پاورپوینت احکام نجاسات مقطع راهنمایی

پاورپوینت احکام نجاسات مقطع راهنمایی (pptx) 16 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 16 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

درس بيست و دوم احكام نجاسات فرياد كمك كنيد، كمك‌كنيد مي‌آمد. همة اهالي به كوچه ريختند صدا از بالاي تپه بود. دست تكان مي‌داد و با شدت فرياد مي‌كرد و كمك مي‌طلبيد. پرسيدم: چه اتفاقي افتاده است، ولي هيچ كس نمي‌دانست. به طرف تپه دويديم. نزديك‌تر كه رفتيم، چوپان ده بود كه فرياد مي‌كرد. چوپان ما را به سمت آغلِ بالاي تپه برد دو گرگ به آغل زده بودند. چند گوسفند را دريده بودند. يكي از آن‌ها هنوز نيمه جاني داشت. معلوم است كه در زمستان آن هم هواي برفي، گرگ‌ها راهي جز آغل نمي‌شناسند. اين حادثه‌اي بود كه تا آن روز چند دفعه اتفاق افتاده بود. كاري نمي‌توانستيم انجام دهيم به جز اين كه يك برنامه براي به دام انداختن گرگ‌ها بكشيم. قرار شد بعد از غروب همه با هم جمع شويم و يك كاري بكنيم تا گرگ‌ها را از ميان ببريم. من كه در دامنه‌اي اين كوهستان و در اين روستا خدمت خود را مي‌گذراندم، بايد براي تدريس به محله پايين كه حدود 2500 متر آن طرف‌تر بود، بروم. تصميم گرفتم از همان جا به سمت محل پايين حركت كنم، البته هميشه همراه سگم كه گرگي نام داشت، مي‌رفتم. ولي الان دير بود و بايد زودتر حركت مي‌كردم البته از طرفي از ترس گرگ‌ها مجبور بودم كه هميشه با گرگي به محله پايين بروم و از طرفي زندگي با يك سگ به دليل نجس بودن پوست و مو و حتي آب دهان او مشكلاتي دارد. حدود هزار متر از محل دور نشده بودم كه صداي زوزه گرگ‌ها مرا سر جايم ميخكوب كرد. چند لحظه‌اي نگذشت كه چهار گرگ وحشتناك در حالي كه با چشم‌هاي سياه و دندان‌هاي تيزشان مرا تهديد مي‌كردند، اطرافم را گرفتند. نفسم از ترس بند آمده بود. تنهاي تنها ميان بيابان و برف و چهار گرگ چوب دستي‌ام را محكم به سينه چسباندم و منتظر حمله آنان شدم. يكي از گرگ‌ها به طرف من خيز برداشت، ولي جلوتر نيامد گرگ‌ها عادت خاصي دارند؛ به اين صورت كه چند دقيقه‌اي با طعمه بازي مي‌كنند و پس از خسته كردن آن او را مي‌درند و مي‌خورند و اين به عنوان يك بازي و تفريح براي آنان است، مثل گربه كه با طعمة خود بازي مي‌كند، سپس او را مي‌كشد و مي‌خورد. گرگ‌ها يكي يكي. به طرف من مي‌آمدند و نزديك‌تر روي زمين چمباتمه مي‌زدند. يكي از آن‌ها به طرف من پريد. من با چوب دستي ضربة محكمي به او وارد كردم و او عقب رفت. هم چنان كه نا اميدانه با گرگ‌ها نبرد مي‌كردم، ناگهان سر و گوش گرگ ها به طرف محله بالا برگشت. يك سياهي به طرف ما مي‌آمد. چند لحظه بعد ديدم گرگي است. خدايا !شكرت، تو چقدر مهرباني. گرگي كه آمد، مبارزه شروع شد گرگ‌ها اين دفعه جدي وارد جنگ شدند و چندين زخم خطرناك به گرگي وارد كردند. ناگهان يكي از گرگ‌ها به طرف كوه فرار كرد. آري زخمي شده بود. بدن گرگي غرق خون بود، ولي همچنان مبارزه مي‌كرد. ناگهان گرگ‌ها عقب رفتند. مگر چه شده بود؟ آيا مي‌خواهند با هم حمله سختي را آغاز كنند؟ يا از گرگي ترسيدند؟ نه، از دور چند سياهي به چشم مي‌خورد كه به سرعت مي‌دويدند. نزديك‌تر كه آمدند، صاحبخانه بود با چند نفر ديگر. با نزديك شدن آن‌ها گرگ‌ها فرار كردند. صاحبخانه گفت: برگرديم، اين سگ مردني است و تا فردا بيشتر زنده نمي‌ماند. گفتم: نه، او جان مرا نجات داده و من هر كاري كه بتوانم براي زنده ماندن او انجام خواهم داد. راستي چطور خبردار شدي كه من اين جا هستم؟ او گفت: ما نشسته بوديم. ديديم كه گرگي ديوانه‌وار از ديوار پريد و به اين سمت آمد. گفتيم حتماً مشكلي پيش آمده است كه الحمدالله به موقع رسيديم. به خانه كه رسيديم، روي زخم‌هاي سگ مرحم گذاشتم و آن‌ها را بستم و صاحبخانه مقداري شير براي او آورد. تا حالش زودتر خوب شود. خاطره اين ماجرا هر سال زمستان برايم زنده مي‌شود و هيجان آن هميشه نيرو بخش اوقات نوميدي من است كه چگونه خدا، انسان را در ميان بيابان و چند گرگ و سرما و برف كمك مي‌كند. چه خداي خوب و مهرباني. خون و مردار هر حيواني كه خون جهنده دارد، نجس است. بول و غائط انسان و هر حيوان حرام گوشت، نجس است. با توجه به دو قانون بالا تمرين زير را حل كنيد. كداميك از موارد زير پاك يا نجس است خون گوسفند: گنجشك مرده: ماهي مرده: سرگين الاغ: فضله كلاغ: پاك ○ نجس○ خون پشه: پاك ○ نجس○ پاك ○ نجس○ پاك ○ نجس○ پاك ○ نجس○ پاك ○ نجس○

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته