دانلود پروپوزال روانشناسی در مورد هوش هیجانی، پرخاشگری و فرزند پروری (docx) 24 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 24 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
فرم پيشنهاد تحقيق
پاياننامهی دوره کارشناسی ارشد
عنوان: رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری
دانشجو:
شماره دانشجویی:نام دانشجو:نام خانوادگی دانشجو:جنسیت:زن مردگروه عمده تحصیلی:پزشکی علوم انسانی علوم پایه فنی و مهندسی کشاورزی و دامپروری هنررشته تحصیلی:روانشناسی گرایش بالینیزمان ورود به مقطع جاری: نیمسال اول نیسمال دوم سال تحصیلی 9- 139زمان اخذ واحد پایان نامه:نیمسال اول نیسمال دوم سال تحصیلی 9- 139شماره تماس مستقیم:مشخصات استاد راهنما:مشخصات استاد مشاور(انتخاب استاد مشاور در شرایط خاص با تأیید شورای پژوهشی) :نام:نام:نام خانوادگی:نام خانوادگی:شماره شناسنامه:شماره شناسنامه:سال صدور:سال صدور:استان محل تولد:استان محل تولد:شهرستان محل تولد:شهرستان محل تولد:کد ملی:کد ملی:مرتبه علمی:مرتبه علمی:
مقدمه:
در متون اسلامی سبک های فرزندپروری فعالیتی پیچیده شامل رفتارها، آموزشها، تعامل ها و روش هایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد. از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجا که یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است. امام صادق (ع) سه حق را بر پدر لازم می دانند که یکی جدیت در تربیت اوست. ایشان می فرمایند: فرزند بر پدر سه حق دارد؛ انتخاب همسر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او و جدیت در تربیت فرزند (بیرامی، بهادری و خسروشاهی، 1389).
از نظر تاریخی مدارس همواره بر آموزش تحصیلی كودكان، تقویت مهارت های آنها در خواندن، نوشتن و حساب كردن متمركز بوده اند، اما امروزه متخصصان آموزش و پرورش دریافته اند كه چالش های عصر جدید و خواست های كنونی جامعه، نیازمند مهارت های افزوده ای در حیطة آگاهی هیجانی، تصمیم گیری، تعارض اجتماعی و حل تعارض اند (نیکوگفتار، 1388). بارها اصطلاح پرخاشگری را شنیده ایم، اما هنگامی كه می خواهیم آن را تحلیل یا تعریف كنیم كاری بسیار مشكل است و این اصطلاح مبهم به نظر می رسد، كشتارهای دسته جمعی، قتل های انفرادی، تجاوز، تبعیض، محروم كردن از حقوق اولیه، همه گویای چهرة زشت و خشن انسان نسبت به همنوعان خود است (کریمی، 1385). نتایج پژوهش ها نشان داده است كه پرخاشگری از شاخص های مهم پاره ای از اختلالات روانی مانند اختلال سلوك و اختلال شخصیت ضداجتماعی به شمار می آید. همچنین رفتار پرخاشگرانه با بیماری های جسمانی مانند بیماری قلب و عروق و سردرد تنشی نیز در ارتباط است. علاوه بر این، پژوهش های دیگر نشان می دهد كه افراد پرخاشگر نسبت به سایرین از نظر شیوة تفكر متفاوت هستند، آنها راهبردهای مثبت كمتری نسبت به افراد دیگر ارائه می دهند، بیشتر اطمینان دارند كه راهبرد پرخاشگرانه سازگارانه تر است و این طور قضاوت می كنند كه راهبردهای پرخاشگرانه كمتر باعث آسیب می شود (عارفی و رضویه، 1388).
پرخاشگری یكی از مسائل مهم در دوران دانش آموزی است و به عنوان یك مشكل شدید و رو به افزایش در میان نوجوانان و جوانان شناخته شده است. در حال حاضر پرخاشگری یك مسألة اجتماعی و یكی از موضوعات اساسی بهداشت روانی به حساب می آید. مشاهده جهان اطراف نشان می دهد كه این مشكل رفتاری در بین همة انواع جانداران، طبقات اجتماعی- اقتصادی و مراحل مختلف سنی دیده می شود. مسائل مرتبط با خشم مانند رفتارهای مقابله ای، خصومت و پرخاشگری از علل اصلی مراجعة نوجوانان و جوانان به مراكز مشاوره و روان درمانی است (سوخودولسكی و همکاران، 2008). عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینكه باعث ایجاد مشكلات بین فردی و جرم و بزه و تجاوز به حقوق دیگران می شود، ممكن است درون ریزی شود و باعث انواع مشكلات جسمی-روانی مثل زخم معده، سردردهای میگرنی و افسردگی گردد (نیكولسون، 2013).
اگر چه انسان در حوزه های مختلف با مسائل متنوعی رو به رو است با این حال می توان اصولی كلی را در نظر گرفت كه تقریباً در هر نوع مسائلی كاربرد دارد و شامل مجموعة پیچیده ای از مؤلفه های شناختی، رفتاری و نگرشی و فرایندهای چندمرحله ای است. هوش هیجانی نوعی پردازش اطلاعات هیجانی است كه شامل ارزیابی صحیح، بیان مناسب و تنظیم سازگارانة هیجان می شود. همچنین هوش هیجانی به طور گسترده ای به عنوان ظرفیت درك و كنترل هیجانات خود و دیگران تعریف می شود.
نظریة هوش هیجانی دیدگاه جدیدی دربارة پیش بینی عوامل مؤثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی را فراهم می كند. با توجه به اینكه پرخاشگری نوعی، هیجان محسوب می شود و یكی از مؤلفه های هوش هیجانی مدیریت هیجانات است به نظر می رسد با استفاده از آموزش هوش هیجانی و بکارگیری سبک های فرزندپروری، بتوان پرخاشگری را در افراد مهار كرد. ارتباط هوش هیجانی با عملكرد بهتر و موفق تر در محیط های تحت تنیدگی و همراه با فشار روانی اجتماعی نشان داده شده است. این پژوهش هم بدنبال مطالعه سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر است.
بیان مسأله
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی از مشخصات بارز اختلال سلوك در كودكان از پرخاشگری و ناسازگاری در روابط بین فردی نام می برد كه مشكلات رفتاری بین فردی، رفتاری و هیجانی مختلفی را برای این كودكان و خانواده های آنان ایجاد می كند. روانشناسان اجتماعی پرخاشگری را به صورت آسیب رساندن عمدی به دیگران و خشونت را نیز مبادرت كنشی عمدی برای آسیب رساندن جسمانی به دیگران تعریف می کنند (فرجاد و محمدی اصل، 1387). دلوکیو و الیوی (2005) پرخاشگری را رفتار قابل مشاهده كه به قصد آسیب رساندن به دیگران باشد، تعریف می کند. رفتارهای ضداجتماعی و پرخاشگری در زمرة شایع ترین علل ارجاع كودكان و نوجوانان به كلینیك های بهداشت روانی هستند. عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینكه می تواند موجب ایجاد مشكلات بین فردی و جرم شود، درون ریزی را نیز به همراه دارد و موجب بروز انواع مشكلات جسمی و روانی، مانند زخم معده، سردرد و افسردگی می شود. ماتسون (2007) معتقد است كه انواع شدید مشكلات رفتاری می تواند بسیار خطرناك باشد. به رشد شخصی صدمه بزند، فرصت های یادگیری و رفتار سازگارانه را كاهش داده و سرانجام كیفیت زندگی شخصی را تحت تأثیر قرار دهد. رفتار پرخاشگرانة دوران كودكی می تواند به عنوان یك عامل پیش بینی كننده برای بزهكاری، سوء مصرف مواد، افسردگی، افت تحصیلی و ... باشد. شواهد نشان می دهد كه رفتار ضداجتماعی دوران خردسالی با ناتوانی های دوران بزرگسالی در ارتباط است (به نقل از دان و فایت، 2010).
دیدگاه های نظری، عوامل مختلفی را در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر می دانند. فابیان (2010) ارتباط بین اختلالات عصب شناسی و عصب روانشناختی، و پرخاشگری و خشونت را شایان توجه می داند. مك اندرو (2009) نقش و مقدار ترشح هورمون ها در بروز رفتارهای پرخاشگرانه را مؤثر می داند. از نظر دانگجوسو و همکاران (2008) تعاملات نامناسب بین سیستم های سروتونین و دوپامین در كرتكس پیشانی احتمالاً ساز و كار مهمی است كه ارتباط بین پرخاشگری تكانشی و اختلالات پیرو آن را به دنبال دارد. دیدگاه یادگیری اجتماعی عوامل مختلفی مانند تجربه های گذشتة فرد، پاداش هایی كه از تجربه های گذشته یا حال نصیب افراد می شود و مشاهدة رفتار دیگران را در بروز پرخاشگری مورد توجه می دانند (به نقل از ریچاردسون و هاموگ، 2007).
هوش هیجانی آخرین و جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط بین تعقل و هیجان است. علی رغم دیدگاه ها، نگاه واقع بینانه به ماهیت انسان نشان می دهند که انسان برای سازگاری و چالش در زندگی به عملکرد منسجم قابلیت های هیجانی و منطقی وابسته است. در برخی مواقع محققان ادعا می کنند که خود آگاهی و زندگی درونی به طور چشم گیری توسط تجربه های هیجانی مشخص می شود، لذا هوش هیجانی می تواند با مشکلات هیجانی زیادی که ریشه در تجارب میان فردی و درون فردی دارند، مرتبط باشد (آستین و همکاران، 2005).
اهمیت و ضرورت تحقیق
خانواده به عنوان اولین کانون اجتماعی، عوامل مختلفی دارد که یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد فرزندان بویژه رشد روانی آنها، چگونگی روش های تربیتی والدین در چارچوب خانواده است. روش تربیتی والدین در تکوین شخصیت و هم چنین سازگاری آنان با وضعیت مختلف اجتماعی مؤثر است. روابط مطلوب میان والدین و فرزندان در سلامت روان فرزندان تأثیر فراوان دارد. ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال ها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. در متون اسلامی نیز فرزندپروری فعالیتی پیچیده شامل رفتارها، آموزش ها، تعامل ها و روش هایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد. از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجا که یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است (پرچم و همکاران، 1391). هوش هیجانی، تركیب عاطفه با شناخت و هیجان با هوش است. بنابراین می تواند در توانایی به كارگیری هیجان ها به منظور كمك به حل مشكلات و داشتن زندگی اثر بخش باشد. شناخت احساسات و توانایی ها را می توان در برانگیختن خودمان و دیگران استفاده كنیم و بدانیم آیا این هیجان ها و عواطف موجب تسهیل یا مانع برقراری تعامل با دیگران می شود (گلمن، 2009).
شیوه های فرزندپروری را می توان مجموعه ای از رفتارها دانست که تعاملات والد- فرزند را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند. بامریند (1991) که مطالعات طولی برجسته ای را با مشاهده تعامل های والدین با فرزندان خود انجام داد، شیوه های فرزندپروری را شامل رفتارهای گوناگون متنوع و بهنجار و طبیعی می داند. بامریند دریافت که شیوه های مختلف فرزندپروری والدین در دو بعد با یکدیگر تفاوت دارند. بعد اول توقع و کنترل و بعد دوم پذیرندگی و اجابت کنندگی می باشد. ترکیب گوناگون دو بعد توقع/ کنترل و پذیرندگی/ اجابت کنندگی چهار شیوه فرزندپروری را به وجود می آورد که پژوهش بامریند بر سه شیوه آن متمرکز است؛ مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیرانه. چهارمین شیوه یعنی شیوه کناره گیر (مسامحه کار) را محققان دیگری مورد مطالعه قرار داده اند. سبک مقتدرانه با پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب مشخص می شود. سبک مستبدانه از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین و از نظر کنترل اجباری بالا و از نظر استقلال دادن پایین است. والدین با سبک فرزندپروری سهل گیرانه روش مهرورز و پذیرا را نشان داده، متوقع نیستند و کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند. این والدین به فرزندان خود اجازه می دهند تا در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی اگر هنوز قادر به انجام این کار نباشند. بامریند دریافت که مطلوب ترین نتایج تحولی که سبب سازگاری های مختلف در فرزندان در رشد همه جانبه آنان می شود، با شیوه فرزندپروری مقتدرانه والدین در ارتباط است (به نقل از برنز، 2006).
پرخاشگری رفتاری اجتناب ناپذیر یا تغییرناپذیر نیست، برعكس چون ناشی از تعامل پیچیدهای بین رویدادهای بیرونی، شناخت ها و ویژگی های شخصی است، می توان آن را پیشگیری كرد یا كاهش داد. روش های مختلفی برای پیشگیری و كنترل پرخاشگری پیشنهاد شده است كه از آن جمله می توان به درمان اختلالات عصبی و عصب روانشناختی، اصلاح عادت غذایی افراد، از بین بردن زمینه های ناكامی و حضور الگوهای غیرپرخاشگرانه اشاره کرد. میر و همکاران (2008) نقش مداخله های شناختی، دارلی و همكاران (2000) نقش تنبیه و كارمانز و همكاران (2003) بخشایش را در کاهش پرخاشگری مؤثر می دانند (آقایی نژاد و همکاران، 1392).
با توجه به مطالب فوق، این پژوهش هم با هدف مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در نوجوانان دختر شهرستان سیاهکل به اجرا در می آید. در همین رابطه سازمان ها، افراد حقیقی و حقوقی مختلفی از یافته های این تحقیق بهره مند خواهند شد که از آن جمله می توان به؛ سازمان های روانپزشکی، بهزیستی، آموزش و پرورش، مدیران، دانشجویان، معلمان، اولیاء دانش آموزان و کلیه افرادی که علاقه مند به کسب آگاهی در زمینه موضوع پژوهش هستند اشاره کرد.
پیشینه تحقیقات
تحقیقات داخلی
- حبیبی و همکاران (1393) در تحقیقی با عنوان «اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر راهبردهای مقابله با تنیدگی در افراد با آسیب بینایی» نتیجه گرفتند که؛ آموزش هوش هیجانی راهبرد مقابله ای اجتناب مدار و خرده مقیاس های آن، توجه برگردانی و سرگرمی اجتماعی را به طور معنی داری کاهش داد، اما بر راهبردهای مقابله ای تکلیف مدار و هیجان مدار تأثیر معنی داری نداشت.
- اقدسی و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «مقایسة شیوه های فرزندپروری والدین نوجوانان پسر بزهكار و عادی » نتیجه گرفتند که؛ بین شیوه های فرزندپروری والدین نوجوانان بزهكار و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. والدین مسامحه كار بیشترین فرزندان بزهكار را دارند و والدین مقتدر بیشترین فرزندان سالم را تربیت كرده اند.
- خانجانی و محمودزاده (1392) در تحقیقی با عنوان «مقایسه شیوه های فرزندپروری و اختلالات رفتاری کودکان مادران شاغل و غیرشاغل» نتیجه گرفتند که؛ کودکان مادران شاغل و غیرشاغل از نظر مشکلات رفتاری تفاوت معناداری با هم نداشتند. مادران خانه دار به طور معناداری شیوه تربیتی مقتدرانه تری از مادران شاغل داشتند. ولی در شیوه فرزندپروری آزادگذاری و استبدادی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد.
- شریفی درآمدی و همکاران (1392) در پژوهشی تحت عنوان «تأثیر آموزش هوش هیجانی بر خودکارآمدی مادران کودکان فلج مغزی در شهر اصفهان» که بر روی 50 نفر از مادران دارای کودکان فلج مغزی برای سنجش خودکارآمدی انجام شد از پرسشنامه خودکارآمدی شرر استفاده گردید و پس از آموزش هوش هیجانی نتایج زیر حاصل گردید که، نمرات پیش آزمون خودکارآمدی تفاوت معناداری بین میانگین های پس آزمون خودکارآمدی دو گروه گواه و آزمایش از مادران کودکان فلج مغزی مشاهده شد.
- فرامرزی و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «مقایسه سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان عادی و دانش آموزان با اختلال یادگیری» نتیجه گرفتند که؛ در دو سبک دلبستگی ایمن و ناایمن دوسوگرا بین دو گروه عادی و با اختلال یادگیری تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین در دو شیوه فرزندپروری سهل گیرانه و مقتدرانه بین دو گروه عادی و با اختلال یادگیری تفاوت معناداری دیده شد.
- گنجه و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله و هوش هیجانی در کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر دبیرستانی» نتیجه گرفتند که؛ آموزش هر دو روش حل مسأله و هوش هیجانی به طور معنی داری با کاهش میزان پرخاشگری در بین دانش آموزان پسر ارتباط داشت. همچنین در خرده مقیاس های پرخاشگری نیز گروه ها با هم مقایسه شدند و نتایج داده های پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که در مقایسه دو نوع روش آموزشی در خرده مقیاس ها تفاوت معنی دار بود.
- صادق خانی و همکاران (1391) در تحقیقی با عنوان «مقایسۀ شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان پسر 7 تا 9 سال دورة ابتدایی با اختلال لجبازی- نافرمانی و عادی در شهرستان ایلام» نتیجه گرفتند که؛ بین شیوه های فرزندپروری مادران گروه های پژوهش در الگوهای تربیتی تفاوت معنی دار وجود دارند. مادران کودکان با سبک مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیرانه نسبت به مادران کودکان عادی بیشتر از شیوة فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه و کمتر از شیوة فرزندپروری مقتدرانه استفاده می کنند.
- مداحی و همکاران (1390) در تحقیقی با عنوان «بررسى تعامل رفتار سازشى و شیوه هاى فرزندپرورى» نتیجه گرفتند که؛ بین سن استقلال آموزى با رفتار سازشى رابطه اى وجود ندارد. بین سن تسلط آموزى با رفتار سازشى رابطه منفى معنادار وجود دارد. بین سن مراقبت آموزى با رفتار سازشى رابطه اى معنادار وجود نداشت و در نهایت بین سه خرده مقیاس شیوه هاى فرزندپرورى با رفتار سازشى رابطه اى منفى و معنادار مشاهده شد. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین سه خرده مقیاس شیوه هاى فرزندپرورى، تسلط آموزى پیش بینی کننده قوى ترى براى رفتار سازشى است. زیرا تغییرى به اندازه یک انحراف معیار در متغیر تسلط آموزی موجب تغییر در رفتار سازشى شد.
- احمدی رق آبادی (1389) در پژوهش خود تحت عنوان «ارتباط هوش هیجانی با خودکارآمدی» به این نتیجه رسید که؛ مولفه های درون فردی و کنترل تنیدگی و سازش پذیری و خلق کلی بر خودکارآمدی تأثیر دارد. اما مؤلفه بین فردی که شامل خرده مقیاس های (مسئولیت پذیری، اجتماعی و همدلی) است بر خودکارآمدی دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر رشت بی تأثیر بوده است.
- عسگری و همکاران (1389) در تحقیقی با عنوان «مقایسه میزان اضطراب، افسردگی و پرخاشگری نوجوانان با توجه به سطوح پراشتهایی روانی» نتیجه گرفتند که؛ بین نوجوانان با سطح پایین پراشتهایی روانی و نوجوانان با سطح بالای پراشتهایی روانی از لحاظ اضطراب، افسردگی و پرخاشگری این نوجوانان تفاوت معنی داری وجود دارد.
- محمدی (1389) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی رابطه هوش هیجانی و فرسودگی شغلی در بین دبیران دوره متوسطه شهرستان رشت» انجام شده بود. برای این منظور 280 نفر از دبیران مشغول به كار 26 نفر مرد 154 نفر زن با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب و به وسیله پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاك و پرسشنامه هوش هیجانی بار– ان مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد كه؛ بین هوش هیجانی و فرسودگی شغلی معلمان رابطه منفی معنادار و همچنین بین هوش هیجانی و ابعاد خستگی هیجانی و فقدان موفقیت فردی رابطه منفی معناداری وجود دارد. علاوه بر این نتایج پژوهش نشان دادند كه مؤلفه های هوش هیجانی (مؤلفه بین فردی، دورن فردی، توان سازگاری، كنترل استرس و خلق عمومی) رابطه منفی با فرسودگی شغلی دارند و پیش بینی كننده های مناسبی برای آن می باشند.
- نقدی و همکاران (1389) در تحقیقی با عنوان «اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر پرخاشگری دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان» نتیجه گرفتند که؛ آموزش هوش هیجانی می تواند بر کاهش پرخاشگری تأثیر داشته باشد. آموزش هوش هیجانی بر پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری کلامی و خشم تأثیر داشت، اما خصومت را در دانش آموزان کاهش نداد.
- کباسی زاده (1387) تحقیقی با عنوان «سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی» انجام داده و به این نتیجه رسید که؛ هر چه افراد از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشند سازگاری اجتماعی بیشتری در طول زندگی نسبت به سایر افراد دارند.
- رق آبادی (1386) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی ارتباط هوش هیجانی و بهداشت روانی در دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهرستان رشت» نتیجه گرفت كه؛ هوش هیجانی و مؤلفه های آن با بهداشت روانی ارتباط دارد. ولی رابطه معناداری بین هوش بین فردی و بهداشت روانی به دست نیامد و این كه هوش هیجانی می تواند پیش بینی كننده ای برای بهداشت روانی باشد.
- علی پور (1386) پژوهشی را تحت عنوان «بررسی هوش هیجانی مجرمان زندانی و افراد عادی و رابطه آن با سلامت روان» انجام بود. نمونه مورد مطالعه 73 نفر مجرم زندانی و 73 نفر غیرزندانی (12 مرد و 34 زن) بودند كه گروه نمونه زندانیان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از زندان های استان گیلان انتخاب شده و دو گروه از لحاظ متغیرهای سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات تعداد اعضا و میزان درآمد خانواده همتاسازی شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه هوش هیجانی پترایدز و فارنهام و فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند. نتایج نشان داد كه؛ زندانیان از هوش هیجانی و میزان سلامت روان پایین تری نسبت به همتایان غیرمجرم خود برخودار دارند.
تحقیقات خارجی
- اسپنس و همکاران (2013) به منظور بررسی اینكه هوش هیجانی و خود یكپارچه سازی پیش بینی كننده مهمی در بهزیستی هیجانی است، پژوهشی را در استرالیا انجام دادند. به این منظور آزمون هوش هیجانی و آزمون خود یكپارچه سازی بر روی 95 دانش آموز توسط میزان پاسخ هایشان برای 8 تلاش شخصی انجام شد. وی چنین فرض كرد كه تأثیر خود یكپارچه سازی هدف و صفت هوش هیجانی در حس بهزیستی افراد مؤثر است. تحلیل همبستگی نشان داد؛ افرادی كه در سطح بالایی از هوش هیجانی را گزارش كرده اند در مفهوم نظامهای خود یكپارچه شده اهداف شخص بیشتر سازگار بودند و خرده مقیاس تنظیم خلق در هوش هیجانی و تنظیم هویت در خود یكپارچه سازی اهداف می تواند پیش بینی كننده بهزیستی هیجانی باشد. این نتایج نشان می دهد كه تجارب هیجانی كه توانایی تنظیم هیجانات را دارند به واسطه جایگزین كردن تلاش هایی كه متناسب است با ارزش ها و عقاید اصلی شخص، در بهزیستی هیجانی تأثیر گذار هستند.
- بی یر (2011) در تحقیقی با عنوان «رابطه بین پذیرش شغل و عوامل مؤثر در سبک فرزندپروری» نتیجه گرفت که؛ شغل مادر بیشتر بر روی سبک فرزندپروری تأثیر می گذارد. این سبک نیز به نوبه خود به عنوان یک متغیر واسطه ای روی پیشرفت تحصیلی فرزندان تأثیر دارد. اغلب مادران شاغل بیش از مادران غیرشاغل از سبک فرزندپروری مقتدرانه استفاده می کنند.
- لامبورن، مونتس، استنینبری و دوبوچ (2012) در تحقیقی نتیجه گرفتند که؛ كودكان والدین سهل گیر نسبت به كودكان والدین مقتدر سازگاری روان شناختی كمتری نشان می دهند. نوجوانان والدین سهل گیر عزت نفس بالایی دارند ولی در عین حال درجه بالایی از سوء مصرف دارو و خلاف های رفتاری را در مدرسه نشان می دهند به علاوه رفتارهای خلاف آنها در دبیرستان افزایش می یابد. همچنین شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه با بزهكاری و پرخاشگری فرزندان به دلیل فقدان نظارت و اهمال كاری والدین ارتباط دارد.
- مک کوبی و مارتین (2012) در تحقیقی نتیجه گرفتند كودكانی كه در خانواده هایی با شیوه فرزندپروری مقتدر به بار آمده اند نسبت به آنهایی كه در خانواده های سهل گیر و یا استبدادی پرورش یافته اند در مقیاس های مربوط به كفایت، پیشرفت، رشد اجتماعی، عزت نفس و بهداشت روانی نمرات بالایی را كسب می كنند.
- برنت (2011) در تحقیقی نتیجه گرفت که؛ کودکانى که داراى والدین گرم و پذیرنده هستند بیشتر خوشحال هستند، خوداتکایى و خودگرانى بیشترى از خود نشان مى دهند؛ عزت نفس و مهارت بالایى دارند. در مقابل والدین مراقبت آموز در سنین مختلف تأثیرات سوئى از قبیل اضطراب، پریشانى، پرخاشگرى، ناسازگارى اجتماعى و رشد اخلاقى کم بر کودکانشان دارند.
- هالنستین (2011) در تحقیقی نتیجه گرفت که؛ چگونگی تعامل والد- کودك اغلب به عنوان پیش بینی کننده ای برای مشکلات رفتاری کودکان می تواند مورد استفاده قرار گیرد. تعامل هایی که معمولاً همراه با خصومت متقابل، بدبینی، کنترل بیش از حد و خشونت هستند در بسیاری از آسیب شناسی های دوران کودکی دخالت دارند.
- آنیماساهون و همکاران (2010) در تحقیقی نتیجه گرفتند که؛ هوش هیجانی بر خلاف هوش شناختی یک توانایی ثابت و تغییر ناپذیر نیست، بلکه قابل رشد و تغییر است و می توان از طریق آموزش های ویژه میزان آن را افزایش داد و سطح کمی و کیفی آن را بهبود بخشید. همچنین نتایج تحقیق مذکور نشان داد که بین هوش هیجانی و متغیرهای زیادی از جمله پرخاشگری و سازگاری رابطه معنی داری وجود دارد.
- بکندام (2010) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رفتار سازشی در بین دانش آموزان دختر دوره متوسطه» نشان داد افرادی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند، وقایع را مثبت تر تعبیر می کنند و در نتیجه رفتار سازگارانه بیشتری از خود نشان می دهند.
- مایر (2009) در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه بین هوش هیجانی با هیجان های همسالان در بین دانش آموزان پسر رشته فنی» دریافت که نوجوانان با هوش هیجانی بالاتر توانایی بیشتری برای تعیین هیجان های خود و دیگران دارند، از آن اطلاعات برای هدایت رفتار بهره می برند و در برابر فشار همسالان بیشتر ایستادگی می کنند.
- چان و اسجوبرگ (2008) در تحقیقی نتیجه گرفتند که؛ هوش هیجانی با سازگاری اجتماعی و مهارت های اجتماعی و ارتباطی رابطه مثبت و با رفتارهای ناسازگارانه مردان رابطه منفی دارد. همچنین آموزش هوش هیجانی باعث رشد معنادار رابطه سازگاری و مدیریت تعارض می شود.
اهداف تحقیق
هدف اصلی: مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری
اهداف فرعی:
- مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در بین نوجوانان دختر
- مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر
سؤالات تحقیق
سؤال اصلی: آیا بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟
سؤالات فرعی:
- آیا بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟
- آیا بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟
فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی: بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
- بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.
- بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.
روش پژوهش
این پژوهش بر حسب نوع؛ توصیفی، بر حسب روش؛ همبستگی، بر حسب هدف؛ کاربردی، بر حسب داده ها؛ کمی و بر حسب نحوه اجرا نیز میدانی می باشد. پژوهش همبستگی به تحقیقی گفته می شود که در آن روابط بین دو یا چند متغیر کمّی با استفاده از ضریب همبستگی توصیف، کشف و تعیین می شوند. در پژوهش همبستگی اثر متغیرها مطالعه نمی شود و متغیرها نیز دستکاری نمی شوند. مقدار همبستگی یا رابطه از طریق توزیع نمرات دو متغیر تعیین می شود (حسن زاده، 1391).
در این پژوهش نیز از آن جایی که رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر مورد بررسی قرار می گیرد، تنها روشی که بتواند وجود رابطه و نیز شدت رابطه را تعیین نماید روش تحقیق همبستگی است. بنابراین روش تحقیق حاضر از همبستگی می باشد.
جامعه آماری
در این پژوهش، جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان ... در سال تحصیلی 94-93 می باشند که برابر آمار دریافتی از کارشناسی طرح و برنامه اداره کل آموزش و پرورش استان ...، تعداد جامعه آماری 582 N= می باشد.
جمعیت نمونه
گروهی از دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان ... در سال تحصیلی 94-93، جمعیت نمونه را تشکیل می دهند که برابر محاسبات مربوطه، تعداد آنها 234 n= می باشد. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد.
روش نمونه گیری
برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. در همین رابطه ابتدا تعداد کل مدارس متوسطه دخترانه شهرستان سیاهکل مشخص شد. سپس بر اساس سهم حضور دانش آموزان مشغول به تحصیل در هر یک از این مدارس و با توجه به حجم نمونه، جمعیت نمونه مورد نظر انتخاب شدند. در مطالعات پژوهشی زمانی که جامعه از واحدهای متعددی تشکیل شده باشد و تعداد این واحدها با هم برابر نباشد به جهت تعیین سهم واقعی هر یک از واحدها، مناسب ترین روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای است. در این پژوهش هم از آن جایی که تعداد مدارس متوسطه دخترانه شهرستان ... بیش از یکی است و از طرفی تعداد دانش آموزان هر یک از مدارس مذکور با هم برابر نیستند بنابراین بهترین روش نمونه گیری که بتواند نمونه واقعی از جامعه را ارائه دهد، تصادفی طبقه ای است.
روش های جمع آوری داده ها
در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از روش های زیر استفاده شد:
روش كتابخانه ای: در این رابطه با مراجعه به كتابخانه های مختلف دانشگاه های دولتی و آزاد و نیز سایر مؤسسات، متون مربوط به موضوع پژوهش مورد مطالعه قرار گرفت. هم چنین سابقه تحقیقات مرتبط و نیمه مرتبط شامل؛ روش، فرضیه ها، حجم نمونه، جامعه آماری و یافته ها مورد بررسی واقع شد.
روش میدانی: یكی از مهم ترین بخش های اجرایی در این پژوهش به جمع آوری داده ها از روش میدانی مربوط می شود. برای این منظور از پرسشنامه های استانداردی استفاده شد كه جزئیات آن در ادامه آمده است.
پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند
پرسشنامه هوش هیجانی
پرسشنامه پرخاشگری باس و پری
- روش تجزیه و تحلیل داده ها
برای ارایه نتایج پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی شرح ذیل استفاده شد:
برای توصیف داده ها از آمار توصیفی شامل؛ شاخص های پراکندگی و گرایش مرکزی و برای تحلیل داده ها، با توجه به مقیاس به كار رفته برای سنجش متغیرها و فرضیه های پژوهش از آزمون آمار پارامتریک همبستگی پیرسون، رگرسیون استفاده شد. در ضمن كلیه عملیات آماری با استفاده نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. لازم به توضیح است که در بخش آمار توصیفی و به منظور ارائه اطلاعات مورد نظر، از شاخص هایی نظیر میانگین، انحراف استاندارد، فراوانی، درصد فراوانی، نمودارهای هیستوگرام، ستونی و دایره ای (متناسب با مقیاس داده ها) استفاده شد. در بخش آمار استنباطی نیز از آزمون همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه و از آزمون رگرسیون چندمتغیره نیز برای تعیین شدت رابطه استفاده شد.
برنامه زمانبندی شده انجام پایان نامه:
ردیفمراحل انجام پژوهشمدت زمان لازم بر حسب ماهتاریخ شروع این مرحلهتاریخ اتمام این مرحله1 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT 2 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT 3 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT 4 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT 5 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT 6 FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT FORMTEXT
تاریخ احتمالی دفاع از پایان نامه: FORMTEXT
منابع فارسی :
آقایار، اديب. (1386). اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري دانش آموزان پسر سال اول دبيرستان. مجله بهبود دانشگاه علوم پزشكي كرمان، سال 14، دوره 3، صص 210-198.
2- آقایی نژاد، جان بابا؛ فرامرزی، سالار و عابدی، احمد. (1392). تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر پرخاشگری دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر. مجله رشد و یادگیری حرکتی-ورزشی، شماره 12، صص 105-91.
3- احمدی رق آبادی، علی. (1389). بررسی ارتباط هوش هیجانی و بهداشت روانی در دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر رشت. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه گیلان، دانشکده علوم انسانی.
4- اقدسی، علی نقی؛ نجفی، سولماز؛ اسماعیلی، رقیه؛ پناه علی، امیر و محمدی، اکبر. (1392). مقایسه شیوه های فرزندپروری والدین نوجوانان پسر بزهکار و عادی. مجله زن و مطالعات خانواده، سال 4، شماره 13، صص 151-141.
5- اکبر زاده، نسرین. (1388). هوش هیجانی دیدگاه مایر و سالووی و دیگران. تهران: انتشارات فارابی.
6- بقرآبادی، قاسم؛ شریفی درآمدی، پرویز و دولت آبادی، شیوا. (1389). بررسی تأثیر شن درمانی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر ناشنوا. مجله مطالعات روان شناختی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا، دوره 6، شماره 1، صص 17-1.
7- بیرامی، منصور؛ بهادری، علی اکبر و خسروشاهی، جعفر. (1389). ارتباط شیوه تربیتی والدین با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان راهنمایی. مجله علوم تربیتی، سال 7، شماره 10، ص 21-1.
8- پارسا، نسرین. (1390). هوش هیجانی. تهران: انتشارات رشد.
9- پرچم، اعظم؛ فاتحی زاده، مریم و اله یاری، حمیده. (1391). مقایسه سبک های فرزندپروری بامریند با سبک فرزندپروری مسؤلانه در اسلام. مجله پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، سال 20، شماره 14، صص 138-115.
10- پورابراهیم، تقی؛ حیدری، جعفر و خوش کنش، ابوالقاسم. (1390). رابطه شیوه های فرزندپروری با سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل در نوجوانان. فصلنامه مشاوره شغلی و سازامنی، دوره 3، شماره 8، صص 24-11.
11- حبیبی، زهره؛ خسروجاوی، مهناز و حسین خانزاده، عباسعلی. (1393). اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر راهبردهای مقابله با تنیدگی در افراد با آسیب بینایی. مجله پرستاری و مامایی جامع نگر، سال 24، شماره 71، صص 29-21.
12- حسن زاده، رمضان. (1391). روش هاي پژوهش در علوم رفتاري. تهران: نشر ساوالان.
13- حسینی انجدانی، امين. (1387). مقايسة مهارت هاي حل مسأله اجتماعي دانش آموزان عادي و داراي اختلالات رفتاري 9 و 15 ساله شهر تهران در سال تحصيلي 1377. پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبايي تهران.
14- حسینی نسب، سیدداوود؛ احمدیان، فاطمه و روان بخش، محمدحسین. (1387). بررسی رابطۀ شیوة هاي فرزندپروري با خودکارآمدي و سلامت روانی دانش آموزان. مطالعات تربیتی و روان شناسی، دورة 9، شمارة 1، صص 37-21.
15- حيدري، بهاءالدين. (1387). مقايسه سلامت رواني و شيوه هاي فرزندپروري والدين كودكان مبتلا به اختلال نارسايي توجه/فزون كشي عادي. پايان نامه كارشناسي ارشد رشته روانشناسي تربيتي.
16- خانجانی، زینب و محمودزاده، رقیه. (1392). مقایسه شیوه های فرزندپروری و اختلالات رفتاری کودکان مادران شاغل و غیرشاغل. فصلنامه علمی-پژوهشی زن و فرهنگ، سال 4، شماره 16، صص 52-37.
17- دهشيري، غلامرضا. (1387). هنجاريابي و برسي ساختار عاملي پرسشنامه بهر هيجاني بار-اون بر روي دانشجويان دانشگاه هاي شهر تهران. پايان نامه كارشناسي ارشد، روانشناسی عمومی، دانشگاه علامه طباطبايي.
18- رضايي، اكبر و مددخواه، شبنم. (1388). رابطه سبك هاي فرزندپروري و باورهاي معرفت شناختي با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مقطع متوسطه. فصلنامه علوم تربيتي، سال دوم، شماره 5.
19- رق آبادی، علی. (1386). بررسی ارتباط هوش هیجانی و بهداشت روانی در دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر رشت. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه گیلان، دانشکده علوم انسانی.
20- رئيسي، فاطمه؛ انيسي، جعفر؛ يزدي، سيده منصوره؛ زماني، مريم؛ رشيدي، سميه. (1387). مقايسه سلامت روان و شيوه هاي فرزندپروري در بين افراد معتاد و غيرمعتاد. مجله علوم رفتاري، دوره 2، شماره 1، صص 41-33.
21- زارعان، مصطفی و بخشی پور، عباس. (1386). بررسی سلامت عمومی و هوش هیجانی دانشجویان. پایان نامه کارشناسی دانشگاه تبریز.
22- زینت مطلق، فاضل؛ احمدی جویباری، تورج؛ جلیلیان، فرزاد؛ میرزایی علویجه، مهدی؛ آقایی، عباس و کریم زاده شیرازی، کامبیز. (1392). بررسی شیوع و عوامل مرتبط با پرخاشگری در بین نوجوانان شهر یاسوج. مجله تحقیقات نظام سلامت، سال 9، شماره 3، صص 319-312.
23- شریفی درآمدی، پرویز. (1386). هوش هیجانی. تهران: انتشارات سپاهان.
24- شریفی درآمدی، پرویز؛ آقایار، پرویز. (1392). هوش هیجانی، کاربرد هوش در قلمرو هیجان. اصفهان: انتشارات سپاهان. چاپ اول.
25- صادق خانی، اسدالله؛ علی اکبری دهکردی، مهناز و کاکوجویباری، علی اصغر. (1391). مقایسه شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان پسر 7 تا 9 سال دوره ابتدایی با اختلال لجبازی-نافرمانی و عادی در شهرستان ایلام. پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی عمومی دانشگاه پیام نور تهران.
26- صادقی، عباس و مشکبید حقیقی، محسن. (1385). مدیریت پرخاشگری. رشت: انتشارات حق شناس.
27- عارفي، مهدی و رضويه، احمدرضا. (1388). بررسي رابطة پرخاشگري آشكار و ارتباطي با سازگاري عاطفي اجتماعي دانش آموزان دختر و پسر. مجله دانش و پژوهش در روانشناسی، شماره 13، صص 125-113.
28- عالیپور بیرگانی، سیروس؛ مکتبی، غلامحسین؛ شهنی ییلاق، منیجه و مفردنژاد، ناهید. (1390). رابطه ویژگی های شخصیتی با خودناتوان سازی تحصیلی و مقایسه شیوه های فرزندپروری از لحاظ متغیر اخیر در دانش آموزان سال سوم دبیرستانی. مجله دستاوردهای روانشناختی دانشگاه شهید چمران اهواز، دوره 4، سال 18، شماره 2، صص 154-135.
29- عسگری، پرویز؛ حیدری، علیرضا و ستایش نیا، الهه. (1389). مقایسه میزان اضطراب، افسردگی و پرخاشگری نوجوانان با توجه به سطوح پراشتهایی روانی. مجله اندیشه رفتار، دوره 4، شماره 16، صص 66-59.
30- علي پور، محبوبه. (1386). بررسي سازگاري اجتماعي كودكان شاهد از طريق آزمون ترسيم خانواده. پايان نامه كارشناسي دانشكده علوم اجتماعي و روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.
31- فرامرزی، سالار؛ تقی پور جوان، عباسعلی، دهقانی، مصطفی و مرادی، محمدرضا. (1392). مقایسه سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان عادی و دانش آموزان با اختلال یادگیری. دوماهنامه علمی-پژوهشی جنتاشاپیر، دوره 4، شماره 3، صص 254-245.
32- فرجاد، محمداحسانو محمدی اصل، جواد. (1387). اثربخشي تمرينات جسماني بر كاهش پرخاشگري دانش آموزان آهسته گام. نشرية رشد و يادگيري حركتي- ورزشي، شماره 8، دوره 37، صص 66-52.
33- فرمیهني فراهاني، محسن. (1390). فرهنگ توصيفي علوم تربيتي. تهران: انتشارات اسرار دانش.
34- كريمي، یاسر. (1385). روانشناسي اجتماعي. تهران: انتشارات دانشگاه پيام نور.
35- گنجعلي بنجاور، عليرضا. (1388). بررسي ثمربخشي مداخلات رواني- تربيتي بر هوش هيجاني و سلامت روان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زاهدان. پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علوم پزشكي ايران، انستيتو روانپزشكي تهران.
36- گنجه، سیدعلیرضا؛ دهستانی، مهدی و زاده محمدی، علی. (1392). مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله و هوش هیجانی در کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر دبیرستانی. مجله دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، سال 14، شماره 2، صص 50-38.
37- لواف پور نوری، فرشاد؛ زهراکار، کیانوش و ثنایی ذاکر، باقر. (1391). بررسی اثربخشی بخشایش درمانی گروهی در کاهش پرخاشگری نوجوانان پرخاشگر 11 تا 13 ساله شهرستان دزفول. مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، دوره 20، شماره 4، صص 500-489.
38- محمدي، اكرم؛ نقدي، اسداله؛ علي وردي نيا، اكبر و كياني، محسن. (1389). بررسي جامعه شناختي رابطه سرمايه اجتماعي و اعتياد اينترنتي در بين جوانان شهر همدان. فصلنامه پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره 5، صص 27-1.
39- مداحی، محمدابراهیم؛ لیاقت، ریتا؛ صمدزاده، منا و مرادی، ایرج. (1390). بررسی تعامل رفتار سازشی و شیوه های فرزندپروری. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته خانواده درمانی ذانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
40- مسعودنیا، ابراهیم. (1388). پرخاشگری و رفتار ضداجتماعی در نوجوانان؛ ارزیابی نظریه پالایش پرخاشگری. مجله روانشناسی، سال 13، شماره 2، صص 152-138.
41- نقدی، هادی؛ ادیب راد، نسترن و نورانی پور، رحمت الله. (1389). اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر پرخاشگری دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان. فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، سال 14، شماره 3، صص 218-211.
42- نيكوگفتار، محمود. (1388). آموزش هوش هيجاني، ناگويي خلقي، سلامت عمومي و پيشرفت تحصيلي. فصلنامة روانشناسان ایرانی، سال 5، شماره 19، صص 56-29.
43- وزیری، شهرام و لطفی عظیمی، افسانه. (1390). تأثیر آموزش همدلی در کاهش پرخاشگری نوجوانان. مجله روانشناسی تحولی، سال 8، شماره 30، صص 175-167.
44- هاشمی، محبوبه؛ میرزمانی، سیدمحمود؛ داورمنش، عباس؛ صالحی، مسعود و نژادی کاشانی، غزاله. (1389). تأثیر نمایش عروسکی در کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر عقب مانده ذهنی آموزش پذیر. مجله توانبخشی اعصاب کودکان، دوره 11، شماره 5، صص 93-88.
45- يارمحمديان، احمد، فرزانه خو، مرجان و مولوي، حسين. (1388). تأثير عملكرد كلي خانواده بر وضعيت هويت دانش آموزان. مجله علوم رفتاری، سال 2، شماره 3، صص 142-135.
منابع انگلیسی
46- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
47- Animasahun, R.; Beverley, A., Kir, N.S., Schutte, D. (2010). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison. Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
48- Asher, A. (2006). Exploring the Relationship BETWEEN parenting Styles and Juvenile Delinquency, A Thesis Submitted to the Faculty of Miami University in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree of Master of Science Department of Family Studies and Social Work.
49- Aunola, K. & Nurmi, J. E. (2012). The role of parenting styles in children’s problem behavior. Child Development, 76, 1144-1159.
50- Austin, E. J. Saklofske, D. H. & Egan, V. (2005). Personality. Well-being and health correlates of trait emotional Intelligence. Personality and Individual differences, 38, 547-558.
51- Bar-on, R.; Parker, D.A. (1980). The handbook of emotional intelligence sanfrancisco .Jossy-BassBook.First Edation, 3-490.
52- Baumrind, D. (1972). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. J Early Adolescence 1972; 11(1):56-95.
53- Bekendam, C. (2010). Family And Dimensious of Emotional Intelligence .Dissertation Abstraets International, Vol 58(4).2109-2122.
54- Berent, T. S. (2011). Child development. Second. London, Brown and benchmark publisher.
55- Berns RM. (2006). Child Family, School, Community: Socialization and Support. New York: Wadsworth Publishing Company; 2011.
56- Beyer, S. (2011). Maternal employment and children academic achievement: parenting styles as mediating variable. Developmental Reviwe, Volume 15, Issue 2, 212-253.
57- Buss, A.H., & Perry, M. (1992). The Aggression Questionnaire. Journal of Personality and Social Psychology. 63 (3), 452-459.
58- Ceci, E. (1990). Intelligence quotient, emotional intelligence and spiritual intelligence as correlates of prison adjustment among in mates in Nigeria prison.
Journal of Social Sciences, 22 (2): 121-128.
59- Chamorro-Premuzic, T., Bennett, E. & Furnham, A. (2007). The happy personality: Mediational role of trait emotional intelligence. Personality and Individual Difference, 42, 1633-1639.
60- Chan, H. & Sjöberg, L. (2008). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169-184.
61- Ciarrochi, J. Deane, F. P. & Anderson, S. (2009). Emotional intelligence moderates the relationship between stress and mental health. Personality and individual differences, 32, 197–209.
62- Cue, B. (1930). Positive parenting. NY: Pearson Company Inc. Violent Behavior, 9,247-269.
63- Douglas, K. S., & Dutton, D. G. (2011). Assessing the link between stalking and domestic violence. Aggression and Violent Behavior, 6, 519-545.
64- Dunn, J. M. and Fait, H. F. (2010). "Special physical education: adapted, individualized developmental". The University of Viriginia, W.C. Brown.
65- Embregts, P.; Didden, R.; Schreuder, N.; Huitink, C.; van Nieuwenhuijzen, M. (2009) Aggressive behavior in individuals with moderate to borderline intellectual disabilities who live in a residential facility: an evaluation of functional variables. Res Dev Disabil. 2009 Aug; 30(4):682-688.
66- Gerits، L.، Derksen، J. L.، Verbruggen، A. B.، & Katzko. M. (2005). Emotional Intelligence profiles of nurses caring for people with severe behavior problems. Personality and Individual differences، 38، 33-34.
67 - Glasgow, K. L., Dornbusch, S. M., Troyer, L., Steinberg, L., & Ritter, P. L. (2007). Parental styles, adolescent, sattrivutions, and child development, 68(3), 507-529.
68- Golman, D. (2009). Emotional in telligence. London: Bloom sbury publishing.
69- Hochensoon, G. (1965). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.
70- Holenstein, T. (2011). Rigidity in parent-child interaction early childhood. Journal of Abnormal Child Psychology, 32 (4), 595-607.
71- Hunt, N. & Evans, D. (2004). Predicting traumatic stress using emotional intelligence. Behavior Research and Therapy, 42, 791-798.
72- Jaff, A. (2012). Durg use and aggression: The effect of rumination and other person related variables. California State University Long Beach Psychology.
73- Lamborn, S.D., Mounts, N. S. Stninbery 1. & Do busch, S. M. (2012). Authoritive, authoritarian, indulgent, and neglectful family's child Development, 6, 1046-1005.
74- Lawrence, E.J. (1966). Priming emotion using metaphors reprehensive of family functioning. AUETD home Graduate School Auburn Libraries help @ auburn. Educational chat.
75- Maccoby, E. E., & Martin, J. A. (2012). Socialization in the context of the family: parent child interaction. In P.H. Mussen (Ea & E. M. Hetherington (Vol. Ed.), Hand book of child psychology: Vol. 4. Socialization, personality, and social development (4thed, pp.1-101). New York: wily.
76- Mayer, J.D; Dunkel-Schetter, C., Delongis, A., & Gruen, R. (2007). Stracural Division of Personality and the Classification of Traits .Review Of Genral Psychology.7, 381-401.
77- Mccelland, W. (1998). Development and Preliminary validation of an emotional self- efficacy scale. Personality and Individual Differences, 45 (5), 432- 436.
78- Nicholson, S. (2013). Anger management revolution studies distribution. Company inc. of child Adolescent psychiatry, 43(12), 1478- 1487.
79- Okorodudu, G. N. (2010). Influence of parenting styles on Adolescent Delinquency in Delta Central Senatorial District. Edo Journal of Counseling, vol, 3, No.1.
80- Onder, A., & Gülay, H. (2009). Reliability and validity of parenting styles & dimensions questionnaire. Journal of Procedia Social and Behavioral Sciences 1, 508–514.
81- Palmer, J.; Trinidad, D.R. & Johnson, C. (2011). Emotional intelligence and life adjustment. In: Cassady JC, Eissa MA. Emotional intelligence: perspectives on educational & positive psychology. 1th Ed. New York: Peter Lang Publishing; 169184.
82- Park, K. & Slabby, N. (1983). Reducing aggressive behavior in boys with a social cognitive group treatment: Results of a randomized, controlled Trial. Journal of American Academy.
83- Richardson, D.S. & Hammock, G. S. (2007). Social context of human aggression. Are we paying too much attention to gender? Aggression and violent behaviour. 12, PP: 417-426.
84- Robinson, C., Mandleco, B., Olsen, SF., Hart, CH. (2011). The parenting style and dimensions Questionnaire (PSQD). Handbook of family measurement techniques; thousand oaks: sage. Vol.3. p: 319-321.
85- Schutte, N.; Malouff J M, and Thorsteinsson E. B. A (1998). Metaanalytic
Investigation of the Relationship between Emotional Intelligence and Health. Pers Individ Dif. 42. pp: 921-933.
86- Spence, D.; Lyons, J.B. & Schneider, T.R. (2013). The Influence of Emotional Intelligence on Performance. Pers Individ Dif. 2012. 39. pp: 693-703.
87- Sukhodolsky, D.G., & Ruchkin, V.V. (2008). Association of Normative Beliefs and Anger with Aggression and Antisocial Behavior in Russian Male Juvenile Offenders and High School Students. Jounal of Abnormal Child Psychology.
88- Ziglman, W. (1999). Parent Styles Associated With Self- Regulation and
Competence in School, Journal of Educational Psychology, 81(2), 143-154.