پاورپوینت اختلال دلبستگی واکنشی و اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند

پاورپوینت اختلال دلبستگی واکنشی و اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند (pptx) 15 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 15 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

بنام خدا موضوع: اختلال دلبستگی واکنشی و اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند مشخصة اصلی اختلال دلبستگی واکنشی و اختلال تعامل اجتماعی بی قیدو بند، رفتارهای اجتماعی غیرعادی در کودکان خردسال است که در اثر فرزندپروری ناصحیح، همراه با غفلت شدید و بدرفتاری به وجود آمده اند. زیرا این نوع فرزندپروری باعث مختل شدن روند عادی ایجاد و توسعة رفتار دلبستگی نرمال است. زمانی کودک را مبتلا به اختلال «دلبستگی واکنشی با اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند دیاگنوز می کنند که، به قضاوت درمانگران، علت مستقیم و بدون واسطة سمپتوم های این کودکان محرومیت از مراقبت و محبت والدین (یا جانشین آنها، مثلاً پرستاران و مسئولان شیرخوارگاه ها و مراکز مراقبت از کدکان بی سرپرست) بوده است. شکل گیری این اختلال بر اساس نظریة دلبستگی بوده است. نظریة دلبستگی به توصیف کیفیت روابط عاطفی کودک با مراقبان اصلی، معمولاً والدین، می پردازد. این رابطة اولیه و بنیادین در نتیجة نیاز کودک به محافظت و حمایت، محبت، و آسودگی و سبکباری از یک سو، و تعامل والدین و کودک برای ارضای این نیازها از سوی دیگر، به وجود می آید. محققان دلبستگی کودکان را به سه نوع تقسیم کرده اند: ایمن، ناایمن، یا نامنظم. کودکانی که رفتار دلبستگی از نوع ایمن نشان می دهند، به عقیدة محققان، مادر (پدر، یا سایر مراقبان اصلی) خود را از لحاظ هیجانی در دسترس می دانند، و به نظر می رسد، در مقایسه با کودکانی که دلبستگی از نوع ناایمن یا نامنظم دارند، کنجکاوتر هستند و در محیط اطراف خود بیشتر به کندوکاو می پردازند و با مردم، مشکلاتی که برایشان پیش می آید، و به طور کلی، با زندگی، سازگاری بیشتر و بهتری دارند (خوش – قلق هستند). باور بر این است که دلبستگی از نوع ناامین در نتیجة برداشت منفی کودک از میزان در دسترس بودن مادر (یا جانشین مادر) به وجود می آید. این کودکان فکر می کنند که مادر گاهی در دسترس است و گاهی در دسترس نیست و نمی توان همیشه به در دسترس بودن او اطمینان داشت. دلبستگی از نوع نامنظم زمانی روی می دهد که کودک هم نیاز دارد به مادر نزدیک باشد و هم از نزدیک شدن به او می ترسد. این روندهای اولیه در دلبستگی، به عقیدة روانشناسان، در توانایی کدکان به هنگام بزرگسالی، برای تنظیم عاطفه، خودتسکینی، و تشکیل دادن روابط میان فردی، تأثیر می گذارند. طبق DSM-5 مشخصة اصلی اختلال دلبستگی واکنشی عبارت است از انزوای هیجانی نسبت به بزرگسالان مراقب به صورت مداوم، محدود بودن عاطفة مثبت، ناراحتی و غمگینی وواکنش نشان دادن به دیگران در کمترین سطح ممکن از طرف کودک، وغفلت و نادیده گرفتن، محروم سازی، و عدم ارایة محبت و مراقبت صحیح و کافی از سوی والدین (یا جانشین آنها) . باور بر این است که اختلال دلبستگی واکنشی به علت مراقبت به شدت مختل و نابسامان، و به شدت پاتولوژیک (مرضی) از سوی والدین یا مراقبان اصلی است. مراقبان اصلی ممکن به نیازهای هیجانی یا جسمی کودک توجه نکنند، به طور دایم عوض شوند و جای خود را به مراقبان دید بدهند. مراقبت مرضی (پاتولوژیک) می تواند به دو اختلال متمایز منجر شود: (1) اختلال دلبستگی واکنشی، که در آن، کودک به طور دایم یا پیش گذاشتن برای تعامل اجتماعی سرباز می زند و به اکثر تعاملات اجتماعی آغاز شده از سوی دیگران، به شیوه ای واکنش نشان می دهد که برای مرحلة رشدی که او در آن قرار دارد نرمال نیست؛ و (2) اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند، که در آن کودک، با بزرگسالان آشنا و ناشناس شروع به تعامل می کند، و برایش فرقی ندارد که این افراد کیستند. رفتار این کودکان در مورد همه یکسان است، و ارتباطی که با دیگران برقرار می کنند غیرعادی و نامناسب است. به گزارش DSM-5 در اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند، کودک فعالانه به بزرگسالان ناشناس نزدیک می شود و با آنها به گونه ای تعامل می کند که انگار با آنها کاملاً آشناست، چه به طور شفاهی و چه به طور فیزیکی. او اطراف را زیاد چک نمی کند تا حضور پدر یا مادر اطمینان حاصل یا به دنبال آنها نمی گردد، و اگر غریبه ها از او بخواهند بغل آنها برود و با آنها اتاق را ترک کند بدون هیچ گونه دو دلی این کار را می کنند. این رفتارها در اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند به دلیل تکانش گری روی نمی دهند، هر چند در تکانشگری نیز رفتار بی قید و بند اجتماعی، رفتار بارز و غالب است. به نظر می رسد این رفتارهای بی قید و بند و از لحاظِ رشدی نامتناسب، در اثر مراقبتِ پاتوژنیک به وجود می آیند. بنا براین، هم برای اختلال دلبستگی واکنشی و هم برای اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند، باور بر این است که مراقبت ناصحیح از والدین یا مراقبان اصلی علت اصلی رفتارهای نابجا و نامتناسب، کودک است. با این حال، مواردی مشاهده شده است که در آنها، نابسامانی های خفیف تر در فرزندروری نیز ممکن است به رفتارهایی ربط داده شوند که به رفتارهای اختلال دلبستگی واکنشی تعامل اجتماعی بی قید و بند شباهت دارند. 1) کودک به هنگام ناراحتی و تشویش، به ندرت از دیگران دلگرمی و تسکین می خواهد یا این کار را در حداقل ترین سطح انجام می دهد. 2) هنگامی که کودک ناراحت و مشوق است و دیگران برای آرام کردن او پیشقدم می شوند، به ندرت واکنش مثبت نشان می دهد یا این کار را در حداقل ترین سطح انجام می دهد. کودک، از لحاظ اجتماعی و هیجانی به طور مداوم ناراحت است. این اختلالات ممکن است به صورت عوارض جسمی نیز نشان داده شوند. کودکان مبتلا معمولاً علایم سوء تغذیه نشان می دهند و سرعت رشد حرکتی و کلامی آن ها کمتر از کودکان هم سن و سال آنهاست. نرخ شیوع: در مورد نرخ شیوع، نسبت مردان به زنان، یا ارثی بودن اختلال دلبستگی واکنشی و اختلال تعامل اجتماعی بی قید و بند تعداد تحقیقات انجام شده انگشت شمار است. تخمین زده می شود که هر یک از این اختلالات در کمتر از 1 درصد جمعیت روی می دهد. در یک تحقیق دربارة 1646 کودک 6 تا 8 ساله که در یک محلة فقیر نشین لندن زندگی می کردند، معلوم شد که نرخ شیوع اختلال دلبستگی واکنشی در این افراد 1.4 درصد است. با این حال، سایر مطالعات انجام شده دربارة بعضی جمعیت های خاص نشان داده اند که احتمالاً حدود 10 درصد کودکان خردسالی که رسیدگی همواره با غفلت و مراقبت مرضی (پاتولوژیک) از سوی مراقبان اصلی آنها ثبت و سند شده است، اختلال دلبستگی واکنشی نشان می دهند، و تا حدود 20 درصد کودکانی چنین وضعیتی دارند اختال تعامل اجتنماعی بی قید و بند نشان می دهند.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته