پاورپوینت سوره مبارکه همزه

پاورپوینت سوره مبارکه همزه (pptx) 22 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 22 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

سوره مبارکه همزه دور شدن از موانع ارتباط با ديگران جلد اول: آشنایی با مقدمات تدبر در قرآن جلد دوم : آشنایی با روشهای تفکر در قرآن جلد سوم : آشنایی با روشهای تدبر کلمه ای جلد چهارم: آشنایی با روشهای تدبر سوره ای جلد پنجم : آشنایی با روشهای تدبر قرآن به قرآن جلد ششم : آشنایی با روشهای تدبر در سور مکی جلد هفتم : آشنایی با روشهای تدبر در سور مدنی جلد هشتم: آشنایی با روشهای تدبر ادبی 1 جلد نهم : آشنایی با روشهای تدبر ادبی 2 جلد دهم : آشنایی با روشهای تدبر روایی آشنایی با روشهای تدبر در قرآن مرحله اول: تفکر در آیات (بررسی موضوعات سوره) مرحله دوم: تعقل در آیات (گزاره​نويسي) مرحله سوم: تدبر در سوره (نزديك شدن به غرض سوره) مرحله چهارم: طهارت براي تدبر (طهارت از منظر موضوعات سوره) مراحل درس بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (1) الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ (2) يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ (3) كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ (4) وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ (5) نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (6) الَّتي‏ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ (7) إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ (8) في‏ عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ (9) به نام اللَّه كه رحمان و رحيم است. واى به حال هر طعنه زن عيب جوى (1). كسى كه مالى را جمع مى‏كند و از شمردن مكرر آن لذت مى‏برد (2). گمان مى‏كند كه مال او وى را براى ابد از مرگ نگه مى‏دارد (3). نه، چنين نيست به طور حتم در حطمه‏اش مى‏افكنند (4). و تو چه مى‏دانى كه حطمه چيست؟ (5). آتش فروزان و خرد كننده خداست (6). آتشى كه نه تنها ظاهر جسم را مى‏سوزاند بلكه بر باطن و جان انسان نيز نزديك مى‏شود (7). آتشى كه دربش به روى آنان بسته مى‏شود (8). در ستونهاى بلند و كشيده شده (9). سوره مبارکه همزه همز: هو التعييب و النقص الضعيف، كما أنّ اللمز هو تعييب و تضعيف قوىّ شديد. همز: عيبگويي کردن و نقص گرفتن به صورتي خفيف همان طور که لمز عيبگويي و تضعيف شديد کسي است. پس همز خفيف و لمز شديد است. لمز : هو ما يقرب من الغمز. فانّ الغمز هو اشارة الى شي‏ء بجفن أو حاجب أو عين في 7مقام التعييب و التضعيف‏.و اللمز كالغمز في المواجهة، كما أنّ الهمز هو تعييب في غير المواجهة بل بالغيب. لمز: معناي آن نزديک غمز است. غمز به معناي اشاره با چشمک، ابرو و چشم به چيزي در مقام عيبجويي و تضعيف است. لمز نيز چنين رفتاري است اما همز در غير حضور و در غيبت آن چيز اتفاق مي​افتد. پس خرد کردن در مواجهه با چيزي را لمز گويند. همز همين رفتار اما در غيبت است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (1) مرحله اول تفکر درباره موضوعات سوره ؛ معنای واژگان جمع : هو انضمام شي‏ء الى آخر، و يعبّر عنه بالاجتماع، و مصاديق هذا المفهوم مختلفة كما رأيت‏. جمع : پيوستن چيزي به چيز ديگر که از آن به عنوان اجتماع تعبير مي​شود. مال : هو مطلق ما يملكه الإنسان من النقدين و المواشي و الرقيق و غيرها. مال: هر آنچه جزء دارايي​هاي انسان است چه نقدي و چه حيوانات و هر چيزي که در آن براي انسان نوعي راحتي وجود دارد. عدد: هو إحصاء مع جمع، و بهذين القيدين تفترق عن موادّ الحصى، الحسب، و غيرهما. عدد: شمردن و ضبط کردن به همراه جمع​آوري را گويند و اين دو قيد در اين واژه متمايز است. حسب : هو الإشراف و الاطّلاع بقصد الاختبار، و النظر و الدقّة بقصد السبر و الطلب، و يعبّر عنه بالفارسيّة بكلمة (رسيدگى). حسب: تسلط و آگاهي براي خبر گرفتن و دقت براي کاوشگري و درخواست، که از آن در فارسي به رسيدگي تعبير مي​شود. خلد: هو الدوام و البقاء، و دوام كلّ شي‏ء بحسبه و بمقتضى موضوعه و ظرفه‏. خلد: دوام و بقا را گويند و دوام هر چيزي متناسب با اقتضائات آن است. الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ (2) يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ (3) مرحله اول تفکر درباره موضوعات سوره ؛ معنای واژگان نبذ: هو إلقاء شي‏ء استغناء عنه‏. نبذ: انداختن چيزي را گويند در حالي که نسبت به آن بي​نيازي وجود دارد. (دور انداختن) حطم: هو كسر الهيئة للشي‏ء و إزالة نظمه و إفناء الحالة المتوقّعة المتحصّلة، مادّيّة و معنويا. حطم:حيثيت و شأنيت چيزي را کاستن و زايل کردن نظم آن، به طوري که شيء، از حالت مطلوبش خارج شود، و نيز اين معنا مي​تواند از لحاظ مادي يا معنوي مطرح باشد. نار : هو الضياء. و هو أعمّ من أن يكون مادّيّا أو روحانيّا، و متقوّما في نفسه أو بغيره. نار‏: ضیاء (روشنایی) است و می تواند مادی یا روحانی ، و نیز قائم به خودش یا چیزی دیگر باشد. اله : أنّ الإلهة بمعنى العبادة. و الفرق بين المادّتين أنّ العبادة قد أخذ فيها قيد الخضوع، و إله أخذ فيه قيد التحيّر. اله: ألهه در معنای عبادت است. و تفاوت میان دو ماده در این است که در عبادت قید خضوع وجود دارد و در إله قید تحیر لحاظ می‌شود. وقد: هو التحرّق في النار وقد: شعله​ور کردن آتش كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ (4) نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (6) مرحله اول تفکر درباره موضوعات سوره ؛ معنای واژگان طلع: هو العلوّ و الظهور على شي‏ء طلع: آشکار شدن بر چيزي که با علو و تفوق بر آن همراه است. فاد: : هو الشدّة في الشّي ، مادّيّا أو معنويّا. و الشّي : سبق إنّه خروج شي‏ء بالحرارة عن حالته الطبيعيّة. و الفؤاد: كشجاع، يدلّ على ما يبلغ الخلوص الطيب و يتّصف بالشوى، و الألف يدلّ على الاستمرار، و هذه الصفة المستمرّة تتحصّل في المعنويّات. فالفؤاد قد يطلق على القلب إذا بلغ حدّ الخلوص و النقاء و الطيب بواسطة التّزكية و التصفية بحرارة الايمان و الحبّ و التوجّه، فكأنّه مشوىّ بحرارة الجذبة و شدّة المحبّة مستمرّا. فاد: شدت در شیّ (بریان کردن) است؛ خواه مادی باشد یا معنوی . گفتیم که شیّ (بریان کردن) ؛ خارج شدن چیزی به وسیله حرارت از حالت طبیعی اش است و فؤاد ، مانند شجاع– بر وزن فُعال –بر چیزی دلالت می کند که به خلوص طیب می رسد و به شوی (بریان شدن) وصف می شود، و الف در فؤاد بر استمرار دلالت می کند، و این صفت مستمرّ در معنویات حاصل می شود. پس فؤاد گاهی به قلب اطلاق می شود، هرگاه به واسطه تزکیه و تصفیه ، به وسیله حرارت ایمان یا عشق یا توجه ، به حدّ خلوص و نقاء (پاکی) و طیب (خوشبویی)برسد، گویا آن قلب به حرارت جذبه و شدت حرارت مستمرّ، بریان شده است. همچنین گاهی به قلب بالغ خالص (یعنی مطلق لُبّ) فؤاد می گویند: سوره قصص آیه 10 : فؤاد ؛ قلب است به لحاظ تفکر و تعقل و تخیّل ، و زندگی انسان به واسطه این قوای سه گانه کامل می شود . الَّتي‏ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ (7) مرحله اول تفکر درباره موضوعات سوره ؛ معنای واژگان أصد: أصل يدلّ على ضمّ شي‏ء الى شي‏ء أصد: به معناي انضمام چيزي به چيز ديگر است. عمد: هو تمايل في ركون، و من مصاديقه: القصد إذا كان مع الاستناد، و الاعتماد مع الاتكاء على الشي‏ء. و التمسّك بكتاب أو غيره. و الاعتماد في الشدائد. و الإرادة مع جدّ بليغ. و اعتماد البناء و السقف على عمود. و عصاء يستند عليه. و ما يقوم الأمر به. و الاعتماد: اختيار التمايل مع الركون. عمد: تمایل در رکون (تکیه دادن) است ، و از مصادیق آن : قصد است ؛ اگرهمراه با استناد (تکیه دادن) باشد ، و اعتماد همراه با تکیه کردن به چیزی، و تمسّک به کتاب یا غیر آن، و اعتماد در سختی هاست، و به کسی که در سختی ها مورد اعتماد واقع می شود؛ عُمدَة می گویند، و إراده همراه با تلاش فراوان، و اعتماد و تکیه کردن ساختمان و سقف بر ستون، و عِماد؛ یعنی عصایی که به آن تکیه می دهند ، و چیزی که امر بر آن قائم و استوار است. اما اعتماد : اختیار تمایل همراه با رکون( تکیه کردن) است ممد: هو بسط من خارج في جهة أو في جميع الجهات ممد: گسترش داشتن در همه جهات. إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ (8) في‏ عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ (9) مرحله اول تفکر درباره موضوعات سوره ؛ معنای واژگان

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته