دادند . اين نمونه اي از انواع تمرين هاي يادگيري حفظي است كه در آن استفاده از مقدار صحيح متيل فنيدات بر اثر تقويت قدرت تمركز حواس و دقت به تسهيل يادگيري بسياري ازكودكان بيش فعال منجر مي شود تمرين مورد نظر را تحت دوگونه شرايط يك بار پس از استعمال متيل فنيدات و يك بار پس از استعمال پلاسيبو ، به هردوگروه كودكان مورد مطالعه دادند . روز بعد كودكان را بازهم تحت شرايط استفاده از دارو و پلاسيبو براي پي بردن به ميزان يادآوري مطالبي كه قبلا يادگرفته بودند امتحان نمودند . استفاده از يك طرح پژوهشي متقاطع چهار تركيب مختلف از حالات و شرايط حاكم بر يادگيري و يادآوري به دست داده بود . اين چهار حالت عبارت بودند از دارو – دارو پلاسيبو تحت همان حالات يا شرايط واحد ، دارو – پلاسيبو – دارو ، تحت شرايط و حالات متفاوت . مقايسه اين چهار حالت براي دوگروه كودك مورد مطالعه تأثيرات جالب توجهي را نشان داد . درباره كودكان بيش فعال ، يادگيري اوليه بر اثر استفاده از دارو و تسهيل شده بود . به عبارت ديگر ، اين كودكان پس از صرف متيل فنيدات فهرست مطالب حفظ كردني را با اشتباهات كمتري يادگرفتند تا پس از صرف پلاسيبو ، كودكان غير بيش فعال ( گروه گواه ) ، از سوي ديگر ، از استعمال دارو بهره اي نبردند . در واقع يادگيري آنها پس از صرف دارو اندكي از يادگيري بعد از صرف ماده پلاسيبو بدتر بود . از آنجا كه گروه كودكان گواه دچار مشكلات يادگيري بودند بدون آنكه بيش فعال باشند ، نتايج حاصله از لحاظ عمل پزشكاني كه به كودكان داراي مشكل يادگيري ، صرف نظر از بيش فعال بودن يا نبودن آنان داروهاي محرك دستگاه اعصاب مركزي را تجويز مي كنند ، درخور توجه است . تأثير متكي به حالت بدني در روز بعد كه آزمون هاي حفظ و يادآوري را به كودكان دادند نمودار گشت . در مورد كودكان بيش فعال ، مطالبي كه تحت شرايط استفاده از دارو يادگرفته شده بودند تحت همان شرايط سريع تر از شرايط استفاده از پلاسيبو از نو يادگرفته شدند ، در حالي كه مطالب يادگرفته شده تحت شرايط استفاده از پلاسيبو تحت همان شرايط سريع تر از شرايط استفاده از دارو از نو حفظ شدند . سهولت مشهود در يادگيري مجدد مطالبي كه قبلا يك بار يادگرفته شده اند معياري از ميزان نگه داري مطالب يادگرفته شده است وبه عنوان نوعي آزمون حافظه از آن استفاده مي شود . توجه به اين نكته حائز اهميت است كه استفاده ازگروه گواه پلاسيبو به ما اجازه مي دهد تا توضيح ديگر اين مشاهدات را كه طبق آن استفاده از دارو صرفا قدرت تمركز حواس و دقت كودك بيش فعال را هم در تمرين يادگيري اوليه و هم در امتحان حفظ و نگه داري مطالب يادگرفته شده افزايش داده است رد كنيم . چون فهرست مطالب يادگرفتني ، صرف نظر از نوع شرايط حاكم ، برحسب همان معيار واحد در دو آزمايش متوالي بدون اشتباه حفظ شده بودند ، تأثير تسهيل كننده كلي دارو اقتضا مي كرد كه ، صرف نظر از شرايط حاكم بريادگيري مطالب در روز قبلي ، آزمايش مجدد تحت شرايط استفاده از دارو به كاركرد بهتري منجر شده باشد تا آزمايش مجدد تحت شرايط پلاسيبو ، نمرات اشتباه كودكان متعلق به گروه گواه در آزمون هاي نگه داري با ديگر آثاري از تأثير منفي دارو روي كاركرد افراد نشان مي داد ولي هم اين آمار و هم علائم حاكي از وابستگي به حالت بدني درمورد گروه گواه از لحاظ آماري فاقد اهميت و معني بودند . به اين ترتيب ، كودكان بيش فعال داراي مشكلات يادگيري وكودكان مبتلا به مشكلات يادگيري ولي غير بيش فعال نتايج متفاوتي را ارائه دادند . اين نتايج حاكي از آن است كه به هنگام تصميم گيري درباره معالجه با داروهاي محرك دستگاه اعصاب مركزي ، اين دوگروه ازكودكان را بايد به عنوان اعضا جمعيت هاي متفاوت تلقي نمود . حتي در ميان كودكان بيش فعال ، سوانس و كينسبورن ( 1976 ) به بيش از 25 درصد افراد برخوردند كه استفاده از دارو به يادگيري اوليه آنان صدمه زده ولي يادگيري مجدد آنان را تسهيل نموده بود . بنابراين يادگيري متكي بر حالت بدني ، حتي در ميان كودكان بيش فعال ، پديده عام و همه جايگيري نيست . ( پروفسور آلن . ا . راس ، اختلالات رواني كودكان ، ترجمه ي دكتر امير هوشنگ مهريار تهران ، انتشارات رشد ، 1370 ، صفحه 442 – 443 – 444 ) . در مطالعه اي كه توسط اوليري ، پلهم ، روز نهادم و پرايس ( 1976 ) گزارشي داده شده است . نه كودك بيش فعال را به مدت ده هفته از طريق يك برنامه پاداش خانگي كه توسط معلمين كلاس هاي معمولي آنان اداره مي شد شركت درمان قرار دادند . از هشت كودك بيش فعال ديگر به عنوان گروه گواه ( كنترل ) استفاده شد . رفتار اين كودكان ، هم قبل از درمان و هم بعد از آن ، با استفاده از شكل خلاصه شده يك شاخص ارزشيابي معلمين كه كانرز ( 1969 ) درست كرده و نيز با استفاده از يك شاخص ارزشيابي رفتارهاي مسئله آسا كه بطور فردي براي هريك ازكودكان تهيه شده و ميزاني از درجه شدت چهار يا پنج شكل رفتاري نشان داده شده توسط هركودك را بيان مي كرد ارزشيابي نمودند . كودكان مورد مطالعه اوليه ي و همكاران او از لحاظ هوش در سطح متوسط قرار داشتند ولي هفت نفر از نه كودك گروه درمان در تست هاي پيشرفت درسي پايين تر از متوسط نمره آورده بودند . هيچيك از اين كودكان آثاري از صدمه مغزي نشان نمي دادند و هيچ كدام از آنان در موقع انجام تحقيق براي معالجه بيش فعالي از دارو استفاده نمي كردند . برنامه درماني روي تقويت و تحكيم رفتارهاي مطلوب از قبيل تمام كردن تكاليف رياضي ، كمك كردن به كودك ديگر در انجام يك پروژه كلاسي ، دعوا نكردن ، و آوردن تكاليف خانگي انجام داده شده به مدرسه متمركز بود . اين نكته شايان توجه است كه ايجاد رفتارهاي مستقيما مغاير با بيش فعالي نظير ساكت نشستن ، درجاي خود تكان نخوردن ، يا متمركز كردن حواس روي كار بخصوصي به عنوان هدف هاي مستقيم درمان انتخاب نشده بودند . برنامه درماني مستلزم مشاركت معلم و پدر و مادر و كودكان بود . معلم كلاس هر روز هدف هاي رفتاري كودك را تعيين مي نمود و كوشش هاي او را در جهت رسيدن به اين هدف ها مورد تشويق قرار مي داد . در پايان روز ، معلم گزارشي از پيشرفت رفتاركودك در جهت هدف هاي تعيين شده تهيه مي كرد و اين گزارش هاي روزانه را براي والدين كودك ، كه مسئووليت پاداش دادن به پيشرفت كودك در جهت اهداف تعيين شده بر عهده آنان بود ، مي فرستاد . نقش پدر و مادر در اين برنامه در ضمن جلسه اي كه در آنان درمان با درمانگر داشتند به آنان توضيح داده شده بود . پاداش هاي مناسب هركودك در طي همين جلسه انتخاب شده بودند ولي براساس تماس هاي تلفني با والدين در صورت لزوم اين پاداش ها را عوض مي كردند . انتخاب نوع پاداش ها و ارائه مرتب ويكسان آنها توسط پدر و مادر كودك شايد مهمترين عنصر اين برنامه درماني باشد . اوليري و همكاران او ( 1976 ) اشاره مي كنند كه برنامه پاداش واحدي در مورد همه كودكان مؤثر نخواهد بود . هرگاه روش خاصي نتواند تغيير چشمگيري در رفتاركودك ايجاد كند ، بايد برنامه پاداش را تغيير داد . به گفته آنان ، دامنه پاداش هاي ممكن را فقط محدوديت هاي ناشي از واقعيت هاي محيطي و قدرت ابتكار و نوآوري درمانگر محدود سازد . در مورد كودكان بيش فعال مورد مطالعه ، به نظرمي رسد كه برنامه پاداش كاملا مؤثر بوده است . در آغاز برنامه بين كودكان مورد درمان وكودكان متعلق به گروه گواه از لحاظ ميانگين نمرات بيش فعالي خواه در تست كانرز و خواه در تست رفتارهاي مسئله آسا تفاوتي وجود نداشت . هنگامي كه اين دو تست پس از ده هفته درمان مجددا داده شدند ، بين دو گروه درمان وگواه درهر دو وسيله اندازه گيري بهبود معني داري ( 5 00 /0 < P ) را در فاصله قبل و بعد از درمان نشان داد . در شاخص كانرز هر دوگروه بهبود معني داري ( 5 00 / 0 < P ) نشان مي دادند ولي نمرات كودكان درمان شده در دفعه بعد از درمان بطور معني داري ( 66 0 /0 < P ) از نمره گروه گواه پايين تر بود . ( پروفسور آلن . ا . راس ، اختلالات رواني كودكان ، ترجمه دكتر امير هوشنگ مهريار ، تهران ، انتشارات رشد ، 1370 ، صفحه 453 – 454- 455 ) . در تحقيقي ديگر ورلند ( 1976 ) تأثير انواع مختلف وافرستي يا اطلاع از نتايج را روي رفتاركودكان عادي بيش فعال بررسي كرد . ورلند مدت زماني راكه هركودك صرف كار بخصوصي مي كرد و نيز ميزان صحت كار او را يادداشت نمود. نتايج مطالعه نشان داد كه استفاده از وافرست منفي به صورت ايجاد يك صوت بلند نامطبوع در مواردي كه كودك از انجام كار مورد نظر غفلت مي كرد باعث افزايش مدت زمان مصرف شده دركار مزبور مي شد . ولي وافرست منفي ، در عين بالا بردن مقدار رفتار مربوط به كار ، از دقت و صحت كار انجام داده شده كاسته بود ، سرزنش كردن يا تنبيه نمودن كودكان بيش فعال به خاطر عدم توجه به كاري كه بايد انجام دهند ممكن است مقدار وقتي راكه صرف آن كار مي كنند افزايش دهد ، ولي به نظر مي رسد كه اين افزايش كمي به قيمت كيفيت و چگونگي انجام كار بدست مي آيد . ( پروفسور آلن . ا . راس ، اختلالات رواني كودكان ، ترجمه ي دكتر امير هوشنگ مهريار تهران ، انتشارات رشد ، 1370 ، صفحه 465 ) . در مطالعه اي ديگر كه توسط زنتال و زنتال ( 1976 ) صورت گرفت نشان داده كه عامل ايجادكننده رفتار بيش فعالي ممكن است تحريك حسي كمتر از حد باشد نه تحريك حسي بيش از حد . ( پروفسور آلن . ا . راس ، اختلالات رواني كودكان ، ترجمه ي دكتر امير هوشنگ مهريار ، تهران ، انتشارات رشد ، 1370 ، صفحه 466 ) . اهداف تحقيق هدف كلي از اين پژوهش بررسي رابطه بين اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي كودكان مدارس ابتدايي با اشتغال مادران در خارج از خانه مي باشد . اهداف جزئي 1- مشخص نمودن افراد داراي اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي در بين دانش آموزان مدارس ابتدايي . 2- مشخص نمودن وضعيت اشتغال مادران آنها . 3- توصيف نمرات دانش آموزان مدارس ابتدايي شهرستان خمين و مقايسه نمرات افراد داراي مادران شاغل و غيرشاغل و همچنين ايجاد انگيزه بيشتر جهت پژوهش هايي از اين نمونه . 4- زمينه ي را فراهم كنيم براي اجراي تحقيقات آينده و در نهايت به عنوان يك فاكتور بهداشتي در جهت پيش گيري يا به حداقل رساندن اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي در جوامع و گروه هاي بخصوص در بين دانش آموزان سوالات تحقیق آیا بين اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي و اشتغال مادران در خارج از خانه رابطه معناداري وجود دارد؟ آیا ميزان اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي در بين كودكان داراي مادران غير شاغل بيشتر از كودكان داراي مادران شاغل است؟ فرضيه بين اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي و اشتغال مادران در خارج از خانه رابطه معناداري وجود دارد . ميزان اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي در بين كودكان داراي مادران غير شاغل بيشتر از كودكان داراي مادران شاغل است . روش تحقيق در اين پژوهش از روش توصيفي استفاده شده و انتخاب اين روش به دليل ماهيت موضوع تحقيق و اهداف تحقيق بوده است . جامعه و نمونه آماري جامعه آماري مورد بررسي در اين تحقيق شامل كليه مدارس ابتدايي شهرستان خمين مي باشد كه جمعا داراي 8421 نفر دانش آموز مي باشد . نمونه آماري هم شامل 6 مدرسه ( كه سه مدرسه دخترانه و سه مدرسه هم پسرانه ) مي باشد . و در هر مدرسه روي 10 نفر آزمون اجرا شد كه جمعا نمونه ما داراي 60 دانش آموز مي باشد ( كه 30 نفر داراي مادران شاغل و 30 نفر داراي مادران غير شاغل است ) . روش نمونه گيري روشي كه به كمك آن نمونه گيري انجام شده است . روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي بوده است . دليل انتخاب اين روش بدين جهت بوده است كه جامعه آماري مورد نظر خيلي وسيع و گسترده بوده و انتخاب گروهي از افراد امكان پذير و آسان تر از انتخاب اعضاي كل جامعه است . كه در اين تحقيق ابتدا كليه مدارس ابتدايي در نظر گرفته شده است بعد از بين آنها 6 مدرسه كه سه مدرسه آن دخترانه و سه مدرسه ديگر پسرانه بود انتخاب شد و روي هم رفته 10 نفر كه 5 نفر از آنها داراي مادران شاغل و 5 نفر ديگر داراي مادران غير شاغل بودند پرسش نامه اي براي اندازه گيري اختلال كمبود توجه / بيش فعالي اجرا شد . ( كه جمعا 60 نفر كه 30 نفر داراي مادران شاغل و 30 نفر داراي مادران غير شاغل بودند ) . ابزار جمع آوري اطلاعات از آنجا كه روش تحقيق روش توصيفي مي باشد و يكي از راههاي جمع آوري اطلاعات روش پرسشنامه مي باشد لذا در اين تحقيق از پرسشنامه يا مقياس درجه بندي كانرز استفاده شده. روش آماري به منظور تجزيه و تحليل اطلاعات در اين تحقيق از آزمون T استودنت گروههاي مستقل استفاده شده است . میانگین گروه اول ( شاغل) = میانگین گروه دوم ( غیر شاغل) = مجموع مجذور انحراف نمرات از میانگین برای گروه اول = مجموع مجذور انحراف نمرات از میانگین برای گروه دوم = اندازه ی گروه های اول و دوم = برنامه زمانبندی شده انجام پایان نامه: ردیفمراحل انجام پژوهشمدت زمان لازم بر حسب ماهتاریخ شروع این مرحلهتاریخ اتمام این مرحله1 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      2 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      3 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      4 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      5 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      6 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       تاریخ احتمالی دفاع از پایان نامه: منابع: - آلن . ا . راس ، اختلالات رواني كودكان ، ترجمه ي دكتر امير هوشنگ مهريار با همكاري فريده يوسفي ، تهران ، انتشارات رشد ، 1370 . 2- افروز ، غلامعلي ، روان شناسي و آموزش و پرورش كودكان استثنايي ، تهران ، دانشگاه تهران ، 1379 . 3- پل اچ دوركين ، مشكلات يادگيري و رفتاري دانش آموزان ، ترجمه ي پرويز صالحي ، نشر و تبليغ بشري ، 1376 . 4- جوداگلاس ، اصلاح رفتاركودكان ، ترجمه ي سياووش جمالفر ، تهران ، نشرويرايش ، 1376 . 5- جوداگلاس ، مشكلات رفتاري كودكان ، ترجمه ي مهشيد ياسايي ، تهران ، نشر مركز ، 1376 . 6- ساروخاني ، باقر ، مقدمه اي بر جامعه شناسي خانواده ، تهران ، نشر سروش ، 1373 . 7- سگالن ، مارتين ، جامعه شناسي تاريخي خانواده ، ترجمه حميد الياسي ، تهران ، نشر مركز ، 1370 . 8- شيخي ، محمد تقي ، جامعه شناسي زنان و خانواده ، تهران ، ناشر : شركت سهامي انتشار ، چاپ اول 1380 . 9- عليزاده ، حميد ، اختلال نارسايي توجه / فزون جنبشي ، تهران ، انتشارات رشد ، 1383 10- فردوسي ، سيما ، نقش تعاملات درون خانواده در بهداشت رواني ، خلاصه مقالات همايش نقش و جايگاه فرهنگ و هنر در بهداشت رواني ، تهران ، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي ، 1376 . 11- نلسون ، ريتاويكس ، ايزرائيل ، آلن سي ، اختلال هاي رفتاري كودكان ، ترجمه ي محمد تقي منشي طوسي ، مشهد ، آستان قدس رضوي ، 1371 . 12- نورائي ، مهرداد ، مجله علوم روان شناختي ، دوره سوم ، زمستان 1383 ، شماره 12 . 13- بررسي وضعيت اشتغال جوانان ، پژوهش و تحقيق سازمان ملي جوانان ، تهران ، ناشر : مؤسسه فرهنگي اهل قلم ، زمستان 1381 .

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته